(1/54) “We begin in darkness. A siren screams. The invaders come from the desert in a cloud of dust. The king gathers his army at a mountain castle. A single battle decides our fate. The battle burns, the din of drums, the clash of axes, the spark of swords. The dirt turns clay with blood. The sun goes down on a fallen flag. The day is lost. The king is gone. Our people are left defenseless. The only weapon we have left is our voice. So they come for our words. Scholars are murdered, books are burned, entire libraries are turned to dust. Until nothing remains. Not even memories of who we were. Silence. The sun comes up on a knight galloping across the land. He summons the teachers, the scholars, the authors, the thinkers. He tells them to gather the words that remain: the books, the scrolls, the letters, the verses. Everything that escaped the burning pits. Then he summons the sages. The keepers of our oldest myths, from before the written word. He copies their stories onto the page. Then when all has been gathered, all of the words, only then does he summon a poet. It had to be a poet. Because poetry is music. It sinks into the memory. And in this land of endless war, the only safe library is the memory of the people. It is said that at any given time there are one hundred thousand poets in Iran, but only one is chosen. A single poet, for a sacred mission. Put it all in a poem. Everything they’re trying to destroy. The entire story of our people. Our kings. Our queens. Our castles. Our banquets. Our songs and celebrations. Our goblets filled with wine. Our roasted kebabs. Our moonlit gardens. Our caravans of riches: silken carpets, amber, musk, goblets filled with diamonds, goblets filled with rubies, goblets filled with pearls. Our mountains. Our rivers. Our soil. Our borders. Our battles. Our crumbled castles. Our fallen flags. Our blood. Who we were. Who we were! Our culture. Our wisdom. Our choices. And our words. All of our words. Three thousand years of words, a castle of words! That no wind or rain will destroy! However long it takes, put it all in a poem. All of Iran, in a single poem. A torch to rage against the night! A voice to echo in the dark.”
در تاریکی آغاز میکنیم. بانگ آژیری برمیخیزد. غارتگران بیابانی در هالهای از گرد و غبار فرا میرسند. شاهنشاه سپاهیانش را پیرامون کاخی کوهستانی گرد میآورد. تکنبردی سرنوشتساز است. سوزندگیهای نبرد، بانگ کوس و دراها، چکاچاک تبرها، درخشش شمشیرها. خاکِ آغشته به خون گِل میشود. خورشید درفش افتاده را به شب میسپارد. نبرد از دست رفته است. پادشاه نیز رفته است. و مردمان بیدفاع ماندهاند. اینک سخن، تنها جنگافزار ماست. زین روست که بر واژگانمان میتازند. دانشمندان را میکشند، کتابها را میسوزانند، کتابخانهها را با خاک یکسان میکنند آنچنان که هیچ نمانَد. حتا یادمانی از آن که بودهایم. خاموشی. خورشید بر سواری که در سرتاسر زمین میتازد پرتوافشان است. اوست که آموزگاران را فرا میخواند، دانشمندان را، نویسندگان را، اندیشمندان را. و از آنان میخواهد تا همهی واژگانِ بازمانده را فراهم آورند. کتابها، طومارها، نامهها، سرودهها. و هر آنچه از شرارههای سوزان آتش دور مانده است. آنگاه فرزانگان را فرا میخواند. نگهبانان اسطورههای کهن، از پیشین زمان. داستانهاشان را بر برگها مینویسند. با فراهم آمدن این همه، هنگام آن رسیده است تا سرایندهای توانا بالا برافرازد، نیزهی قلم برگیرد، سرودههای آهنگینش را چنان بر دلها نشاند که در یادها بمانند. در این سرزمینِ جنگهای بیپایان، تنها کتابخانهی امن، خاطرهی مردمان است. گویند سدهزار شاعر همزمان در ایران میزیند ولی تنها یکیست که از پس این کار سترگ برمیآید. تکشاعری، برای کوششی سپنتا. کسی که همهی واژگان را در شعرش بگنجاند! گنجینهای دور از دستبُرد آنان که در پی نابودیاش هستند. دربرگیرندهی داستان مردمانمان. پادشاهانمان. شهبانوانمان. کاخهامان. سرودها و بزمهایمان. جامهای پر از بادهمان. کبابهای بریانمان. باغهای مهتابیمان. کاروانهای کالاهای گرانبها: فرشهای ابریشمین, عنبر، مُشک، پیمانههای پر از الماس، پیمانههای پر از یاقوت، پیمانههای پر از مروارید. کوهستانمان. رودهامان. خاکمان. مرزهامان. نبردهامان. باروهای ویرانمان. درفشهای بر خاکافتادهمان. خونمان. که بودهایم. که بودهایم! فرهنگمان. خِرَدمان. گزینههامان. و واژگانمان. همهی واژگانمان. هزاران سال واژه، کاخی از واژگان که از باد و باران نیابد گزند! هر اندازه زمان ببرد.همه را در شعرش بگنجاند. همهی ایران را، در سُرودی یگانه. مشعلی خروشنده در سیاهی شب! پژواک بلند و پرطنین آوایی در تاریکی
تکنیک Sapphire در ترکیه یکی از جدیدترین تکنیک های مورد استفاده در کاشت مو می باشد که در کاشت مو بسیار موثر و موفق عمل کرده است. در طول این مقاله، تمام اطلاعاتی را که باید در مورد تکنیک یاقوت کبود بدانید، به ویژه روش اجرا و هزینه کاشت مو با استفاده از تکنیک یاقوت کبود در ترکیه، مورد بحث قرار خواهیم داد.
(16/54) “When the children were old enough I started reading them Shahnameh before they went to sleep. The stories of Rostam were too violent. They’d cry and cry. So I started with the stories of Iran’s mythic kings. These were the first kings of Iran. They discovered fire, language, and law. Some of them spoke to animals. Others lived for hundreds of years and sat on floating thrones made entirely of precious stones. It’s not known if Ferdowsi intended to name his book Shahnameh. The Book of Kings. But the title fits. For as long as there has been an Iran, there has been a king. In 1967 Mohammed Reza held a coronation ceremony. By that time he’d already been king for twenty years. But he’d wanted his coronation to wait, until Iran was prosperous. And now it was. The Shah had come a long way since that day I’d first seen him in the shrine. He’d tightened his grip on power, and his popularity was at an all-time high. The White Revolution had been a massive success. Iran was rapidly industrializing. Millions of Iranians were lifted out of poverty. Hundreds of new schools and universities were built. And it was a time of great freedom. Iranian women had more rights than anywhere else in the Muslim world. They could vote, obtain a divorce, own property, and run for office. In the words of Saadi: ‘The homeland is where no one disturbs the other.’ In Tehran you could see women in mini-skirts standing next to women who were fully-veiled. On the day of his coronation The Shah rode to the palace in a golden carriage pulled by eight Hungarian stallions. As he passed the streets were filled with shouts of ‘Long Live The King!’ Trumpets blared. Guns fired. The Air Force dropped 17,532 roses from the sky. One for every day of his life. At the coronation a crown of diamonds was placed upon his head, and he took his seat on the famous Naderi throne. It was decorated with carvings of lions and dragons. And it was covered with 25,000 precious stones.”
هنگامی که بچهها به سن دبستان رسیدند، شبها خواندن داستانهای شاهنامه را پیش از خوابشان آغاز کردم. بسیاری از داستانهای رستم پر از خون وخشونت بودند. آنها را به گریه می انداخت. بنابراین از داستانهای پادشاهان افسانهای ایران آغاز کردم. آنها نخستین پادشاهان ایران و جهان آشنای آن روزگار بودند. آفرینندهی آتش، زبان و قانون. برخی از آنان جانوران را رام و با آنان زندگی میکردند. برخی دیگر سدها سال زنده میماندند و بر تختهایی که از سنگهای گرانبها درست شده بودند، مینشستند. روشن نیست که آیا فردوسی میخواست نام کتابش شاهنامه باشد یا نه. ولی نامی زیبندهی کتاب است. از نامه ی شهریاران پیش سخن میگوید: من این نامهی شهریاران پیش / بگفتم بدین نغز گفتار خویش. پادشاهی از ایران برآمده است. در سال ۱۹۶۷ مراسم تاجگذاریاش برگزار شد. تا آن هنگام بیش از بیست سال از پادشاهیاش گذشته بود. ولی او تاجگذاریاش را تا رسیدن به پیشرفت ایران به عقب انداخته بود. و اکنون پیشرفتی به دست آمده بود. شاه از نخستین باری که او را در حرم دیده بودم راه بلندی را پیموده بود. او بر قدرت سیاسیاش افزوده و محبوبیتش به اوج رسیده بود. انقلاب سفیدش موفقیتآمیز بود. میلیونها ایرانی از فقر رهایی یافته بودند. سدها مدرسه و دانشگاه نوین ساخته شده بود. ایران به سرعت در حال صنعتی شدن بود. و دوران آزادیهای بزرگ فرا میرسید. زنان ایرانی نسبت به دیگر جاها در جهان اسلام از حقوق بیشتری برخوردار بودند. آنها میتوانستند رأی بدهند، درخواست طلاق کنند، صاحب دارایی شوند و نامزد انتخابات گردند. سعدی چنین گفته بود: وطن آنجاست کآزاری نباشد / کسی را با کسی کاری نباشد. در تهران، زنانی را میشد دید که با دامنهای کوتاه در کنار زنانی با چادر و حجاب کامل ایستادهاند. در روز تاجگذاری شاه سوار بر کالسکهی سلطنتی زرین که به وسیلهی هشت اسب مجاری کشیده میشد به کاخش رفت. در طول راه، خیابانها پر از مردمی بودند که فریاد «جاوید شاه!» سر میدادند. شیپورها نواخته شدند. تفنگها شلیک شدند. و نیروی هوایی ۱۷۵۳۲ عدد گل سرخ از آسمان رها کرد. یک گل برا�� هر روز زندگیاش. در آیین تاجگذاری، شاه تاجی با ۳۰۰۰ قطعه الماس بر سر نهاد و بر تخت نادری نشست. تختی آراسته به ۲۵۰۰۰ یاقوت کبود، زمرد و یاقوت سرخ
خرید سرفیس پرو 9
سرفیس پرو 9 واقعاً در مقایسه با 8 مانند نسخه 7 پلاس، انقلاب و تحول چندانی نداشت و بسیاری از ویژگی های آن مشابه همان نسخه پرو 8 است. اگر به دنبال خرید سرفیس پرو9 با کیفیت بالا و قیمت بسیار مناسب به فروشگاه پارسان می مراجعه کنید.
طراحی و بدنه
ابعاد و جنس آلومینیوم آن کاملاً شبیه سرفیس پرو 8 بوده و وزن آن تنها حدود 12 گرم سبک تر است که با توجه به اینکه یکی از نکات مهم سرفیس پرو سبک بودن و قابل حمل بودن آن است، نشانه خوبی و پیشرفت است.
صفحه نمایش
اندازه صفحه نمایش 13 اینچی و حاشیه باریک اطراف آن حس بسیار خوبی را از کار با این دستگاه به ما می دهد. این قسمت نسبت به پرو 8 تغییری نکرده است و تکنولوژی صفحه نمایش و تراکم پیکسلی و رزولوشن آن کاملاً برابر با نسخه Pro 8 است و البته واقعا کیفیت بالا و خوبی دارد و با سرفیس اسلیم بسیار سازگار خواهد بود. قلم 2 این صفحه. و هنگام طراحی و نوشتن به شما احساس بسیار خوبی می دهد. برای خرید ای مک در مدلهای مختلف و قیمت مناسب به فروشگاه پارسان می سر بزنید.
سلام به رنگ های جدید
اما ما در این محصول 2 رنگ جدید داریم که رنگ های بسیار زیبایی هستند و آبی یاقوت کبود و سبز جنگلی هستند که همانطور که در تصاویر زیر مشاهده می کنید بر این اساس کیبوردهایی هم رنگ برای پرو 9 پیشنهاد شده است. می توانید صفحه کلید سرفیس پرو را جداگانه خریداری کنید.
علاوه بر این رنگ ها، مشکی (گرافیت) و پلاتینیوم نیز طبق روال معمول عرضه خواهند شد، البته انتخاب رنگ ها محدودیت هایی در انتخاب مشخصات سخت افزاری دارد. زیرا ظاهرا مایکروسافت رنگ های خاصی را برای تنظیمات خاصی ارائه نکرده است. پس حتما به این موضوع توجه کنید.
مشخصات سخت افزاری را بررسی کنید
یکی از بزرگترین تغییرات مایکروسافت در سری Surface Pro را می توان در این بخش مشاهده کرد. جایی که از پردازنده نسل دوازدهم اینتل استفاده شد و طبیعتا اینتل با این نسل از پردازنده خودش قابلیت های بیشتری از خود نشان خواهد داد.
همانطور که انتظار می رفت این محصول از نسل دوازدهم پردازنده های Core i5 و Core i7 بهره می برد و هنوز خبری از پردازنده های اختصاصی مایکروسافت Ryzen نیست.
طبق معمول مایکروسافت از 3 رم 8، 16 و 32 گیگابایتی استفاده کرد.
در پیکربندی های مختلف ارائه شده از 4 حافظه 128، 256، 512 گیگابایتی و 1 ترابایتی استفاده شده است که می توانید به دلخواه آنها را انتخاب کنید.
سیستم عامل
طبق روال ما یک دستگاه از سازنده ویندوز میخریم پس باید آخرین نسخه ویندوز اورجینال مایکروسافت را داشته باشیم و چیزی جز ویندوز 11 نیست.
البته در کنفرانس اخیر مایکروسافت آپدیت خوبی را برای ویندوز ارائه کرد که مخصوصا برای صفحه نمایش های لمسی و تبلت ها مناسب است. به طوری که در این نسخه با حذف کیبورد، آیکون ها کمی بزرگتر می شوند تا در استفاده از تبلت Windows Surface Pro 9 خود با انگشتان خود دچار مشکل نشویم.
و دوربین ها؟
دوربین سلفی 5 مگاپیکسلی فول اچ دی است که به لطف قابلیت Windows Hello می توانید با اسکن تصویر چهره خود وارد ویندوز شوید و امنیت شما را تا حد زیادی تضمین می کند.
البته در ویندوز 11 و دوربین سلفی هم اکنون قابلیتی وجود دارد که شما را به عنوان سوژه در تمامی تصاویر اعم از جلسات و ... دنبال می کند و در هنگام جابجایی تصویر به طور خودکار با شما حرکت می کند تا همیشه در داخل باشید. دانستن مرکز صفحه نمایش
دوربین پشتی این دستگاه 10 مگاپیکسلی با قابلیت ضبط 1080p و 4k و همچنین فوکوس خودکار است.
باتری
ظرفیت باتری 47.7 وات ساعت است و طبق گفته شرکت، باتری این دستگاه در حدود 15.5 ساعت شارژ می شود و با قابلیت شارژ سریع می تواند در 1 ساعت تا 80 درصد شارژ شود.
پورت های ارتباطی
در این دستگاه طبق معمول شاهد کانکتور سرفیس برای شارژ دستگاه هستیم و مایکروسافت هنوز این پورت را حذف نکرده و شارژ دستگاه را تنها به پورت های Type-C محدود کرده است.
در سمت راست 2 پورت Thunderbolt 4 Type-C را می بینید که سرعت انتقال اطلاعات بالایی دارد و می تواند همزمان تا 2 مانیتور حرفه ای را به آن متصل کند.
علاوه بر این، برای اینکه با مشکلات مربوط به کمبود پورت مواجه نشوید، می توانید به راحتی یک هاب، مبدل یا سرفیس داک حرفه ای را از سرفیس ورک تهیه کنید.
در زیر دستگاه میتوان پورتهای اتصال کیبورد را مشابه نسلهای قبلی مشاهده کرد
110) Gabol, گبول - plemię Beludżów posiadające odrębną tożsamość na przestrzeni wieków i niebędące gałęzią żadnego innego plemienia Beludżów. Za panowania Mir Jalala Khana Gabol dołączył do Federacji Rind. Ostatecznie dołączyli do Mir Chakar Khan Rind jako sojusznik przeciwko Lasharis. Edward Lipiński, znawca Aramejczyków, pisze: „Nie ma powodu, dla którego <Gambulu> (potężne plemię aramejskie na granicy irańsko-irackiej) wykazuje albo dysymilację bb>mb w <Gabbol>, albo po prostu epentetyczne (طُفیلی) <m> występujące przed <b>". Podobnie dr Mir Alam Khan Raqib stwierdza: „Litera <m> w słowie <Gambol> wydaje się zbędna i trudna. Zatem ze względu na swoją twardość litera <m> stała się przestarzała, a słowo przekształcone w Gabol, wciąż dobrze znane plemię Beludżów”.
Biblia po raz pierwszy wspomina Gabola w roku 1600 p.n.e., jako prawnuka Abrahama i jego trzeciej żony Ketury, córki Jaktana Kananejczyka. Madjan był synem Abrahama i Ketury, o którym mowa w Koranie i innych źródłach historycznych. Madjan miał pięciu synów: Efa (عیفا), Efer (عفر), Hanoch (حنوک), Abida (عبیداع) i Eldaah (الدّعا). Gabol był jednym z czterech synów Eldaaha. On i jego lud wyemigrowali do Babilonii. Źródła asyryjskie nazywają ich potężnym plemieniem Aramejczyków. „Aram” to alternatywna nazwa Syrii (zwłaszcza regionu pomiędzy rzekami Eufrat i Balich). Region ten jest również znany jako Aram-Naharaim. Plemię Gabol wyemigrowało z tej części Syrii do południowej Mezopotamii i z tego właśnie powodu Asyryjczycy uznają ich za Aramejczyków (ludzie z Aram Naharaim). Druga co do wielkości migracja Aramejczyków do Mezopotamii nazywana jest Chaldejczykami. Autonomiczne państwo Gaboli było jednym z sześciu stanów Chaldei. Była to siedziba plemienia Gabol zamieszkującego w pobliżu granicy Elamu i Zatoki Perskiej. Stolicą Gaboli było ufortyfikowane miasto Shapi'bal. Czołowe oddziały Mardukh-Baladan składały się z Gaboli. Walczyli z Asyryjczykami od 745 p.n.e. do 626 p.n.e., co doprowadziło do powstania Imperium Medyjskiego wraz z innymi sojusznikami. Sennacheryb (703-681 p.n.e.) opisuje plemię Gabol jako: „Pastoralne plemiona Nomadów zamieszkujące brzegi Tygrysu, Garmu, Ubulu, Damunu, Gabol, Khindaru, Ruh'ua, Bugati lub Bugutu, które zamieszkują brzegi Karkh, Hamaran, Hagaran, Nabatu, Li,tau. Aramejczycy, którzy nie byli poddani, którzy nie bali się śmierci. Chaldejczyk, Aramejczyk, Mannai (Medianie), którzy nie byli poddani mojemu jarzmu, wyrwałem ich ziemie". Historycy opisali plemię Gabol. Ich obserwacje mają charakter śledczy, natomiast zachodni historycy korzystali z dokumentów wykopalisk archeologicznych. Obie grupy są zgodne co do tego, że Gabol należy do chaldo-aramejskiego stowarzyszenia arabskich nomadów. Pierwsza wzmianka o nich pochodzi z XII wieku p.n.e. Tablice archeologii asyryjskiej opisują ich zapał i odwagę. Starożytne autonomiczne państwo Gaboli i region Gabol w pobliżu Aleppo zostały zapisane przez Qudamę Bin Ja'fara (قدامہ بن جعفر), Ibn E Rustę (ابنِ رُستہ), Soomera (سُومر), Yaqoubi (یعقوبی ), Ibn E Haukal (ابن حوقل), Majeed Zada (مجید زادہ،), Ibn E Abdul Munim Hameri (ابن عبدالمنعم حمیری), Al Kindi (الکندی), Ibn E Wasil (اب نِ واصل), Muqaddasi (مقدسی), Al Balazri (البلازری) Gazi (غزی), Sadir (صادر), Yaqout (یاقوت) i inni w swoich pismach. Podczas rządów Talpur w Sindh plemię Gabol zostało oddelegowane do zabezpieczenia przybrzeżnego obszaru Karaczi, zwanego „wojną z piratami”. Korsarze plądrowali statki w pobliżu portu w Karaczi; kiedy zaatakowali sam port. W X wieku n.e. na obrzeżach Karaczi wspomina się także o Gabolach, walczących z Arghonami i Mongołami. Nabi Bux Khan Baloch opisał w swoich książkach następujące wojny i spory plemienne plemienia Gabol:
Gandba Mandani atakuje Burfatów
Wojna między Jakharami i Gabolami
Wojna między Kalmati Gabolami i Kalhoras
Wojna między Kalmati Gabolami i Jokhyasami
Wojna między Gabolami i Gadro
Pierwsza wojna między Gabolami i Burfatami w górach Kirthar
Pierwsza wojna między Kalmati Gabolami i Jokhyasem pod Makli
Druga wojna między Kalmati Gabolami i Jokhyasem pod Makli
Wojna w Qadmanie
Wojna w Gha'ghi
Spór plemienny między Gabolami i Burrasami
Wojna pomiędzy klanami Magsi i Rind
Druga wojna między Gabolami i Burfatami w górach Kirthar
Wojna między Gabolami i Jokhyasami z Bludgeonem pod Sukhan
Wojna między Gabolami i Korsarzami (Piratami) w porcie Karachi
Wojna z Jamootami
Wojna między Gabolem a Maharem
Spór plemienny między Gabolem a Banglani
Spór plemienny między plemieniem Gabol i Bozdar.
Od końca XIX wieku wódz, czyli Sardar, plemienia Gabol był systematycznie wybierany spośród Sardara Khudadada Khana Gabola, a następnie jego syna Allaha Baksha Gabola (1895–1972), wnuka Sardara Ahmeda Khana Gabola (1921–1998) i wielkiego -wnuk Sardar Nabil Gabol. Rodzina początkowo zasłynęła jako właściciele ziemscy w Karaczi – Gabolowie należeli do najbogatszych właścicieli ziemskich w Karaczi. Od lat dwudziestych XX wieku rodzina Gabolów aktywnie uczestniczy w polityce Karaczi i konsekwentnie zasiada w różnych rządach.
جهت خرید نت ویولن آهنگ جعبه جواهر از ابی روی لینک زیر کلیک کنید
نت ویولن آهنگ جعبه جواهر از ابی
نت ویولن جعبه جواهر از ابی » توجه داشته باشید این نت برای ویولن تنظیم شده است جهت دانلود نت آهنگ جعبه جواهر ابی برای سازهای دیگر از طریق لینک های زیر اقدام نمایید .
⭐ نت پیانو جعبه جواهر از ابی
⭐ نت کیبورد جعبه جواهر از ابی
⭐ نت گیتار جعبه جواهر از ابی
⭐ نت ویولن جعبه جواهر از ابی
⭐ نت سه تار جعبه جواهر از ابی
متن آهنگ جعبه جواهر از ابی
دلم مثل یه جعبه ست
جعبه ی پرجواهر
خونه به رنگ یاقوت
اما خوشه به ظاهر
حیف که زد و شکستش
هر کی به دستش افتاد
هر کی به دستش افتاد
دلم مثل یه باغه
باغ بهار نارنج
واسه تنای خسته
یه جای خلوت و دنج
حیف که تو این زمونه
عشقه که رفته از یاد
عشقه که رفته از یاد
شب تولد عشق
دلم رو هدیه دادم
به اون که عاشقم کرد
منو داد بر باد
هدیه رو وانکرده پس فرستاد
پس فرستاد
پس فرستاد
هدیه رو پس فرستاد
مجموعه جواهرسازی گنجه شامل فروشگاه حضوری، فروشگاه اینترنتی، کارگاه گوهرتراشی، طراحی و ساخت جواهرات است.
هدف ما طراحی و ساخت طلا چشمنواز از بهترین گوهرهای اصل ایرانی و خارجی است. تمام فرآیند ساخت جواهرات از انتخاب سنگ خام، تراش آن، طراحی جواهرات با روشهای مدرن و در نهایت ساخت آن زیر نظر استادکاران هنرمند و باتجربه گنجه انجام میگیرد.
محصولاتی که ما چه به صورت حضوری و چه به صورت اینترنتی ارعه میدهیم شامل گردنبند فیروزه ، گردنبند طلا ، گردنبند عقیق ، گوی سنگی ، دستبند سنگی ، انگشتر عقیق ، انگشتر فیروزه ، انگشتر یشم ، انگشتر یاقوت ، نگین عقیق ، نگین فیروزه و محصولات متنوع دیگریست که میتوانید در سایت ما مشاهده کنید.