Tumgik
#صبح جمعه
gooshe · 9 months
Text
هر چیزی جفت‌اش بهتر است؛ جمعه ۲۸۷ با موسیقی فیلم لابستر
بخشی از داستان فیلم، در ادامه معلوم می‌شود. آهنگ‌ها را می‌توانید اینجا در ساندکلاد گوشه بشنوید.   مدیر هتل: فکر کردید که اگر تنها [مجرد] بمانید دوست دارید به چه حیوانی تبدیل شوید؟ دیوید: بله. لابستر. مدیر هتل: چرا لابستر؟ دیوید: چون لابسترها بیش از صد سال عمر می‌کنند، خون‌شان مثل خون اشراف آبی‌ست و در تمام عمر بارور می‌مانند. در ضمن، دریا را هم خیلی دوست دارم… مدیر هتل: باید بهتان تبریک بگویم؛…
Tumblr media
View On WordPress
2 notes · View notes
a-3asfoor · 1 year
Text
( جزء من خطبة عيد الفطر في خمسينيات القرن الماضي لجدي فضيلة الشيخ عبد النبي حسن جمعه قناوي - رضي الله عنه -)
الله أكبر الله أكبر الله أكبر
الله أكبر الله أكبر الله أكبر
الله أكبر الله أكبر الله أكبر.
الله أكبر ما مضى رمضان، الله أكبر ما قُدِّم فيه من بر وإحسان، الله أكبر ما تهيأت فيه الجنان، الله أكبر ما سعد المسلمون فيه بالغفران، الله أكبر ولله الحمد
الله أكبر ما عز الإسلام وانتصر، الله أكبر ما انهزم الشرك وانكسر، الله أكبر ما استهل هلال العيد، الله أكبر ما لُبس فيه من جديد، الله أكبر ما عم الفرح والسرور، الله أكبر ما طلع علينا هلال النور، الله أكبر ما تجلى علينا الغفور الشكور، الله أكبر ولله الحمد.
الله أكبر ما تعطف غني على فقير، الله أكبر ما فرح بالعيد صغير وكبير، الله أكبر ما ارتفعت الأصوات بالتهليل والتكبير، الله أكبر كبيرا، والحمد لله كثيرا، وسبحان الله بكرة وأصيلا.
الحمد لله الذي عم المؤمنين برحمته، وتجلى عليهم في هذا اليوم السعيد بنعمته، وألف بين قلوب المؤمنين فأصبحوا بنعمته إخوانا، وللإسلام أعوانا، وأشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شريك له، إليه يصعد الكلم الطيب والعمل الصالح يرفعه، وأشهد أن سيدنا محمدا عبده ورسوله، وصفيه من خلقه وحبيبه، دعانا إلى الهدى، وحذرنا سبيل الردى، وأخذ بأيدينا إلى مدارج الخير ومناهج السعادة، وبين لنا أن الفلاح في المداومة على العبادة. اللهم صل وسلم وبارك على سيدنا محمد وآله وأصحابه الذين بشرهم ربهم بالحسنى وزيادة. أما بعد:
فيا أيها المسلمون؛ لقد أشرق علينا يوم العيد السعيد، وتجلى علينا فيه الغني الحميد، فما أعظم هذا اليوم الذي يوفى فيه أجر الصوم، وما أجمله وما أروعه وما أحسنه، يخرج الكل فيه مهللا ومكبرا، وعلى أداء فريضة الصوم لله شاكرا، فما أعذب هذا التكبير من القلوب الطاهرة، والصدور الصافية، الذي جعله الله شعار العيد، ومظهر القوة والتجديد، حقا إن له لحلاوة، وإن عليه لطلاوة، وإن له لسحر في النفوس، ورنة في الأسماع وهزة في القلوب وتأثير في الوجدان، لقد امتلأ مسمع الزمان منذ تنفس صبح هذا اليوم بهذا النشيد العذب الجميل وقد هتفت به أفواه الملايين من المسلمين وهم يغدون ويروحون، جماعات ووحدانا، شيبا وشبانا، وهم يتوجهون إلى بيوت الله صافية أسراراهم، منشرحة صدورهم، مطهرة قلوبهم، فرحين بما آتاهم الله من فضله، مستبشرين بما أسبغ عليهم من نعمه، مغتبطين بما شرح الله صدرهم له من نعمة الإيمان، وطهارة الوجدان، وصفاء السريرة، وإشراق الروح، فيذكرون الله ذكرا كثيرا، ويسبحونه بكرة وأصيلا، ويوجهون وجوههم للذي فطر السموات والأرض حنفاء لله لا يشركون به أحدا، وهم يرون أن العزة في التذلل لعظمته، وأن الغنى في الافتقار إلى رحمته، وأن السعادة والفوز في طاعته، وفي هذا اليوم يستجيب المسلمون لضيافة المولى الكريم على موائد بره وكرمه ورضوانه، جزاء وفاقا لما عانوه من حرمان اللذات والأهواء في شهر رمضان، ولما قدموا فيه من صالح الأعمال، وكريم الخلال، فكانوا كما وصفهم ربهم في كتابه الكريم: " كانوا قليلا من الليل ما يهجعون. وبالأسحار هم يستغفرون. وفي أموالهم حق معلوم. للسائل والمحروم"، وفي هذا اليوم يلتقي في الإسلام الدين بالدنيا في كل مظهر من مظاهر الحياة، ويتجلى ذلك في المسرات التي تفيض بشرا في الوجوه، وبهجة في القلوب، وأنسا وبشاشة في النفوس، وسعادة ونعيما في كل بيت من بيوت المؤمنين، وسلاما ووئاما، وألفة وإخاء، وودا وصفاء بين المسلمين في مشارق الأرض ومغاربها. أيها المسلمون: مما تجلى به هذا اليوم المجيد إدخال السرور على المومن الفقير، بإشباع جوعته، وتنفيس كربته، وقضاء دينه وحاجته، حتى يكون السرور شاملا لجميع المؤمنين. فليس العيد للأغنياء والأثرياء دون الفقراء والضعفاء، وإنما العيد لأولنا وآخرنا، وضعيفنا وفقيرنا. واعلموا أيها المسلمون أن اليوم يوم التسامح، وهو يوم العفو والصفح، وهو يوم الجائزة على أداء فريضة رمضان، وعلى التقرب إلى الله بالبر والإحسان، يقول الله عز وجل لملائكته في هذا اليوم: " انظروا إلى عبادي وقد أدوا فريضة صومهم، وتركوا لأجلي طعامهم وشرابهم وشهواتهم، فالصوم لي وأنا أجزي به، فما تقولون في الأجير إذا ما انتهى من عمله.فيقولون: سبحانك ربنا يوفى أجره. فيقول الله تبارك وتعالى: " أشهدكم يا ملائكتي بأني قد غفرت لهم، وعفوت عن مسيئهم من إجل محسنهم". فاتقوا الله أيها المسلمون، ولا تركنوا إلى البطالة والكسل، وداوموا على طاعته وأحسنوا العمل، ولا تكونوا كالذين يصومون لرمضان، ويصلون لرمضان، فإذا ما انتهوا من صومهم تجرأوا على ربهم، وأساءوا عاقبة أمرهم. فمن كان يعبد رمضان فإن رمضان قد هاجر، ومن كان يعبد الله فإن الله هو الأول والآخر. فاتق الله أيها المسلم الكريم وداوم على طاعته، ولا تجرؤ على مخالفته، أترضى لنفسك بعد أن كنت في رمضان ملكا كريما، أن تكون في غيره شيطانا رجيما. لا يصح أن يكون هذا في رجل راقب الله ثلاثين يوما، فاتقوا الله أيها المسلمون وصلوا ما بينكم وبين ربكم بالصلاة والذكر، والدعاء والشكر، وصلوا أرحامكم، وأدوا زكاة فطركم يرض عنكم ربكم. ويقبل صومكم، ويغفر لكم........
7 notes · View notes
sayron · 9 months
Text
Tumblr media
محصل عضلانی (۱)
چند وقتی بود که تو کفش بودم تا بالاخره بهم پا داد. با بچه ها میرفتیم جلو مدرسه شون تا اونا با دوس دختراشون برن. یه چش چرونی اساسی هم میکردیم و... منم نمیتونستم از نگار چشم بردارم. اون از همون اول متوجه من شده بود و خیلی لوندی میکرد واسم و منو دیوونه تر میکرد. اوایل تا نزدیکای خونشون باهم قدم میزدیم و حرف میزدیم. بهم گفته بود که ورزش میکنه و عصرا میره باشگاه. منم فک کردم مثل بقیه دخترا که فقط برای تناسب اندام میرن باشگاه، نگار هم در همین حده باشگاه رفتنش. ولی خب تعجب میکردم که هی میگفت دیرم شده و باید برم خونه بعدش باشگاه. آخه بچه ها با دوس دختراشون بعد از مدرسه پارکم میرفتن و وقت بیشتری میگذروندن ولی نگار همش میگفت باشگاه‌. اوایل فکر مبکردم داره واسم چس میکنه ولی بعد که بخاطر اصرار من راضی شد بعضی روزا بعد باشگاه بریم بیرون فهمیدم واقعا باشگاه براش مهمه. با وجودی موهای فر طلاییش رو از مقنعه اش میریخت بیرون و اصلا امل نبود، ولی مانتوی مدرسه اش گشاد بود و من خیال میکردم که چون خیلی چاقه و اعتماد بنفس نداره، مانتوی گشاد میپوشه و الزام و تاکیدش به باشگاه رفتن هم بخاطر اضافه وزنشه اما عوضش وقتی دستاشو میگرفتم تعجب میکردم که انقدر رگ داره دستاش و رگاش همیشه برجسته ست. کف دستشم پینه زیاد داشت و من بهش غر میزدم که دستکش دستش کنه تا دستش خراب نشه ولی نگار همیشه لبخند میزد و چیزی در این مورد نمیگفت. خلاصه اینکه نگار آدرس باشگاهش که خیلی به خونشون نزدیک نبود رو بهم داده بود و من هر روز سر ساعت ۵ جلوی باشگاه منتظرش میشدم تا بیاد و بریم یه چرخی بزنیم توی پارک یا کافه. لباس و مانتوهای باشگاه رفتنش خب هم کوتاه تر بود و هم تنگتر. منتها هنوزم گشاد بحساب میومد. نگار معمولا با همون لگی که توی باشگاه ورزش میکرد میومد از باشگاه. روز اول تا نگاهم به پاهای خوش فرم و عضلانیش افتاد ماتم برد. خیلی پاهاش قشنگ بود و اون متوجه بهت و حیرت من شد ولی یکی از اون لبخندای ناز و شیرینش رو زد و اومد سمت من. من از علت باشگاه رفتنش و اینکه چه ورزش هایی میکنه زیاد میپرسیدم ازش ولی اون انگار تمایلی به پاسخ دادن نداشت زیاد. کلا نگار درونگرا بود و با وجود این در مورد خودش و زندگیش و روحیاتش خیلی برام میگفت ولی در مورد باشگاه و ورزش همیشه ساکت بود و منم بعد از یه مدت دیگه خیلی از باشگاه سوال نمیکردم. مامان نگار وقتی اون پنج سالش بوده فوت کرده و باباش هم راننده بیابونه. یعنی ده یازده سال تنهایی کامل. بخاطر همین که همیشه توی خونه تنهاست یکم درونگرا و منزوی شده. ما دیگه رسما رل زده بودیم و من اوقات زیادی رو با نگار بودم. اون عمدتا بعد از باشگاه له و لورده بود و خیلی خسته ولی با این وجود خیلی با متانت و مهربونی با من میومد بیرون. من متوجه خستگیش میشدم و گله میکردم که چرا یه روزایی استراحت نمیکنه ولی نگار قد بازی در میاورد سر باشگاه رفتنش و این باعث دعوا میشد. هرچند دعوامون بیشتر از یک روز ادامه پیدا نمیکرد ولی من دیگه حرفی نمیزدم. بعد از یک ماه نگار دوشنبه ها رو به خودش استراحت داد تا بقول خودش حق منو ادا کنه و دوشنبه ها برام رویایی میشد با وجود نگار. بعضی جمعه ها هم که باباش خونه نبود باهام میومد بیرون و خیلی خوش میگذشت. چیزی که توجه منو جلب میکرد در مورد نگار این بود که اون هر روز شاد و شادتر میشد. تا اینکه یه شب یکشنبه بدون مقدمه بهم گفت: بابام امروز صبح رفت یه بتر ببره مجارستان! -خب؟... یعنی چی؟ +هیچی دیگه خنگول خان امشب خونه ما خالیه، بریم خونه ی ما! منو برق گرفت!!! ما هنوز با هم یه معاشقه ی دل سیر نکردیم چطور نگار خودش چنین پیشنهادی بهم داد؟ خلاصه منم از خدا خواسته قبول کردم. زنگ زدم خونه به بهونه درس خوندن با پویا اجازه گرفتم و خلاصه رفتیم خونه نگار اینا. نگار اونشب تمام سوالات منو در مورد باشگاه رفتنش جواب داد ولی بدون حتی کلامی! میپرسید چطور؟ وقتی یکی یکی لباسها شو جلوم درآورد و عضلات ورزیده و قدرتمندش شروع به خودنمایی کرد من همه چیزو فهمیدم. نگار ۱۶۵ تایی من به قدری عضله داشت که من کمتر پسر همسن خودم رو با اون حجم از عضله دیده بودم. بازوهاش از رون های منی که لاغر بودم قطور تر بود. رونهاشم که قبلا عضلانی بودنشون رو دیده بودم و توی خیال خامم فکر میکردم مثل اغلب دخترا اونم بیشتر پا میزنه هم، منو متوجه کرد که نگار همه بدنش رو به سختی ورزش میده و کل عضلات بدنش مالامال از قدرته!
3 notes · View notes
amlak-navan · 8 days
Text
لیست بهترین رستوران های بابلسر |مشخصات | اطلاعات تماس | آدرس | عکس
رستوران ماتو پلاس رستوران ماتو پلاس در بابلسر، با تنوع غذاهای ایرانی و فرنگی، فضای شیک و دکوراسیون حرفه‌ای، و منوی نوشیدنی گسترده، یکی از مقاصد محبوب برای گردشگران و مردم محلی است. آدرس: بابلسر به سمت غرب، جاده فریدون‌کنار به بابلسر ساعات کاری: شنبه، یکشنبه، سه‌شنبه و چهارشنبه از ساعت ۱۱ صبح تا ۱۶:۳۰ عصر و ۱۹ عصر تا ۲۴ شب دوشنبه از س��عت ۱۲ صبح تا ۱۶:۳۰ عصر و ۱۹ عصر تا ۲۴ شب پنجشنبه و جمعه از ساعت ۱۱ صبح تا ۲۴ شب و شماره تماس: ۳۵۲۷۸۴۰۸-۰۱۱. رستوران نح رستوران نح در بابلسر با دکوراسیون سنتی و طراحی ایرانی، مکانی مناسب برای تجربه غذاهای سنتی محلی است. با وجود طاق‌های سنتی و پنجره‌های رنگارنگ، فضای دل‌نشینی را به مهمانان ارائه می‌دهد. منوی غذاهای سنتی ایرانی و محلی، به همراه سرویس‌دهی حرفه‌ای، تجربه‌ی خاصی را برای مهمانان به ارمغان می‌آورد. آدرس: بابلسر، بعد از شهرک دریاکنار، شمال روستای اوجاکسر، ساعات کاری: همه‌روزه از ساعت ۱۱ صبح تا ۲۴ شب. رستوران مهر و ماه رستوران مهر و ماه در بابلسر با منوی گسترده از غذاهای سنتی ایرانی و فست‌فودها، به هر سلیقه‌ای پاسخ می‌دهد. دکوراسیون شیک و کلاسیک این رستوران همچنین فضای دلنشینی را برای میهمانان فراهم می‌کند. آدرس: بابلسر، خیابان شهید بهشتی، میدان شهدا، خیابان شهید رجایی، میدان مطهری. ساعات کاری: همه‌روزه از ساعت ۹ صبح تا ۲۳:۴۵ شب. شماره تماس: ۳۵۲۵۹۶۶۶-۰۱۱
Tumblr media
رستوران میزبان رستوران میزبان در بابلسر با دکوراسیون قدیمی و نوستالژیک خود، همراه با منوی گسترده از غذاهای سنتی ایرانی، گزینه‌ی بی‌نظیری برای طرفداران فضاهای کلاسیک است. آدرس: بابلسر، بلوار امام خمینی، خیابان امام خمینی ۶. ساعات کاری: هر روز هفته ۱۲ ظهر تا ۴ بعدازظهر و ۷ عصر تا ۱۱ شب. شماره تماس: ۳۵۳۳۴۹۶۸-۰۱۱ رستوران فیکانو رستوران فیکانو در بابلسر با منوی غنی از غذاهای ایتالیایی و محیطی شیک و دلنشین، جاذبه‌ای برای علاقمندان به این سبک غذاهاست. آدرس: بابلسر، جاده بابلسر به سمت فریدون‌کنار، بعد از شهرک دریاکنار. ساعات کاری: همه‌روزه از ساعت ۶ عصر تا ۲ بامداد. شماره تماس: ۳۵۲۸۱۶۵۰-۰۰۱ رستوران آقای ماهیچه رستوران آقای ماهیچه در بابلسر با تنوع غذاها و محیطی شیک و مجلل، یک مقصد لذت بخش برای علاقه‌مندان به غذاهای ایرانی و فست‌فود است. آدرس: بابلسر، میدان شهربانی، خیابان پاسداران. ساعات کاری: همه‌روزه از ساعت ۱۱:۴۵ صبح تا ۱۷ عصر و ۱۹:۴۵ عصر تا ۳۰ دقیقه بامداد. شماره تماس: ۳۵۲۷۷۹۳۰-۰۱۱ رستوران لوسو رستوران لوسو در بابلسر با فضای باز نزدیک دریا، معماری مدرن و منوی متنوع، تجربه‌ای جذاب از سفر در دنیای غذاهای ایرانی و فرنگی ارائه می‌دهد. آدرس: جاده فریدون‌کنار به بابلسر، روبروی شهرک خزر شمالی، مجتمع خزر سنتر. ساعات کاری: شنبه تا جمعه، ۱۰ صبح تا ۱۱:۳۰ شب. شماره تماس: ۳۵۲۹۲۰۰۰-۰۰۱۱ رستوران پیتزا لند رستوران پیتزا لند در بابلسر با فضای بزرگ و دلپذیر، معروف به ارائه انواع پیتزاهای خوشمزه و فست‌فودهای لذیذ است. دکور مدرن و شیک این رستوران، همواره مسافران و گردشگران را جذب می‌کند. آدرس: خیابان پاسداران، جادة اصلی، نرسیده به شهرک دریاکنار. ساعات کاری: همه‌روزه از ساعت ۱۲ ظهر تا ۲۳ شب. شماره تماس: ۳۵۲۷۰۶۰۰-۰۰۱۱. قیمت‌ها: متوسط روبه‌بالا.
0 notes
innatus-simulacrum · 1 month
Text
جمعه:
.صبح میتینگ دارم، ظهر وقت نهار راهی ستس میشوم، کلاس لین. بعد عرق ریختن بر میگردم به ادامه ی کار، و این وسط ها گوشت های ریز شده را از فریزر بیرون میگذارم تا باز شوند.
بعد از کار گوشت را بار میگذارم و لوبیا سبزها رو خرد میکنم، یک لیوان شراب سفید برای خودم‌ میریزم، و پلی لیست آشپزی را پلی میکنم.
شب میهمانها سر میرسند، بچه ها خیلی سر حال نیستن ،خسته هستن هر سه، میم و میم هم خسته تر. غذا خوشمزه شده، به جای ته دیگ ، فکر کرده بودم دو برگ لازانیا استفاده کنم و بینشون قارچی که ابش رو گرفته بودم و‌از قبل تف خورده بود با پیاز داغ و پنیر بوفالو موزارلا گذاشته بودم. بزرگ تر ها همه غذا رو دوست دارن، بعد از شام کمتر خسته هستن ، بچه ها ولی کاری‌ ِ تو یِ پلو را دوست ندارند . هر چهارتا بچه، گوشت قلقلی های همیشگی وسیبزمینی ها را با ولع تمام خوردند. لوبیا پلو را همیشه با سالاد شیرازی و ماست موسیر نمک فلفلی درست میکنم. با دخترک ها اریگامی درست میکنم،خانه پر از قلب و خرگوش میشود … حرف میزنیم، شراب ... میخوریم. مهمانها میروند اخر شب و خسته میخوابم.
شنبه:
از هفت صبح بیدارم، کمی بیرون را مرتب میکنم. ظرفها ی شب قبل را میچینم داخل ماشین با احتیاط، که مزاحم خواب پدر ودختر نشوم. بوی غذا گرفتم از دیشب، دوش میگیرم و کوله ام را میبندم و پاورچین پارچین میزنم بیرون. ساعت ۸:۴۰ میرسم نکا فوروم، مت یوگا رو پشت در هات ستودیو میذارم و وارد رختکن میشم، از شب خسته ام هنوز، لباس ��ایم رو عوض میکنم و ایمیل هایم را چک میکنم . امروز ماریا جای یوزفین اومده، به هم سلام میدیم، کلاس رو کمی تاریک میکنه ، نرمش میکنیم و من داغ میشم.
به کلاس هیتِ شنبه صبح ها ساعت نه، عجیب غریب اعتیاد دارم. داغ میشم، نفس کشیدن سخت میشه، پر از مومنتم و کاردیو ست و من دوستش دارم.
بعد از کلاس سریع میزنم بیرون، دوش میگیرم و راهی سلوسن میشم، مترو را به مقصد ماریا توریت سوار میشوم. تا ساعت ۱۱:۴۵ که کارم در سودرمالم تمام میشه و می آیم خانه.
دخترک هم تازه از شنا برگشته. با هم بازی میکنیم. غذایش را که خورد، میروم خرید. کدو حلوایی برمیدارم، سیب سبز، سیج، اسفناج، انار، چاتنی انبه، نان
برمیگردم و پلی لیست آشپزی را پلی میکنم و مشغول شام پختن میشم
پالاک پنیرم حسابی تند شده، ولی دانه های انار خوشمزه اش کرده، سالاد هویج وکلم و گرو هم با ابلیمو و کمی کشمش و دانه های نار و کمی مایونز و فلفل لیمو ، ترکیب دلبری شده. شام میخوریم، دخترک که دلدرد داشته کته و ماست میخورد،کمی کتاب میخواینم و زود میخوابد.
یکشنبه:
صبح کمی دیرتر از همیشه، حدودهای هشت از خواب پا میشم، دخترک ولی هنوز خواب است. کدو ها رو قاچ میکنم و نمک وقلفل و کمی روغن میزنم و بعد داخل فر میگذارم.
سیبهای سبز را مکعب مکعب میبرم و بعد از اینکه شالوت ها تف خوردند اضافه شان میکنم. . کدو ها اماده اند، دخترک بیدار شده، صبحانه اش را میدهم و با هم بازی میکنیم و حرف میزنیم. ایمان از تنیس برمیگردد و من میزنم بیرون از خانه.
یوگا میکنم و برمیگردم، سر راه برگشت یک کیک شکلاتی ده نفره از گتو میگیرم. به ادامه ی سوپ میپردازم و میچشم ، خوب شده. دخترک را حمام میکنم، و راهی خانه ی توتو می شویم که شام، ما رو به همراه هر سه پسرش دعوت کرده.
در راه دندریدم، چند وقتی هست که حال رفیق چینی خوب نیست، روحی، جسمی، کاری. فکر کرده بودم شاید سوپ گرمش کند. به خانه شان میرسم، خودش خانه نیست و من به مادرش که دم در می آید شی شیی میکنم و تعظ��م، و در همان آستانه ی در سوپ را تحویل ش میدهم.
سر ساعت به خانه ی توتو میرسیم، همه با هم … با پسران و پارتنرها. توتو مهربان ست… شبیه یک نسیم ملایم … سبک است حضور دارد و ندارد …
دخترک سرش به جانوران خانگی گرم است…
خانه ی توتو پر از تابلوهای رنگ روغن است و کتاب و اشیا قدیمی و اباژورهای بلند با نور ملایم.
هلنا مثل مامان، که وقتی مهمان آدابی داشت، ظرف و ظروف شیکش را از کارتن در میاورد، بشقاب ها و لیوان ها را از کارتون در میاورد و روی میز میچیند.
پیش غذا سوییچه‌ با‌ آبلیمو و گشنیز تازه و نمک دریا … غذای اصلی گوشت گوزن استیکی میدیوم ول با راکت و گراتن سیبزمینی، و دسر میوه و یک جور شیرینی گردویی دو بعدی تخت که با خامه سرو میشد ، شبیه ش را شیرینی پوپک ، نزدیک عید میزد.
بعد از دسر همه ی بچه ها یکهو و باهم متفرق میشوند و خداحافظی میکند، توتو ما را به کافه ی اسپرسو که با دستگاه ، خودش میزند ، مهمان میکند…
هلنا خسته است، دخترک هم‌ همینطور. من هم اشارتی می آیم که برویم زود تر.
در راه برگشت رفیق چینی از سوپ تشکر میکند و من خستگی ام در میرود.
میخوابم به سمت فردا و فکر میکنم برای هفت سین‌ هنوز کاری نکردم
دوشنبه:
حال عجیبی دارم …صبح زود پا میشم، ساعت ۸:۳۰ سر کارم.
به گروه کوچک صخره نوردی مان پیغام میدهم که امشب، من نیستم.
روز شلوغی ست، ساعت ۴ از کار فارق میشوم و با پدر و دختر سیکلا قرار میگذاریم که خرید شب عید را به جای آوریم .
فردا شب پیش آرتمیس و سیزیف شام عید دعوتیم و من قرار است کوکو سبزی و کوکو لوبیا سبز درست کنم.
کنار سبزی های کوکو، سبزه ی عید رو هم از جوانه های توی سوپر مارکت برمیدارم.
از گرانیت شمع های سبز تیره بر میدارم و یک کاسه ی سفالی برای سیب های سبز هفت سین.
میرسیم خانه، دخترک خسته ست. داستان میخوانیم و زود میخوابد. من را غم فرا میگیرد … یک هو میزنم زیر گریه … نمیدانم چی ست. پی ام اس شاید؟ … دلم تنگ است… برای کسی؟ کسانی؟ مکانی؟ مکانهایی؟ بوهایی؟ فضاهایی؟ گرمایی؟ آغوشی ، دست هایی ؟ شاید؟ …
بغلم میکند، سعی میکند آرامم کند. یک ساعتی خوابم میبرد. بعد بیدار میشوم ساعت ده شب، لباسشویی را روشن میکنم. لوبیا ها و سبزی ها را خرد میکنم و او خانه را تمیز میکند، زود تر میخوابد و من تا بعد از نیم شب بیدارم. کوکوها را آماده میکنم و در یخچال میگذارم … بعد لباسها را در خشک کن می اندازم و میخوابم …
سه شنبه:
از صبح، بغض دارم. ساعت هفت وپنجاه دقیقه از اتوبوس پیاده میشوم و از فریدهمزپلان تا شرکت را پیاده میروم و در راه اشک هایم جاری هستند … چهمه یعنی؟
میرسم شرکت، ساعت ۹ پرزنتیشن دارم. میتینگ تا ۱۱:۳۰ به درازا میکشد، نهار سریعی میخورم. بعد از نهار تحویل پروژها های همکار ترک هست که زورکی و با لبخند مصنوعی اش فولدر پروژه ها را تحویلمان میدهد. حوصله اش را ندارم.
کار تمام است، راهی اتوبوس میشوم. به خانه میرسم، که کوله ی سنگین را بگذارم، دخترک را از مدرسه بردارم، که با هم سیب و سیر سفره را با هم از سوپر مارکت بخریم و، بیایم و ، دوش بگیریم و، لباس مهمانی بپوشیمو و، غذا را برداریم و راهی شویم.
میرسم، کوله را زمین میگذارم، در را که میبندم. پیغام ارتمیس را روی گوشی ام میگیرم.
«آیدا جانم، اگر اشکالی ندارد قرار امشب کنسل. »
مینویسم «اشکالی که ندارد، ولی طوری شده؟ » نمیفرستم. در جا زنگ میزنم.
صدای گریه اش فقط می آید…
میپرسم؛ مامان؟
میگوید: رفت …
بغضم میترکد …
نیم ساعته خودم را میرسانم بهش …
بغل میکنیم …
کمی میگرید، یکهو بی قرار میشود، وارد اتاقش میشود شروع میکند به تا کردن لباسهایی که دیشب شسته …
خشکم میزند … بعد منم سعی میکنم‌ کمکش کنم …
سیزیف چای گذاشته …
مینشینیم،
تلویزیون ایران روشن است، صدای برنامه روی اعصابم است…
چای میخوریم …
جرات میکنم بپرسم؛ نمیخوای بری؟
جواب میدهد که؛ میترسم … فکر میکنم بدتر میشم.
بعد بلند میشود و شروع میکند به هفت سین چیدن، بلند میشوم که کمک کنم …
بغضمان میترکد وقتی روبان سیاه را به سبزه میندد، هم را بغل میکنیم.
سیزیف ، جودی را بیرون میبرد.
من تلویزیون را خاموش میکنم، موسیقی‌ میگذارم …
سمنو را در آشپزخانه در کاسه ای میریزد و سر سفره که می آورد ، میگوید، «اه فکر کردم تلویزیون چه موسیقی خوبی گذاشته! تو بودی؟ این چیه؟ »
میگویم؛، موسیقی متن فیلم «مادر» علی حاتمی.
بغضمان میترکد ، همدیگر را بغل میکنیم زار میزنیم. من دیوانه وار راه میروم. هق هق زار میزنم در حالی که بازوانم را دور خودم‌ حلقه کرده ام و فشار میدهم. او رفته است دستشویی و گریه میکند …
زنگ درشان صدا میکند، بِکی و آقای نون میرسند. بغل میکنیم و میگرییم …
نون از من میپرسد؛ کی میخواد بره؟
میگم؛نمیدونم. شاید نره،
نون میگوید؛ باید بره، اونطوری، بهتر میشه…
سیزیف هم میرسد …
دخترک و پدر خانه مانده اند، فکر کردیم دخترک سختش میشود.
آرتمیس به سیزیف میگوید؛«خواهرها عکس خوب از مامان میخواهند، برای مراسم، تو چی داری؟»
سیزیف استاد آرشیو کردن است: عکس، کتاب، فیلم …
شروع میکند در عکسهای دیجیتال گشتن، که آرتمیس میگوید بیا جعبه عکس هامان را پیدا کنیم، با‌هم گوشه های اتاق را میچرخند و جعبه را پیدا میکنند.
همه مینشینیم به عکس دیدن، سیزیف شراب سفید میریزد.
بکی از کتاب بارت میگوید که برای نون بعد از مرگ مادرش هدیه گرفته بود …
خاطرات سوگواری. اینکه چطور بارت لحظه لحظه بودن و پرستاری از مادرش در بستر را روزنگاری کرده است…
یاد «عین » می افتم که بارت دوست داشت. من هم به واسطه ی او چندین کتاب از بارت را خوانده بودم و میان کتابهایی که ازش خوانده بودم ، سخن عاشق را خیلی دوست داشتم. فکر کنم عین با کُپُنِ کتاب، خودش برایم ان کتاب را خریده بود، درست یادم نیست...
میان پرسه در عکسها، گاهی میگرییم، گاهی میخندیم،
نون، آرتمیس را متقاعد میکند که باید برود و چرا بهتر است رفتن، و بالاخره آرتمیس بلیطش را میخرد برای فردا …
قبل از شام،اوبر میگیرم به قصد خانه.
دخترک را بغل میکنم، ایمان حالش چندان خوب نیست. میرود استراحت کند، دخترک را میخوابانم و با او خوابم میبرد …
چهارشنبه:
سال تحویل خواب میمانیم …دخترک را مدرسه میرسانم، یاد ندارم هیچ سالی که خواب مانده باشم …
در راه برگشت از مدرسه به خانه، به او‌ فکر میکنم …
خوشحال بوده دیشب؟ هفت سینش نشانه ای داشته ؟
اخرین بار ایمیل زده بود و گفته بود که کتاب امانتی را میدهد دست فلانی که به من برساند… پیغامش را خوانده بودم ، و حسی شده بودم ،شاید چون دو هفته قبل از ایمیلش، خواب مادر بزرگش را دیده بودم، و خیلی خواسته بودم بنویسم برایش، ولی ننوشته بودم… ایمیلش را دیر خوانده بودم و نمیخواستم به دست غیر بیافتد آن کتاب.
تصمیم گرفته بودم زنگ بزنم (یک تصمیم ایمپالسیو)، که تلفنی بگویم کتاب مال خودش ، به دیگری نرسد،و حال مادربزرگش را بپرسم و حالش را از صدایش بخوانم، ته دلم میترسیدم نکند چیزی شده باشد و حالش خوب نبوده باشد … زنگ زده بودم ، و صدایش پر از خالی بود. مکالمه به دو دقیقه هم نرسیده بود . چیزی نمیتوانستم بگویم.
سلام
کتاب
والسلام
همین …
بعد،از این همه خالی، بهت کرده بودم …چقدر ان روز گریستم، از خودم و همه ی حس هایم متنفر شده بودم …
بعد، آن شبش و تا چند شب بعدش گوشه گوشه های ساند کلادم را جایی سیو کرده بودم و اخرین پل را هم خراب کرده بودم ، که نفهمم کی و‌کجا مرا شنیده ، که حسی سراغم نیاید دیگر… که سرما ابدی شود، که هیچوقت نفهمد آنچه گذشت به من را، آن تابستان را ، آن پاییز را، آن زمستان را، و من هم هیچوقت نفهمم آن طرف را اگر چیزی باقی مانده بود ، که قریب به یقین هم نمانده بود … بود یا نبود، دیگر مهم نبود … فقط سکوت بود و سرما و انقطاع
تمام شده بود دیگر… تمام شده بود…
میروم سمت کافه ؛ قهوه میگیرم، میرسم خانه،
هفت سین مان را میچینم …
خودم را در آینه میبینم و با سه خط موازی در پیشانی …سعی میکنم به درخت پشت سرم در آینه لبخند بزنم … شاید که جوانه زد .
youtube
Tumblr media Tumblr media
0 notes
mari-1998a · 3 months
Text
شماره تلفن پشتیبانی بانک رسالت | پاسخگو مشکلات کاربران رسالت
پشتیبانی بانک رسالت، به منظور پاسخگویی به تمامی پرسش‌ ها و نیازهای مشتریان، مرکز امداد مشتریان خود را با شماره تماس 9099072958 از طریق تلفن ثابت و بدون شماره گیری کد و صفر و پیش شماره، فراهم ساخته است.
پاسخگویی از ساعت 8 صبح تا 1 بامداد همه روزه حتی در ایام تعطیل
هدف اصلی پشتیبانی بانک رسالت، ارائه خدمات با کیفیت بالا و افزایش رضایت‌ مندی مشتریان در تمامی ساعات شبانه روز است. این مرکز با نقش همراه، مشاور و پشتیبان، به مشتریان محترم خدمات و مشاوره موردنیاز را ارائه می نماید.
پاسخ سوالات و ابهامات مشتریان درباره پیشخوان مجازی رسالت، تسهیلات، بانکداری الکترونیک (همراه بانک و اینترنت بانک)، روش عضویت در شبکه توسعه اجتماعی رسالت، فرآیند اعتبارسنجی و سایر موارد، در هر ساعت از شبانه روز و در کوتاه‌ ترین زمان ممکن پاسخ داده می‌ شود.
شما می توانید توسط تماس با پشتیبانی بانک رسالت، از تمامی امکانات این بانک در بستری مطمئن بهره مند شده، و از تسهیلات در نظر گرفته شده برای مشتریان نهایت استفاده را ببرید.
ساعت تماس با پشتیبانی بانک رسالت
ساعت تماس با پشتیبانی بانک رسالت عبارت است از 8 صبح تا 1 بامداد، که کارشناسان پشتیبانی بانک رسالت همه روزه حتی جمعه ها و ایام تعطیل آماده پاسخگویی به مشتریان محترم بوده، و شما می توانید از طریق شماره تماس پشتیبانی بانک رسالت با ایشان ارتباط گرفته، و به رفع تمامی ابهامات و سوالات خود در همه زمینه های استفاده از امکانات بانک قرض الحسنه رسالت بپردازید.
خدمات ارائه شده توسط پشتیبانی بانک رسالت
شما می توانید از طریق شماره تماس پشتیبانی بانک رسالت، با کارشناسان پشتیبانی این بانک ارتباط گرفته و به رفع تمامی باگ های سیستمی و ارورها و مشکلات سامانه، از قبیل؛
افتتاح حساب بانک رسالت
پشتیبانی پیشخوان مجازی بانک رسالت
ثبت نام وام بانک رسالت
دانلود اپلیکیشن مرات بانک رسالت
شرایط ضامن وام بانک رسالت
نحوه اعتبارسنجی در سامانه مرات
شماره تلفن پشتیبانی بانک رسالت
شماره تماس پشتیبانی بانک رسالت، بدون کد و صفر و پیش شماره، از طریق تلفن ثابت، آماده پاسخگویی به تمامی مشتریان، از ساعت 8 صبح تا 1 بامداد می باشد.
تماس با پشتیبانی بانک رسالت
شما می توانید با استفاده از شماره پشتیبانی بانک رسالت، از پشتیبانی پیشخوان مجازی بانک رسالت نیز بهره مند شوید.
همانطور که میدانید بیش از 90% ارائه خدمات بانک قرض الحسنه رسالت توسط پیشخوان مجازی امکان پذیر خواهد بود، بنابراین کاملا طبیعی است این بستر گاهی به دلایل مختلف از جمله شلوغی و ترافیک سامانه، باگ های سیستمی و بروزرسانی های درون شبکه ای به مشکل خورده و از دریافت خدمات نا کام بمانید.
در این شرایط نگران نباشید، شما میتوانید توسط تماس با پشتیبانی بانک رسالت از لحظه به لحظه خواب سپرده خود در این بانک مطلع شده، و اخذ وام از بانک و به طور کلی تمامی موضوعات پیرامون رسالت بانک را پیگیری نمایید.
سوالات متداول
1- افتتاح حساب در بانک قرض الحسنه رسالت چگونه می باشد؟
افتتاح حساب برای اشخاض حقیقی بالای 18 سال تمام به صورت غیرحضوری از طریق سامانه new.mresalat.ir انجام می گردد. با انتخاب گزینه عضویت در کانون همیاری اجتماعی، درخواست عضویت خود را ثبت نموده و پس از تکمیل اطلاعات و پرداخت هزینه حق عضویت طی چند روز آینده حساب شما افتتاح گردیده، و شماره حساب از طریق پیامک ارسال می گردد.
2- بعد از ثبت درخواست عضویت و افتتاح حساب کارت بانکی را چگونه دریافت نمایم؟
بعد از صدور کارت بر اساس لوکیشن ثبت شده متصدیان احراز، و تحویل کارت را پذیرش و جهت احراز هویت و آوردن کارت بانکی با شما تماس گرفته و هماهنگ خواهد شد.
3- بعد از ثبت درخواست عضویت و افتتاح حساب کارت بانکی را چگونه دریافت نمایم؟
بعد از صدور کارت بر اساس لوکیشن ثبت شده متصدیان احراز و تحویل کارت را پذیرش و جهت احراز هویت و آوردن کارت بانکی با شما تماس گرفته و هماهنگ خواهد شد.
4- عضویت و افتتاح حساب را با رسید کارت ملی انجام داده و درخواست رد شده و کارت ملی هوشمند دریافت نموده ام چگونه رفع نقص نمایم؟
در رفع نقص قسمت بارگذاری رسید کارت ملی عکس پشت کارت ملی هوشمند، که سریال کارت ملی قرار دارد به صورت واضح بارگذاری نمایید.
5- هزینه عضویت چقدر است ؟
622/150 ریال.
6- درخواست عضویتم با نقص مدرک رد شده جهت رفع نقص چه باید انجام دهم؟
ابتدا وارد سامانه نیو ام رسالت شده سه خط سمت راست بالای صفحه را کلیک نموده با نام کاربری و رمز وارد پنل کاربری خود شده در صورت نداشتن رمز گزینه فراموشی رمز را انتخاب و رمز جدید تعریف نمایید به محض ورود پیام رفع نقص برایتان نمایش داده شده با کلیک بر روی آن پیام اقدام به ثبت درخواست رفع نقص نمایید.
7- بعد از افتتاح حساب در استان تهران سامانه پیشخوان مجازی رسالت چه زمانی برایم فعال میشود؟
بعد از افتتاح حساب و دریافت کارت بانکی و انجام احراز هویت و پرکردن فرم گواهی امضا تا 48 ساعت پیشخوان مجازی برایتان فعال میگردد.
8- برداشت از حساب پس انداز قرض الحسنه توسط خودشخص از چه سنی امکان پذیر می باشد؟
از 15 سال تمام شخص می تواند از حساب پس انداز قرض الحسنه به تنهایی برداشت نماید.
9- افتتاح حساب زیر 12 سال چگونه است؟
حضوری توسط قیم یا ولی در واحد اجرایی مقیم انجام میگیرد.
10- افتتاح حساب حقوقی به چه صورتی می باشد؟
حضوری توسط واحد اجرایی مقیم انجام میشود.
کلام آخر
مرکز ارتباط با اعضا و اطلاع رسانی (امداد مشتریان) با شماره تماس از ساعت 8 صبح تا 1 بامداد، و بدون تعطیلی، پاسخگو تمامی پرسش‌ های مشتریان عزیز میباشد. این مرکز با استفاده از کارشناسان متخصص در همه سطوح شبکه توسعه اجتماعی رسالت و با بهره‌ گیری از ساختاری مشتری‌ مدار، ارتباط دو سویه را با مشتریان محترم برقرار میکند.
هدف اصلی این مرکز، همیاری مستمر با مشتریان محترم و ارائه خدمات با بالاترین کیفیت و ارتقاء سطح رضایت‌ مندی آنان است. این مرکز به عنوان همراه، مشاور و پشتیبان، یاری‌ رسان شما در نقش همراهی با بانک دیجیتال اول کشور، بانک رسالت میباشد.
تمامی سوالات و ابهامات مشتریان در خصوص پیشخوان مجازی رسالت، تسهیلات، بانکداری الکترونیک (همراه بانک و اینترنت بانک)، روش عضویت در شبکه توسعه اجتماعی رسالت، فرآیند اعتبارسنجی و سایر موارد، در هر ساعت از شبانه روز و در کوتاه‌ ترین زمان ممکن پاسخ داده میشود.
منبع: دستیارکمک
0 notes
thabet0 · 4 months
Note
صبح الصباح فتاح يا عليم♥️ جميعة مباركة عليك ان شاء الله 🌸
صباح الخير ، جمعه مباركه عليكي ، شكرا🤍
1 note · View note
tamer-92 · 4 months
Note
صبح ال��باح فتاح يا عليم♥️ جمعة مباركة عليك ان شاء الله 🌸
يا صباح الفل 🤍
جمعه مباركه عليكي و علينا يارب 🤍
ربنا ما يقطعلك عاده 🤍🤍
1 note · View note
eslamakram · 4 months
Note
صبح الصباح فتاح يا عليم♥️ جميعة مباركة عليك ان شاء الله 🌸
صباح الفل 🌸
جمعه مباركه عليكي ويارب يكون يومك سعيد♥️
1 note · View note
kashef-rasu · 6 months
Text
‼️ادامه برخی از مهمترین عناوین خبری جمعه ۵ آبان ۱۴۰۲
‼️ادامه برخی از مهمترین عناوین خبری جمعه ۵ آبان ۱۴۰۲ ۹. جان کربی هماهنگ کننده ارتباطات استراتژیک شورای امنیت کاخ سفید گفت بعد از حمله به نیروهای امریکایی در عراق و سوریه یک پیام مستقیم به رژیم ایران علیه هدف قرار دادن پرسنل امریکا در منطقه منتقل شده بود رویتر در این خبر خاطر نشان کرد که او حاضر نشد توضیح بیشتری بدهد۱۰. ژنرال لوید آستین وزیر دفاع امریکا در مورد حملات هوایی امروز صبح هواپیماهای…
Tumblr media
View On WordPress
0 notes
gooshe · 7 months
Text
صبح جمعه با گوشه ۲۹۳؛ یک جمعه گیاهی
گیاه هفت‌جان Resurrection Plant اگر آبی نیابد، نمی‌میرد، در خود فرو می‌رود و چون خاری غلتان، خود را به‌ دست باد می‌سپارد تا کِی و کجا گودال یا برکه‌ای زودگذر بیابد که از باران‌ موسمی در بیابان، زندگی گذرا یافته. برکه برای او بی‌کران است، تنی به آب می‌زند، پنجه‌اش را باز می‌کند و در چشم‌ بر هم زدنی، سراپا سبز می‌شود. آب و برکه ماندنی نیست؛ گیاه، دوباره در لاک تنهایی فرو می‌رود و خود را به‌دست باد…
View On WordPress
youtube
0 notes
beh-music · 8 months
Photo
Tumblr media
دانلود آهنگ محسن چاوشی به نام تیتراژ زخم کاری 2 بازگشت ( دمو )
 پخش ورژن اصلی آهنگ جمعه 17 شهریور ساعت 8 صبح
 همزمان با پخش سراسری سریال
  منبع :
محسن چاوشی - تیتراژ زخم کاری ۲ بازگشت
0 notes
promotionalgift1 · 10 months
Text
هدایای نمایشگاه آسانسور: دوازدهمین دوره نمایشگاه بین المللی آسانسور، پله برقی
هدایای تبلیغاتی دوازدهمین دوره نمایشگاه بین المللی آسانسور، پله برقی، بالابرها ، نقاله‌ها، قطعات و تجهیزات جانبی تهران  1402 مقدمه نمایشگاه آسانسور، به عنوان یکی از رویدادهای مهم در صنعت ساختمان و امنیت، یک فرصت مناسب برای تعامل با مخاطبین و مشتریان پتانسیل فراهم می‌کند. در این نمایشگاه‌ها، شرکت‌ها و تولیدکنندگان آسانسور می‌توانند محصولات و خدمات خود را به نمایش بگذارند و با مشتریان جدید آشنا شوند. اما برای جذب مخاطبین بیشتر و تأثیرگذاری در ذهنیت آن‌ها، استفاده از هدایای نمایشگاه آسانسور امری ضروری است. 12 همین دوره نمایشگاه آسانسور با مشخصات زیر برگزار میگردد: زمان نمایشگاه : ۲۳ الی ۲۶ تیر ماه ۱۴۰۲ روز های برگزاری : جمعه تا دوشنبه زمان بازدید ۸ صبح الی ۳ عصر مکان نمایشگاه: محل دائمی نمایشگاه های بین المللی تهران تأثیر هدایای نمایشگاه آسانسور بر مخاطبین به عنوان یک شرکت یا تولیدکننده در نمایشگاه آسانسور، استفاده از هدایا به عنوان یک ابزار بازاریابی بسیار موثر است. هدایا نمایشگاهی می‌توانند از جنسیتی ساده مثل خودکار، ست لیوان، لوازم التحریر یا پاکت‌کاغذی با لوگو و نام شرکت شما باشند. با ارائه این هدایا به مخاطبین و بازدیدکنندگان نمایشگاه، شما می‌توانید توجه آن‌ها را جلب کنید و به یاد ماندنی بودن شرکت یا محصول خود را به آن‌ها نشان دهید. استفاده از هدایا به عنوان ابزار تبلیغاتی هدایای نمایشگاه آسانسور علاوه بر تأثیرگذاری بر روی مخاطبین، به عنوان یک ابزار تبلیغاتی هم عمل می‌کنند. با انتخاب هدایایی که شامل لوگو و نام شرکت شما باشند، شما در واقع یک تبلیغ زنده برای شرکت خود دارید. وقتی که مخاطبین از طریق استفاده از هدایای شما از شرکت یاد می‌کنند، احتمالاً در آینده به شما تماس بگیرند یا محصولات شما را خریداری کنند. هدایای نمایشگاه آسانسور برای افزایش آگاهی مخاطبین یکی از اهداف اصلی شرکت‌ها در نمایشگاه آسانسور، افزایش آگاهی مخاطبین درباره محصولات و خدمات خود است. هدایا نمایشگاهی می‌توانند ابزاری بسیار مناسب برای این منظور باشند. با ارائه هدایا همراه با اطلاعات مفید درباره محصولات و خدمات شما، مخاطبین به شما نزدیکتر خواهند شد و به راحتی می‌توانند از شما استعلام بگیرند یا خدمات شما را درخواست کنند. نتیجه‌گیری استفاده از هدایای نمایشگاه آسانسور یک راه بسیار موثر برای جذب مخاطبین و تأثیرگذاری در ذهنیت آن‌ها است. با ارائه هدایا با کیفیت و مرتبط با شرکت یا محصولات خود، می‌توانید توجه مخاطبین را جلب کنید و به یاد ماندنی بودن شرکت خود را به آن‌ها نشان دهید. همچنین، استفاده از هدایا به عنوان ابزار تبلیغاتی و افزایش آگاهی مخاطبین درباره شرکت و محصولات شما نیز می‌تواند بازدهی بالایی داشته باشد. بنابراین، در نمایشگاه آسانسور، حتماً به هدایای مناسبی فکر کنید تا بهترین نتیجه را بدست آورید. FAQ 1. آیا استفاده از هدایا نمایشگاهی برای جذب مخاطبین واقعاً موثر است؟ بله، استفاده از هدایا نمایشگاهی به عنوان یک استراتژی بازاریابی موثر در نمایشگاه آسانسور شناخته شده است. هدایا می‌توانند توجه مخاطبین را جلب کنند و برای آن‌ها یک یادآور ماندگار از شرکت یا محصول شما باشند. 2. آیا استفاده از هدایا به عنوان ابزار تبلیغاتی هزینه‌بر است؟ استفاده از هدایا به عنوان ابزار تبلیغاتی می‌تواند نسبت به روش‌های دیگر تبلیغاتی ارزانتر باشد. هزینه تولید و توزیع هدایا در مقایسه با هزینه‌های تبلیغات رسانه‌ای معمولاً کمتر است و همچنین هدایا ممکن است تاثیر طولانی‌مدت بیشتری بر روی ذهنیت مخاطبین داشته باشند. 3. چه نوع هدایا باید برای نمایشگاه آسانسور انتخاب کنم؟ هدایایی که انتخاب می‌کنید باید با صنعت آسانسور مرتبط باشند و بتوانند به مخاطبین یادآور شما باشند. برخی از نمونه‌های هدایای مناسب شامل خودکار، ست لیوان، لوازم التحریر با لوگو و نام شرکت شما و پاکت‌کاغذی با طراحی خاص است. نتیجه‌گیری استفاده از هدایای نمایشگاه آسانسور، یک راه موثر برای جذب مخاطبین و تأثیرگذاری در ذهنیت آن‌ها است. هدایا نه تنها می‌توانند توجه مخاطبین را جلب کنند، بلکه به عنوان ابزار تبلیغاتی مفیدی برای شرکت شما عمل می‌کنند. با ارائه هدایا با کیفیت و مرتبط با صنعت آسانسور، شما می‌توانید شناخت و آگاهی مخاطبین را درباره شرکت و محصولات خود افزایش دهید. به خاطر داشته باشید که هدایا باید با استانداردهای طراحی و کیفیت مطابقت داشته باشند تا بهترین تأثیر را بر روی مخاطبین داشته ب The post هدایای نمایشگاه آسانسور: دوازدهمین دوره نمایشگاه بین المللی آسانسور، پ��ه برقی appeared first on هدایای تبلیغاتی شهرگیفت .
0 notes
rashaways · 11 months
Text
اختلاف زمان اروپا با ایران
Tumblr media
داشتن اطلاعات در مورد کشوری که می خواهید به آن مهاجرت کنید،برای بهتر شدن شرایط زندگی شما مهم است، یکی از این موضوعات تفاوت ساعت و روز های تعطیل کشور مقصد شماست
در طول سال اختلاف ساعت بین ایران و اروپا 2:30 دقیقه است و تنها در موقعی که ایران ساعت خود را تغییر می دهد این زمان بیشتر و کمتر می شود به طور مثال: وقتی در اروپا ساعت 08:00 صبح باشد در ایران ساعت 10:30 صبح است، به این معنی که اختلاف ساعت 2:30 دقیقه است و اروپا همیشه از ایران از نظر ساعت عقب تر است. وقتی در اول فروردین ماه کشور ایران ساعت رسمی خود را یک ساعت به جلو می برد این اختلاف زمان به مدت چند روز بیشتر می شود و از اختلاف 2:30 به 3:30 دقیقه تغییر می کند، یعنی اینکه اگر در اروپا ساعت 08:00 صبح باشد در ایران ساعت 11:30 دقیقه است، تا اینکه اروپا نیز ساعت خود را در آخرین یک شنبه ماه مارس به جلو بیاورد، اختلاف ساعت به همان 2:30 دقیقه بر می گردد دوباره این اختلاف ساعت در شهریور ماه دچار تغییر می شود به این صورت که، در تاریخ سی شهریور ماه ایران ساعت خود را یک ساعت به عقب می برد و این تغییر ساعت باعث می شود که اختلاف ساعت بین ایران و اروپا به یک 1:30 دقیقه تغیرکند تا اینکه اروپا در آخرین یک شنبه ماه اکتبر ساعت خود را یک ساعت به عقب می برد ، دوباره اختلاف ساعت به همان 2:30 دقیقه تغییر می کند .به صورت کلی اختلاف ساعت 2:30 دقیقه است .در مورد روز های هفته می توان گفت که هیچ اختلافی وجود ندارد یعنی اینکه اگر در ایران روز شنبه است در اروپا نیز شنبه است.تنها اختلافی که بین ایران و اروپا در مورد روز های هفته وجود دارد این است که در ایران روز جمعه تعطیل است اما در اروپا روز یک شنبه روز تعطیل آخر هفته است این به آن معنی است که روز اول هفته در اروپا روز دوشنبه است. روز شنبه در اروپا همانند روز پنج شنبه در ایران است و شرایط تقریبا از نظر کاری در این روز مثل ایران است و معمولا ادارات در اروپا روز های شنبه تعطیل هستند
0 notes
bornlady · 4 months
Text
چگونه از بوتاکس مو استفاده کنیم : او این درس‌ها را با هلن، تنها فرزند دین، که چهار سال از رافائل کوچک‌تر بود و عاشقانه به او علاقه داشت، در میان گذاشت. رنگ مو : دین داستان دیوید را به آنها گفت. روايت با اضافات و توضيحات بيان شد; پسر از آن عکس برای خودش ساخت. مادرش همه چیز را از این طریق به او یاد داده بود. چگونه از بوتاکس مو استفاده کنیم چگونه از بوتاکس مو استفاده کنیم : جنگجویان آشوری با ریش‌های نوک تیز، چشم‌های مورب و سپرهای کشیده، باید نماینده بنی اسرائیل بودند. آنها در یک صف بی پایان راهپیمایی کردند. لینک مفید : بوتاکس مو ملک از بد به بدتر شد و جنگل - خوب! این راز نبود، همه در آن مکان در مورد آن صحبت می کردند - الوار کاملاً خراب شده بود. بهترین و بزرگترین درختان قبلاً پوسیده شده بودند. با درجات بقیه چنین می شود. رافائل در دوازده سالگی شروع به دریافت آموزه های دینی از دین کرد: تنها موضوعی که مادرش او را در آن آموزش نمی داد. چگونه از بوتاکس مو استفاده کنیم : او سبز آبی تاکستان ها را در دامنه تپه دید، سایه درختان نخل غبار آلود را در جاده غبار آلود. سپس چوبی از درختان معطر که همه جنگجویان به داخل آن فرار کردند. لینک مفید : بوتاکس مو غرب تهران سپس داستان ابشالوم دنبال شد. دین گفت: «ابشالوم علیه پدرش قیام کرد، فکر کردن به آن چه وحشتناک است. "مردی بالغ برای شورش علیه پدرش." او به طور اتفاقی به رافائل نگاه کرد که مانند آتش قرمز شد. فکری که مدام در ذهنش بود این بود که وقتی بزرگ شد باید علیه پدرش شورش کند. چگونه از بوتاکس مو استفاده کنیم : دین ادامه داد: "اما ابشالوم به طرز شگفت انگیزی مجازات شد." او در نبرد شکست خورد و در حالی که از میان جنگل فرار می کرد، موهای بلندش در درختی گیر کرده بود، اسب از زیر او فرار کرد و او را در آنجا آویزان کردند تا اینکه نیزه بر او زد. لینک مفید : بوتاکس مو گلد رافائل می توانست آبشالوم را در آنجا آویزان ببیند، نه با لباس بلند آشوری، نه با ریش نوک تیز. نه! باریک و جوان، با شلوار و جوراب های تنگ رافائل و با موهای قرمز خودش! آه! چقدر واضح آن را دید! اسبی که دورتر می تازد - همان اسب خاکستری در خانه که وقتی پدرش بعد از شام خواب بود، یواشکی سوارش می شد. چگونه از بوتاکس مو استفاده کنیم : او می توانست پسر بلند قد و لاغر اندام را ببیند که آویزان و تاب می خورد و نیزه ای در بدنش دارد. مجزا! مجزا! این رؤیا را که هرگز برای روحی ذکر نکرد، نتوانست از آن خلاص شود. آویزان شدن در آنجا با موهایش - چه مجازات عجیبی برای شورش علیه پدرش! مطمئناً او از قبل تاریخ را می دانست. لینک مفید : مواد بوتاکس مو در خانه اما تا کنون توجه خاصی به آن نکرده بود. در یک روز جمعه بود که این تأثیر بزرگ بر او ایجاد شد، و صبح روز پنجشنبه بعد از خواب بیدار شد و مادرش را دید که با شگفت‌انگیزترین حالت بالای او ایستاده بود. موهایش همچنان همانطور که برای شب بافته بود. یک بافته روی بینی او را لمس کرده بود و قبل از صحبت کردن او را بیدار کرده بود. چگونه از بوتاکس مو استفاده کنیم : او با لباس خواب بلند سفیدش با پیرایش توری زیبا و پاهای برهنه روی او ایستاده بود. اگر اتفاق وحشتناکی رخ نمی داد، او هرگز اینطور وارد نمی شد. چرا حرف نزد؟ فقط نگاه کن و ببین - یا واقعاً ترسیده بود؟ "مادر!" گریه کرد، نشست. سپس به سمت او خم شد. لینک مفید : بوتاکس مو برای موهای دکلره شده او زمزمه کرد: "مرد مرده است." این پدرش بود که او را "مرد" خطاب کرد، او هرگز در مورد او صحبت نکرد. رافائل حرف او را درک نمی کرد یا شاید او را فلج کرد. او دوباره آن را بلندتر و بلندتر تکرار کرد: "مرد مرده است، مرد مرده است." سپس راست ایستاد و پاهای برهنه‌اش را از زیر لباس خواب بیرون آورد و شروع به رقصیدن کرد. چگونه از بوتاکس مو استفاده کنیم : فقط چند قدم. و سپس از دری که نیمه باز ایستاده بود فرار کرد. از جا پرید و دنبالش دوید. آنجا روی مبل دراز کشید و هق هق می کرد. او احساس کرد که او پشت سرش است، به سرعت خود را بلند کرد و در حالی که همچنان گریه می کرد، او را روی قلبش فشار داد. حتی وقتی کنار جسد کنار هم ایستادند. لینک مفید : قیمت بوتاکس گلد مو دستی که در بدنش بود تکان می‌خورد و دست‌هایش را دور او انداخت و فکر می‌کرد که او می‌افتد. بعداً در زندگی، وقتی این را به یاد آورد، فهمید که او چه چیزی را در سکوت تحمل کرده است، چه اراده سرسختانه ای را برای مبارزه به ارمغان آورده است، اما همچنین چه هزینه هایی برای او داشته است. چگونه از بوتاکس مو استفاده کنیم : در آن زمان او اصلاً آن را درک نمی کرد. او تصور می کرد که او از وحشت لحظه ای مانند خودش رنج می برد. در آنجا غول خوابیده بود، در بدبختی و فلاکت! کسی که روزی به پاکیزگی خود می بالید و انتظار چنین چیزی را در دیگران داشت.
لینک مفید : بوتاکس طبیعی مو در خانه کثیف و نتراشیده، زیر رختخواب کثیف، با کتانی چنان ژنده و کثیف دراز کشید که هیچ کارگری در املاک بدتر از آن را نداشت. لباسی که روز قبل پوشیده بود روی صندلی کنار تخت خوابیده بود، به طرز بدی نخ نما، آلوده به خاک، عرق و تنباکو، و مانند هر چیز دیگری متعفن. دهانش منحرف شده بود. چگونه از بوتاکس مو استفاده کنیم : دستانش را محکم به هم گره کرده بود. او بر اثر سکته مغزی فوت کرده بود. و چقدر دور و بر او مهجور و متروک بود! چرا پسرش قبلاً به این موضوع توجه نکرده بود؟ چرا هرگز احساس نکرده بود که پدرش تنها و رها شده است؟ تا چه حد هیچ کلمه ای نمی تواند بیان کند. لینک مفید : انجام بوتاکس مو در دوران شیردهی رافائل به گریه افتاد. صدای هق هق او بلندتر و بلندتر شد، تا اینکه در تمام اتاق ها به صدا درآمد. افراد املاک یکی یکی وارد شدند. آنها می خواستند کنجکاوی خود را ارضا کنند. گریه پسر، ناخودآگاه برای خودش، همه آنها را تحت تأثیر قرار داد: آنها همه چیز را در نور جدیدی دیدند. چگونه از بوتاکس مو استفاده کنیم : چقدر بدبخت، چقدر متروک، چقدر درمانده بود که الان آنجا دراز کشیده بود. پروردگارا به همه ما رحم کن! هنگامی که جسد هارالد کاس دراز کشیده شد. لینک مفید : طرز بوتاکس مو صورتش تراشیده شد و چشم ها بسته شد، اعوجاج کمتر آشکار شد. آن‌ها می‌توانستند نشانه‌هایی از رنج را ردیابی کنند. چگونه از بوتاکس مو استفاده کنیم : اما این بیان همچنان زشت بود. اکنون برای آنها چهره ای زیبا به نظر می رسید. فصل 2 چند روز پس از تشییع جنازه مادر و پسر در انگلیس بودند.
0 notes
mari-1998a · 3 months
Text
شماره تلفن پشتیبانی بانک رسالت | پاسخگو مشکلات کاربران رسالت
هدف اصلی پشتیبانی بانک رسالت، ارائه خدمات با کیفیت بالا و افزایش رضایت‌ مندی مشتریان در تمامی ساعات شبانه روز است. این مرکز با نقش همراه، مشاور و پشتیبان، به مشتریان محترم خدمات و مشاوره موردنیاز را ارائه می نماید.
پاسخ سوالات و ابهامات مشتریان درباره پیشخوان مجازی رسالت، تسهیلات، بانکداری الکترونیک (همراه بانک و اینترنت بانک)، روش عضویت در شبکه توسعه اجتماعی رسالت، فرآیند اعتبارسنجی و سایر موارد، در هر ساعت از شبانه روز و در کوتاه‌ ترین زمان ممکن پاسخ داده می‌ شود.
شما می توانید توسط تماس با پشتیبانی بانک رسالت، از تمامی امکانات این بانک در بستری مطمئن بهره مند شده، و از تسهیلات در نظر گرفته شده برای مشتریان نهایت استفاده را ببرید.
ساعت تماس با پشتیبانی بانک رسالت
ساعت تماس با پشتیبانی بانک رسالت عبارت است از 8 صبح تا 1 بامداد، که کارشناسان پشتیبانی بانک رسالت همه روزه حتی جمعه ها و ایام تعطیل آماده پاسخگویی به مشتریان محترم بوده، و شما می توانید از طریق شماره تماس پشتیبانی بانک رسالت با ایشان ارتباط گرفته، و به رفع تمامی ابهامات و سوالات خود در همه زمینه های استفاده از امکانات بانک قرض الحسنه رسالت بپردازید.
خدمات ارائه شده توسط پشتیبانی بانک رسالت
شما می توانید از طریق شماره تماس پشتیبانی بانک رسالت، با کارشناسان پشتیبانی این بانک ارتباط گرفته و به رفع تمامی باگ های سیستمی و ارورها و مشکلات سامانه، از قبیل؛
افتتاح حساب بانک رسالت
پشتیبانی پیشخوان مجازی بانک رسالت
ثبت نام وام بانک رسالت
دانلود اپلیکیشن مرات بانک رسالت
شرایط ضامن وام بانک رسالت
نحوه اعتبارسنجی در سامانه مرات
شماره تلفن پشتیبانی بانک رسالت
شماره تماس پشتیبانی بانک رسالت، بدون کد و صفر و پیش شماره، از طریق تلفن ثابت، آماده پاسخگویی به تمامی مشتریان، از ساعت 8 صبح تا 1 بامداد می باشد.
تماس با پشتیبانی بانک رسالت
شما می توانید با استفاده از شماره پشتیبانی بانک رسالت، از پشتیبانی پیشخوان مجازی بانک رسالت نیز بهره مند شوید.
همانطور که میدانید بیش از 90% ارائه خدمات بانک قرض الحسنه رسالت توسط پیشخوان مجازی امکان پذیر خواهد بود، بنابراین کاملا طبیعی است این بستر گاهی به دلایل مختلف از جمله شلوغی و ترافیک سامانه، باگ های سیستمی و بروزرسانی های درون شبکه ای به مشکل خورده و از دریافت خدمات نا کام بمانید.
در این شرایط نگران نباشید، شما میتوانید توسط تماس با پشتیبانی بانک رسالت از لحظه به لحظه خواب سپرده خود در این بانک مطلع شده، و اخذ وام از بانک و به طور کلی تمامی موضوعات پیرامون رسالت بانک را پیگیری نمایید.
سوالات متداول
1- افتتاح حساب در بانک قرض الحسنه رسالت چگونه می باشد؟
افتتاح حساب برای اشخاض حقیقی بالای 18 سال تمام به صورت غیرحضوری از طریق سامانه new.mresalat.ir انجام می گردد. با انتخاب گزینه عضویت در کانون همیاری اجتماعی، درخواست عضویت خود را ثبت نموده و پس از تکمیل اطلاعات و پرداخت هزینه حق عضویت طی چند روز آینده حساب شما افتتاح گردیده، و شماره حساب از طریق پیامک ارسال می گردد.
2- بعد از ثبت درخواست عضویت و افتتاح حساب کارت بانکی را چگونه دریافت نمایم؟
بعد از صدور کارت بر اساس لوکیشن ثبت شده متصدیان احراز، و تحویل کارت را پذیرش و جهت احراز هویت و آوردن کارت بانکی با شما تماس گرفته و هماهنگ خواهد شد.
3- بعد از ثبت درخواست عضویت و افتتاح حساب کارت بانکی را چگونه دریافت نمایم؟
بعد از صدور کارت بر اساس لوکیشن ثبت شده متصدیان احراز و تحویل کارت را پذیرش و جهت احراز هویت و آوردن کارت بانکی با شما تماس گرفته و هماهنگ خواهد شد.
4- عضویت و افتتاح حساب را با رسید کارت ملی انجام دا��ه و درخواست رد شده و کارت ملی هوشمند دریافت نموده ام چگونه رفع نقص نمایم؟
در رفع نقص قسمت بارگذاری رسید کارت ملی عکس پشت کارت ملی هوشمند، که سریال کارت ملی قرار دارد به صورت واضح بارگذاری نمایید.
5- هزینه عضویت چقدر است ؟
622/150 ریال.
6- درخواست عضویتم با نقص مدرک رد شده جهت رفع نقص چه باید انجام دهم؟
ابتدا وارد سامانه نیو ام رسالت شده سه خط سمت راست بالای صفحه را کلیک نموده با نام کاربری و رمز وارد پنل کاربری خود شده در صورت نداشتن رمز گزینه فراموشی رمز را انتخاب و رمز جدید تعریف نمایید به محض ورود پیام رفع نقص برایتان نمایش داده شده با کلیک بر روی آن پیام اقدام به ثبت درخواست رفع نقص نمایید.
7- بعد از افتتاح حساب در استان تهران سامانه پیشخوان مجازی رسالت چه زمانی برایم فعال میشود؟
بعد از افتتاح حساب و دریافت کارت بانکی و انجام احراز هویت و پرکردن فرم گواهی امضا تا 48 ساعت پیشخوان مجازی برایتان فعال میگردد.
8- برداشت از حساب پس انداز قرض الحسنه توسط خودشخص از چه سنی امکان پذیر می باشد؟
از 15 سال تمام شخص می تواند از حساب پس انداز قرض الحسنه به تنهایی برداشت نماید.
9- افتتاح حساب زیر 12 سال چگونه است؟
حضوری توسط قیم یا ولی در واحد اجرایی مقیم انجام میگیرد.
10- افتتاح حساب حقوقی به چه صورتی می باشد؟
حضوری توسط واحد اجرایی مقیم انجام میشود.
کلام آخر
مشماره تلفن پشتیبانی بانک رسالت | پاسخگو مشکلات کاربران رسالتطلب رسانی (امداد مشتریان) با شماره تماس از ساعت 8 صبح تا 1 بامداد، و بدون تعطیلی، پاسخگو تمامی پرسش‌ های مشتریان عزیز میباشد. این مرکز با استفاده از کارشناسان متخصص در همه سطوح شبکه توسعه اجتماعی رسالت و با بهره‌ گیری از ساختاری مشتری‌ مدار، ارتباط دو سویه را با مشتریان محترم برقرار میکند.
منبع: دستیارکمک
0 notes