Tumgik
#سرعت
nabil2911 · 1 year
Photo
Tumblr media
#bikes #bicycle #دوچرخه #دوچرخه_سواری #speed #cycling #سرعت #mtb #chanlibel #bikemountain #هوای_پاک #تندرستی #mountain #cycle #biskilet #bike #جاده #cyclist #فروشگاه_آسمان_آبی #bicycles #blueskybikes #سلامتی #دوچرخه_سوار #bikers #فروشگاه_دوچرخه_آسمان_آبی #kuwait #طبیعت_بدون_زباله_زیباست #ciclist #uae #oman https://www.instagram.com/p/CmpxSrvJZ2E/?igshid=NGJjMDIxMWI=
0 notes
mohammadpaki · 2 years
Video
قطار مافوق صوت قطار ژاپنی که مسافت ۷۵ کیلومتر را در عرض ۵ دقیقه و با سرعت ۱۳۵۰ کیلومتر بر ساعت طی میکنه واقعا خارق العاده هست #قطار #ژاپن #مافوق_صوت #سریع #خارق_العاده #علم #تکنولوژی #پیشرفت #مسافتی #دقیقه #سرعت #تدوین #سرعت_بالا #تدوین_فیلم #محمدپاکی #پرهام_پاکی #دست_آورد @paki_parham (at Osaka, Japan) https://www.instagram.com/p/Cf-E3z5Ay2c/?igshid=NGJjMDIxMWI=
0 notes
ambulancepraivattous · 2 months
Text
آمبولانس خصوصی در شهر ری
آمبولانس خصوصی در شهر ری
آمبولانس خصوصی در شهر ری:  شرکت بهنود طب آریا با درک اهمیت زمان و ارائه مراقبت های باکیفیت در شرایط اورژانسی، خدمات آمبولانس خصوصی را به صورت شبانه روزی در شهر ری ارائه می دهد. ما متعهد هستیم که بیماران و مصدومین را با بالاترین سطح ایمنی و کارآمدی به مراکز درمانی برسانیم.
خدمات شرکت بهنود طب آریا:
حمل بیمار از شهر ری به بیمارستان‌ها و مراکز درمانی در سراسر کشور
حمل بیمار بدحال و نیازمند مراقبت‌های ویژه
حمل بیمار ترخیص شده از بیمارستان به منزل
اعزام آمبولانس به محل سکونت بیمار
ارائه خدمات فوریت‌های پزشکی
آمبولانس خصوصی شهر ری
آمبولانس خصوصی در شهر ری : ارسال فوری 24 ساعته | شرکت پزشکی بهنود طب آریا با ارائه خدمات آمبولانس خصوصی در شهر ری، امکان انتقال سریع و ایمن بیماران را به مراکز درمانی فراهم کرده است. تیم مجرب و متخصص ما به صورت 24 ساعته آماده ارائه خدمات به شما عزیزان در شرایط مختلف می‌باشند.
خدمات آمبولانس خصوصی بهنودطب آریا در شهر ری:
انتقال بیمار به بیمارستان: در صورت نیاز به انتقال بیمار به بیمارستان،آمبولانس های مجهز و مدرن بهنودطب آریا در سریع ترین زمان ممکن در محل حاضر شده و بیمار را با رعایت کامل نکات ایمنی و تحت نظر کادر مجرب به بیمارستان منتقل می‌کنند.
انتقال بیمار بین بیمارستان ها: در صورتی که بیمار نیاز به جابجایی بین بیمارستان ها داشته باشد، بهنودطب آریا این امکان را فراهم می کند تا بیمار با کمترین دغدغه و در شرایطی امن جابجا شود.
انتقال بیمار از شهرستان به تهران: اگر بیمار شما در شهرستان بستری است و نیاز به انتقال به تهران دارد، بهنودطب آریا با آمبولانس های مجهز و کادر مجرب، بیمار را به تهران منتقل خواهد کرد.
خدمات مراقبتی در منزل: بهنودطب آریا در صورت نیاز، خدمات مراقبتی از بیمار را در منزل نیز ارائه می دهد.
مزایای استفاده از آمبولانس خصوصی در شهر ری:
ارسال فوری آمبولانس در کوتاه ترین زمان ممکن در شهر ری
کادر مجرب و متخصص شامل پزشکان، پرستاران و تکنسین های فوریت های پزشکی
آمبولانس های مجهز و مدرن به تجهیزات پزشکی
رعایت کامل نکات ایمنی و بهداشتی در طول انتقال بیمار
ارائه خدمات به صورت 24 ساعته در تمام ایام هفته
قیمت مناسب و تعرفه های مصوب
آمبولانس های مجهز: ناوگان آمبولانس های ما مجهز به جدیدترین تجهیزات پزشکی و درمانی روز دنیا بوده و برای ارائه مراقبت های حیاتی در حین انتقال بیمار طراحی شده اند.
پرسنل مجرب: تیم ما از پزشکان متخصص اورژانس، پرستاران مجرب و تکنسین های فوریت های پزشکی با تجربه تشکیل شده است که همگی برای ارائه مراقبت های تخصصی و باثبات در محیط آمبولانس آموزش دیده اند.
پشتیبانی 24 ساعته: ما به صورت شبانه روزی در دسترس هستیم تا در هر ساعتی از شبانه روز که به خدمات آمبولانسنیاز داشتید، به سرعت به شما پاسخ دهیم.
انتقال ایمن و سریع: اولویت اصلی ما انتقال ایمن و سریع بیمار به مراکز درمانی مجهز است. رانندگان مجرب ما با مسیرهای شهر ری آشنایی کامل دارند و از ایمن ترین مسیرها برای رساندن بیمار به بیمارستان استفاده می کنند.
خدمات متنوع: علاوه بر انتقال بیماران اورژانسی، خدمات دیگری از جمله اعزام آمبولانس برای مصدومین رویدادهای ورزشی، پوشش مراسم و همایش ها، و انتقال بیماران بین بیمارستانی را نیز ارائه می دهیم.
شماره تلفن آمبولانس خصوصی در شهر ری 
شماره تماس:
09052829351
09194054393
خدمات:
اعزام آمبولانس های پیشرفته و مجهز
کادر درمانی مجرب و آموزش دیده
ارائه خدمات به صورت شبانه روزی
امکان درخواست آمبولانس به صورت آنلاین در شهر ری
مزایای استفاده از خدمات آمبولانس خصوصی بهنود طب آریا:
سرعت در اعزام آمبولانس در شهر ری
ارائه خدمات با تعرفه های مصوب
امکان پرداخت هزینه به صورت آنلاین
برخورد مناسب و حرفه ای پرسنل
در صورت نیاز به آمبولانس خصوصی در شهر ری می توانید با شماره های ذکر شده تماس بگیرید. امیدواریم که هیچگاه به آمبولانس نیاز پیدا نکنید، اما در صورت نیاز، می توانید از خدمات شرکت بهنود طب آریا استفاده کنید.
مزایای استفاده از آمبولانس خصوصی بهنود طب آریا
سرعت در اعزام: آمبولانس‌ خصوصی در شهر ری در کمترین زمان ممکن به محل شما اعزام خواهند شد.
تجهیزات مدرن: آمبولانس‌های بهنود طب آریا به مدرن‌ترین تجهیزات پزشکی مجهز هستند.
کادر مجرب: تیم پزشکی و پرستاری بهنود طب آریا از مجرب‌ترین و متخصص‌ترین افراد در حوزه فوریت‌های پزشکی تشکیل شده است.
تعرفه مناسب: تعرفه خدمات آمبولانس خصوصی بهنود طب آریا با توجه به تعرفه‌های مصوب وزارت بهداشت و درمان تعیین شده است.
0 notes
ictnewsir · 2 years
Text
جدیدترین گزارش Speedtest از افزایش ناچیز سرعت اینترنت ایران خبر می‌دهد
جدیدترین گزارش Speedtest از افزایش ناچیز سرعت اینترنت ایران خبر می‌دهد
اسپیدتست ماهانه گزارشی درباره سرعت اینترنت ثابت و موبایل در جهان و کشورهای مختلف منتشر می‌کند و حالا در جدیدترین گزارش، سرعت اینترنت در کشورمان افزایش یافته، هرچند این افزایش اندک است.در جدیدترین گزارش Speedtest برای ماه آوریل 2022 سرعت اینترنت در جهان افزایش پیدا کرده که این موضوع در بخش اینترنت ثابت بیشتر به چشم می‌خورد. در گزارش ماه مارس، سرعت اینترنت ثابت برابر 62.52 مگابیت بر ثانیه بود که در…
Tumblr media
View On WordPress
0 notes
nerdbaan · 2 years
Link
0 notes
humansofnewyork · 8 months
Photo
Tumblr media
(16/54) “When the children were old enough I started reading them Shahnameh before they went to sleep. The stories of Rostam were too violent. They’d cry and cry. So I started with the stories of Iran’s mythic kings. These were the first kings of Iran. They discovered fire, language, and law. Some of them spoke to animals. Others lived for hundreds of years and sat on floating thrones made entirely of precious stones. It’s not known if Ferdowsi intended to name his book Shahnameh. The Book of Kings. But the title fits. For as long as there has been an Iran, there has been a king. In 1967 Mohammed Reza held a coronation ceremony. By that time he’d already been king for twenty years. But he’d wanted his coronation to wait, until Iran was prosperous. And now it was. The Shah had come a long way since that day I’d first seen him in the shrine. He’d tightened his grip on power, and his popularity was at an all-time high. The White Revolution had been a massive success. Iran was rapidly industrializing. Millions of Iranians were lifted out of poverty. Hundreds of new schools and universities were built. And it was a time of great freedom. Iranian women had more rights than anywhere else in the Muslim world. They could vote, obtain a divorce, own property, and run for office. In the words of Saadi: ‘The homeland is where no one disturbs the other.’ In Tehran you could see women in mini-skirts standing next to women who were fully-veiled. On the day of his coronation The Shah rode to the palace in a golden carriage pulled by eight Hungarian stallions. As he passed the streets were filled with shouts of ‘Long Live The King!’ Trumpets blared. Guns fired. The Air Force dropped 17,532 roses from the sky. One for every day of his life. At the coronation a crown of diamonds was placed upon his head, and he took his seat on the famous Naderi throne. It was decorated with carvings of lions and dragons. And it was covered with 25,000 precious stones.”
 هنگامی که بچه‌ها به سن دبستان رسیدند، شب‌ها خواندن داستان‌های شاهنامه را پیش از خوابشان آغاز کردم. بسیاری از داستان‌های رستم پر از خون و‌خشونت بودند. آنها را به گریه می انداخت. بنابراین از داستان‌های پادشاهان افسانه‌ای ایران آغاز کردم. آنها نخستین پادشاهان ایران و جهان آشنای آن روزگار بودند. آفریننده‌ی آتش، زبان و قانون. برخی از آنان جانوران را رام و با آنان زندگی می‌کردند. برخی دیگر سدها سال زنده می‌ماندند و بر تخت‌هایی که از سنگ‌های گرانبها درست شده بودند، می‌نشستند. روشن نیست که آیا فردوسی می‌خواست نام کتابش شاهنامه باشد یا نه. ولی نامی زیبنده‌ی کتاب است. از نامه ی شهریاران پیش سخن می‌گوید: من این نامه‌ی شهریاران پیش / بگفتم بدین نغز گفتار خویش. پادشاهی از ایران برآمده است. در سال ۱۹۶۷ مراسم تاج‌گذاری‌اش برگزار شد. تا آن هنگام بیش از بیست سال از پادشاهی‌اش گذشته بود. ولی او تاجگذاری‌اش را تا رسیدن به پیشرفت ایران به عقب انداخته بود. و اکنون پیشرفتی به دست آمده بود. شاه از نخستین باری که او را در حرم دیده بودم راه بلندی را پیموده بود. او بر قدرت سیاسی‌اش افزوده و محبوبیتش به اوج رسیده بود. انقلاب سفیدش موفقیت‌آمیز بود. میلیون‌ها ایرانی از فقر رهایی یافته بودند. سدها مدرسه و دانشگاه نوین ساخته شده بود. ایران به سرعت در حال صنعتی شدن بود. و دوران آزادی‌های بزرگ فرا می‌رسید. زنان ایرانی نسبت به دیگر جاها در جهان اسلام از حقوق بیشتری برخوردار بودند. آنها می‌توانستند رأی بدهند، درخواست طلاق کنند، صاحب دارایی شوند و نامزد انتخابات گردند. سعدی چنین گفته بود: وطن آنجاست کآزاری نباشد / کسی را با کسی کاری نباشد. در تهران، زنانی را می‌شد دید که با دامن‌های کوتاه در کنار زنانی با چادر و حجاب کامل ایستاده‌اند. در روز تاجگذاری شاه سوار بر کالسکه‌ی سلطنتی زرین که به وسیله‌ی هشت اسب مجاری کشیده می‌شد به کاخش رفت. در طول راه، خیابان‌ها پر از مردمی بودند که فریاد «جاوید شاه!» سر می‌دادند. شیپورها نواخته شدند. تفنگ‌ها شلیک شدند. و نیروی هوایی ۱۷۵۳۲ عدد گل سرخ از آسمان رها کرد. یک گل برای هر روز زندگی‌اش. در آیین تاجگذاری، شاه تاجی با ۳۰۰۰ قطعه الماس بر سر نهاد و بر تخت نادری نشست. تختی آراسته به ۲۵۰۰۰ یاقوت کبود، زمرد و یاقوت سرخ
152 notes · View notes
phosgore · 3 months
Text
24 notes · View notes
0rdinarythoughts · 3 days
Text
‫ابّا کہا کرتے تھے نفرت کے پر ہوتے ہیں یہ سرعت سے پھیلتی ہے‬ ‫ اور شفقت کے پاؤں ہوتے ہیں اس سے قدم جما جما کر چلنا پڑتا ہے‬
‏‫Dad used to say that hate has wings, it spreads quickly‬ ‫And compassion has feet, it has to walk with firmness‬
Tumblr media
9 notes · View notes
amiasfitaccw · 15 days
Text
داماد کی خواہش
شازیہ میرے سامنے بیٹھی تھی. اور میں پریشانی کے عالم میں اسکی شکل تک رہی تھی. میری بچی کی آنکھوں میں آنسو تھے. اور میں جانتی تھی کہ اسکا دل بہت چھوٹا سا ہے
زرا سی کوئی اونچ نیچ ہو اور اسکا دل ہول جاتا تھا.
اور آج وہ جس مصیبت سے دوچار ہوئی تھی. تو اس پر تو بڑے بڑے گھبرا جاتے ہیں. میری اکلوتی بیٹی تو میرے پاس بڑے ناز ونعم میں پلی تھی.
شازیہ کی شادی کو تین ہی مہینے ہوئے تھے. وسیم کا رشتہ شازیہ کیلیے آیا. اور میں نے جب وسیم کو دیکھا. تو وسیم مجھے پہلی ہی نظر میں بھاگیا. باقی دیکھ پرکھ میرے میاں اور دیوروں نے کرلی تھی. اور وہ بھی ہر طرح سے مطمئن تھے. اور یوں صرف تین ماہ کے عرصے میں ہی شازیہ کی شادی وسیم سے کردی گئی.
شادی کے دن شروع شروع کے تو بہت ہی پیار سے گزررہے تھے
بچی میکے آتی. تو اسکے چہرے پر جیسے قوس قزح بکھری ہوتی. خوشی اور مسرت اسکے انگ انگ سے پھوٹ پڑ رہی ہوتی تھی.
لیکن........ آہستہ آہستہ وسیم کے روئیے میں تبدیلی آتی گئی.
اور اسکا رویہ شازیہ سے سرد ہوتا گیا. پہلے پہل تو میں نے اسکو کوئی اہمیت نہ دی. لیکن اب معاملہ آگے بڑھ چکا تھا.
میں بیٹی کی آنکھ میں آنسو برداشت نہیں کرسکتی تھی.
سو میں نے وسیم سے بات کرنیکا فیصلہ کرلیا.
اور آج دوپہر کو میں نے وسیم کو گھر بلوایا تھا. کیونکہ بوقت دوپیر میرے میاں جوکہ بیمار رہتے ہیں. سورہے ہوتے ہیں. اور میرے دونوں بیٹے رضوان اور عمران اپنے اپنے آفسز میں ہوتے ہیں .
اور تقریبا تین بجے دروازے کی بیل بجی. میں وسیم کو ڈرائینگ روم میں لے آئی. اسکو بٹھایا اور اسکے لیے کچھ ناشتے کا سامان میز پر سجادیا. وسیم کیا بات ہے.؟ تمہارا رویہ شازیہ سے کچھ سرد ہے . کیا کوئی بات ہوئی ہے.؟ میں نے اسکے بلکل قریب ہوکر رازداری سے دریافت کیا. اور اسکے جواب میں وسیم نے جو کچھ کہا. مجھے سن کر یقین نہیں آرہا تھا. میں حیرت اور تعجب کے مارے ہونقوں کی طرح اس کی شکل تک رہی تھی. وسیم کہہ رہا تھا کہ بات یہ ہے میں نے یہ شادی صرف اور صرف آپکی وجہ سے کی ہے. کیونکہ مجھے تو آپ اچھی لگی تھیں. ظاہر ہے کہ میں تو وسیم سے شادی کر نہیں سکتی تھی. میرے میاں موجود تھے . اور میرے تو بچے جوان تھے. یعنی .......مجھ تک پہنچنے کیلیے میری بیٹی کو چارہ بنایا گیا تھا. میں آپکو پانا چاہتا ہوں عشرت بیگم. مجھ کو آپکی بیٹی میں کوئی دلچسپی نہیں ہے وسیم کے مسکراتے ہوئے کہے ہوئے الفاظ میرے کانوں میں گونج رہے تھے. اور میں گم سم بیٹھی تھی. کہ جیسے کاٹو تو بدن میں لہو نہ نکلے. وسیم......یہ کیسے ممکن ہے.؟ میں تمہاری ساس ہوں. تمہاری بیوی کی ماں ہوں میں.......میں نے ایک ایک لفظ پر زور دیتے ہوئے کہا.
Tumblr media
جانتا ہوں آپ میری ساس ہیں. لیکن آپ ایک عورت بھی ہیں اور میری طلب ہر رشتے ناطے سے آزاد ہے. اور میں نے آپکو صاف الفاظ میں بتادیا ہے کہ میں نے یہ شادی ہی صرف آپکو حاصل کرنے کیلیے کی ہے.
وسیم نے میرا ہاتھ تھام کر کہا. اور اسکے ساتھ ہی اس نے مجھے اپنی بانہوں میں بھرلیا. سرعت کے ساتھ اپنے ہونٹ میرے ہونٹوں سے پیوست کرلیے.
بری بات.......وسیم یہ کیا کررہے ہو......؟
میں نے اپنے ہونٹ اس کے ہونٹوں سے الگ کیے.
اگر آپ مجھے نہ ملیں. تو یاد رکھئے گا. کہ میرا اور شازیہ کا تعلق ایسا ہی نام کا رہیگا.....بس.....!
اور گویا اس نے دوٹوک الفاظ دھمکی دیدی.
وسیم.......بات کو سمجھنے کی کوشش کرو.......میری گھگھی بندھ گئی تھی. مجھے اندازہ ہورہا تھا. کہ اگر داماد کی خواہش پوری نہ ہوئی. تو بیٹی کو طلاق بھی ہوسکتی ہے.
مجھ کو جو بتانا تھا میں نے آپکو بتادیا آگے آپکی مرضی.
اور اتنا کہکر وہ اٹھا. اور بےنیازی سے چلا گیا.
اور میں سوچوں کے سمندر میں گھری رہ گئی تھی. ایک طرف داماد کی خواہش تھی. اسمیں جتنی شدت میں دیکھ چکی تھی. اسکے بعد کچھ پوچھنا گچھنا بیکار ہی تھا. دوسری طرف بیٹی تھی. اگر وسیم کی خواہش پوری نہ ہوئی. تو اسکا گھر برباد ہونا یقینی تھا.
میں ایک خوبصورت اور جاذب نظر عورت تھی. شوہر بیمار رہتے تھے. اور یہی وجہ ہے کہ میں اپنی جنسی زندگی میں ایک مرد کی کمی شدت سے محسوس کرتی تھی. میرا بھی دل تھا. جو چاہتا تھا. کہ مجھے کوئی خوب شدت سے چودے.
اور میری قسمت .....کہ یہ مرد میرے سامنے آچکا تھا.
لیکن......کس روپ میں سامنے آیا تھا..........داماد کے........؟
میں شش و پنج میں تھی. بات ایسی تھی. کہ کسی سے مشورہ بھی نہیں کرسکتی تھی. کوئی سنتا تو کیا کہتا.....؟
لہذا....یہ فیصلہ مجھے ہی کرنا تھا. اور بالاآخر میں نے بیٹی کا گھر بچانے کا فیصلہ کرلیا.
وسیم......مجھے اپنی بچی کا گھر بچانے کیلیے تمہاری یہ شرط منظور ہے. لیکن مجھے اس بات کی ضمانت دو . کہ تمہارا رویہ شازیہ کیساتھ پہلے جیسا ہی ہوجائے گا.........؟؟؟
جی بلکل....آپ اسکی فکر نہ کریں....جب وجہ ہی نہیں رہیگی سردمہری کی تو موڈ تو اپنے آپ ہی اپنے آپ صحیح ہونا ہی ہے نہ.....!
وہ اپنی فتح پر مسکرا رہا تھا.....اور میں گم سم تھی.
لیکن.......میری ایک شرط ہے وسیم......اس بار میں نے دل کڑا کر کہا.
جی کہیے.....اس کی آواز گونجی.
وسیم تمکو جو کرنا ہے کرلو....میں وہ سب کچھ کروائونگی جو تم چاہتے ہو.......لیکن صرف ایک بار......تمہاری خواہش پوری کرنے کی خاطر.....اپنی بیٹی کی خاطر......بس....دیکھو میں تمہاری بات رکھ رہی ہوں نہ.....اب تم بھی میری بات یہ بات مانو.........!
اور اتنا ہی کہ کر رسیور فون پر رکھ کر میں صوفے کی پشت پر سر ٹکا آنکھیں بند کرکے بیٹھ گئ. آنسو میری آنکھوں میں ڈبڈبانے لگے.......!
Tumblr media
دو دن گزر چکے تھے...... مجھ کو وسیم سے حامی بھرے ہوئے.
اور میں بیٹھی یہی سوچ رہی تھی کہ جو کام کرنا ہے..وہ تو کرنا ہی ہے......سو داماد سے دریافت کیا جائے. کہ وہ کب اپنی ساس کو نوش فرمانا پسند کرینگے,,,؟
وسیم کو فون لگا چکی تھی میں....تیسری بیل پر اس نے فون ریسیو کیا.
جی جناب.......کہئیے.....اس کی شوخ آواز ابھری.
وسیم میں چاہتی ہوں کہ جلد از جلد تمہاری خواہش پوری کردی جائے......میں چاہتی ہوں تم مجھکو بتادو . کب اور کہاں.....؟
میں نے صاف اور سپاٹ لب و لہجے میں کہا.
آپ دوپہر کو فارغ ہوتی ہیں نہ..... آپ یہ کریں گھر آجائیں میرے پاس....ٹھیک ہے...؟.....وہ خوش خوش بولے.
لیکن گھر میں شازیہ موجود ہوگی. اسکی موجودگی میں یہ سب کروگے میرے ساتھ.....میں نے جل کر کہا.
جی نہیں......بات یہ ہے. کہ شازیہ کل گیارہ بجے ہی پڑوس والوں کے ساتھ فارم ہاؤس جارہی ہیں. اور میں گھر پر بلکل اکیلا ہی ہونگا....!
اس نے پوری بات بتائی.
اوہ.......اچھا ٹھیک ہے. شازیہ کے نکلتے ہی مجھے کال کرکے بتادینا.....میں تمہارے پاس پہنچ جاؤنگی.
اور اتنا کہہ کر میں نے فون بند کردیا.
اور دوسرے دن دوپہر کے وقت میں تیار تھی. نہا کر کپڑے بدل کر میں ہلکا سا میک اپ کرکے اپنے آپ کو آئینے میں دیکھ رہی تھی. میں بلکل ٹھیک نظر آرہی تھی.ظاہر ہے کہ میں جو کام کرنے کیلیے جارہی تھی. وہ غلط تھا. مگر میں مجبور تھی. اگر اجاڑ ویران حالت میں جاتی تو شائد وسیم آپے سے باہر ہی نہ ہوجاتا.
اور آدھے گھنٹے بعد ہی میں وسیم کے سامنے تھی.
بیٹی پڑوس کے لوگوں کیساتھ پکنک پر جاچکی تھی. اور ساتھ ہی وسیم بھی نہا دھو کر تیار تھا. وہ مجھ کو اپنے ساتھ اپنے بیڈروم میں ہی لیکر آگیا. میں اس کے ساتھ ہی بیڈ پر بیٹھی تھی.
وسیم میرے لیے سوفٹ ڈرنک لے آیا. جو میں نے اس سے لیکر فورا ہی اپنے لبوں سے لگالیا اور گلاس خالی کردیا.
اب میں بہت بہتر محسوس کررہی تھی. میں نے سوالیہ نگاہوں سے وسیم کی طرف دیکھا. کہ وہ کیا چاہتے ہیں.؟
اور غالبا وہ میرا مطلب جان گیا تھا. یہی وجہ ہے کہ وہ میرے پاس ہی نیم دراز تھا. اور اس نے میری کمر میں ہاتھ ڈال کر مجھے اپنے سے چپکالیا. اور اس کے لب میرے لبوں سے پیوست ہوگئے. اب وہ میری زبان کو اپنے لبوں سے چوس رہا تھا.
وسیم......تم کو میری بات یاد ہے نہ....میں نے ایک لمحے کیلیے اس کو روک کر کہا.
جی.....مجھے آپکی شرط اور اپنا وعدہ یاد ہے...انھوں نے فورا ہی جوابا کہا.....اور فورا ہی اس نے پھر میری زبان کو چوسنا لگا.
Tumblr media
اور اسی دوران اس کے ہاتھ میرے جسم پر حرکت میں آگئے.
انھوں نے میری قمیض اوہر کرنی شروع کی. میں نے بھی اپنے دونوں ہاتھ اوپر کرکے اپنی قمیض اتروانے میں اس کی مدد کی......اور دوسرے ہی لمحے میری قمیض اتر کر فرش پر گر چکی تھی.......اب اس کا ہاتھ میری شلوار پر تھا.
انھوں نے ایک ہی جھٹکے میں میرا ازاربند کھینچا. اور میری شلوار بھی کھولدی.
اور یوں اب میں صرف ایک Bra میں رہ گئی تھی.
کالے رنگ کا نیٹ کا Braجس میں سے میرے ممے صاف نظر آرہے تھے....... وسیم مجھے ننگا دیکھکر بہت ہی جذباتی ہورہا تھا. یہی وجہ ہے کہ اس نے فورا ہی اپنے کپڑے بھی اتار پھینکے. اور مجھے بیڈ پر لٹا کر میرے بدن کو اپنے بازووں میں جکڑا. اور میرے ہونٹوں اور گالوں کو دیوانہ وار چوسنے اور چاٹنے لگا. اور مجھے ایسا لگنے لگا. کہ جیسے پیاسی زمین پر بارش کے قطرے ٹپ ٹپ کرکے گررہے ہوں.
اس کی زبان اور ہونٹ بہت ہی گرم ہورہے تھے. ہونٹوں سے سانس اگ کیطرح نکل رہی تھی. اور میں بستر پر بلکل چت لیٹی یہ سب کروارہی تھی.
اوووووہ.........اوووووف........اوووووووف.
میں اپنے جذبات پر بند باندھنے کی کوشش کررہی تھی.
یہ جتانا چاہ رہی تھی. کہ یہ سب میں مجبورا کررہی ہوں.
وسیم کے ہاتھ میرے بدن کو سہلارہا تھا. ہونٹ میرے ہونٹوں اور گالوں کو چوم رہا تھا. وہ مجھ سے لپٹے ہوئے تھے. اس طرح کہ جیسے وہ میرے اندر اتر چکے ہوں.
اور میری اپنی یہ کیفیت ہورہی تھی. کہ میرے اندر کی عورت اس پہلے ہی مرحلے پر مستی بھری انگڑائیاں لینے لگی تھی. دل پکار پکار کر کہ رہا تھا کہ عشرت بیگم مزے کرلو. جو کام کرنا ہی کرنا ہے. تو پھر اس کو بھرپور مزے لیکر کیا جائے تو کیا حرج ہے.؟
میں گو مگوں کی کیفیت میں وسیم کے نیچے تھی.
اور اب وسیم نیچے ہوتے ہوتے میرے گلے کو چومنے لگا تھا.
اوووف......گلے کو چومنے اور چوسنے میں مزہ ہونٹوں کو چوسنے سے بھی زیادہ مل رہا تھا.
میں بے اختیار ہی سسک پڑی........ہااااااااااااہ............!
اور میں نے اپنے ہاتھ پھیلا لئے. اور مجھ کو محسوس ہونے لگا. کہ میں کسی بھی وقت یہ سب خوشی سے کرواسکتی ہوں.
وسیم چند ہی لمحوں میں گلے سے ہوتے ہوتے مزید نیچے آرہا تھا. اب وہ Bra اتار کر میرے مموں کو چوس رہا تھا. وہ کبھی ایک دودھ اپنے منھ میں لیکر اس کو چوستا اور دوسرے والے کو اپنی انگلیوں سے دباتا. تو کبھی دوسرے والے کو چوستا
اور پہلے والے کو دباتا.........!
اور ادھر میری حالت غیر ہورہی تھی......!
Tumblr media
جسم چوسے اور چاٹے جانے سے گرم ہوچکا تھا. دل کی دھڑکن تیز ہوچکی تھی. انگ انگ میں میں بجلیاں سی دوڑتی محسوس ہورہی تھیں. مجھ کو لگ رہا تھا. کہ وسیم کا لورا میری چوت میں گھسنے سے پہلے ہی میں اپنی شرم کو بالائے طاق رکھکر وسیم کو اپنے سے لپٹا کر اس کا برابر کا ساتھ دینے لگوں گی.
میں ایک سیدھی سادھی گھریلو عورت تھی. تین بچوں کی ماں تھی. لیکن میرے میاں نے مجھ کو بلکل واجبی انداز میں ہی چودا تھا. اور آج میں جس طرح چدوانے کے عمل سے گزر رہی تھی. اسطرح کا میں نے کبھی سوچا ہی نہیں تھا......!
اور اب وہ میری چھاتیاں خوب چوس چوس کر میرے پیٹ پر گہرےگہرے بوسے لے رہا تھا. اور اس کے بوسے لینے سے مجھے اپنا پیٹ لرزتا ہوا محسوس ہورہا تھا.
میں "ہاں. اور. ناں " کی اضطرابی کیفیت میں الجھی ہوئی تھی.
اور جب وہ پیٹ سے نیچے ہوتے ہوئے میری چؤت پر آیا اور میری ٹانگیں چیریں. اور اپنے ہونٹ چؤت پر گاڑ کر اس کو چوسنے لگا......وہ کبھی چؤت کو اوپر سے چوستا تو کبھی اس کے اندر زبان ڈال کر اسکا اندرونی حصہ چاٹنے لگتا.
اور مجھ کو اب احساس ہورہا تھا. کہ میرے ضبط کا بندھن اب ٹوٹا ........اور جب ٹوٹا..........کیونکہ مجھے اچانک ہی احساس ہوا کہ میری چؤت نے لذت اور جوش میں آن کر اپنے اندر سے پانی چھوڑنا شروع کردیا ہے. جو اس بات کی دلیل تھی. کہ یہ بھرپور چؤدائی چاہتی ہے. ہر رشتہ ناطہ کو بالائے طاق رکھکر...........!
وسیم میری ٹانگوں کو مضبوطی سے پکڑے ہوئے میری چؤت پر جھکا ہوا اس کو اپنی زبان سے گرم دہکتا ہوا انگارہ بنارہا تھا. میرے بدن پر لرزہ طاری تھا.
اور پھر بالاآخر..........میں نے بھی اپنی شرم کو بالائے طاق رکھ کر دوٹوک فیصلہ لیلیا.
میں نے اپنے دونوں ہاتھوں سے وسیم کے سر کو پکڑا. اور مزے کے مارے اس کے سر کو اپنی چؤت کے اور اندر کرنے کی کوشش کرنے لگی....اور ساتھ ہی میرے ہونٹوں سے پرکیف آہیں نکلنے لگیں. اور وہ بھی ایسی کہ کمرہ میری سسکیوں سے گونجنے لگا. اور میں نے وسیم سے اپنے رشتے ناطے کا لحاظ ایک طرف رکھ کر اپنا آپ اس کے حوالے کردیا.
وسیم......وسیم........اوووہ جانوں .....یہ کیا کررہے ہو تم...
میری جان میں تو ساس ہوں تمہاری.........یہ کیا کردیا تم نے مجھے.....میرا دم نکال دیا تم نے تو مزے کے مارے..........
اور دوسری طرف وسیم میری غیر متوقع رضامندی اور اپنی کامیابی پر پھولے نہیں سمارہا تھا.
وہ دوزانو ہوکر بیٹھا. میرے بھاری چوتڑوں کو اوپر اٹھایا. اور اپنی گرفت میں میری کمر کو لے کر زبان پھر سے میری چؤت میں گھسائی اور اس کو چاٹنے لگا.
میرا دھڑ بستر پر لگا ہوا تھا. اور ٹانگیں فضاء میں معلق اور ٹانگوں کے درمیان میں اس نے اپنا سر پھنسایا ہوا. اور دیوانہ وار میری چؤت کو چوس چوس کر پاگل کررہا تھا.
میں جو کچھ دیر پہلے یہ سوچ کر وسیم کے نیچے لیٹی تھی.
کہ اپنے تاثرات سے یہی ظاہر کرونگی. کہ میں مجبور ہوکر یہ سب کروارہی ہوں. اب مزے میں ڈوب چکی تھی. بند آنکھوں میں لطف کے رنگ اتررہے تھے. اور لبوں سے آہیں اور سسکیاں نکل رہی تھیں . چہرے پر ماتمی تاثرات کی جگہ شرمیلی سی مسکراہٹ نے لے لی تھی. کہ اب داماد جی میری چوت میں اپنا تنا لؤڑا چڑھائیں گے تو کتنا مزہ آئیگا.
میں یہ سوچکر ہی شرمائے جارہی تھی.
Tumblr media
میری چوت کو چوس چوس کر بھرپور طریقے سے وسیم نے اسکو گرم بھی کیا. گیلا بھی کیا. وہ اس قابل ہوگئی تھی. کہ باآسانی لؤڑا اپنے اندر سمو سکے.
وسیم نے میری چؤت چسائی روکی . اور میرے چہرے کے پاس آن کر اپنا لؤڑا میرے سامنے کردیا.
وسیم چودو نہ آپ مجھے...میں نے شرمائے ہوئے لہجے میں کہا.
پہلے آپ کو میرا لؤڑا چوسنا ہوگا.....اس نے خمار آلود لہجے میں کہا.
وسیم.....نہیں نہ.......میں نے تمہارے سسر کا بھی کبھی نہیں چوسا.......میں نے انھیں دھیرے سے سمجھایا.
تو داماد کا چوس لیں.....کیا آپ کو میرے ساتھ مزہ نہیں آرہا.
اس کے لہجے میں پتہ نہیں کیا تھا. کہ میں انکار نہ کرسکی. میں نے اپنے لبوں کو کھول لیا.اور اس نے اپنا لؤڑا میرے منھ میں داخل کردیا.
میں زندگی میں پہلی بار لؤڑا چوس رہی تھی. لیکن پہلی ہی بار میں مجھے لؤڑا چوسنا بہت ہی اچھا لگ رہا تھا. میں بلکل لولی پوپ کی طرح اس کو چوس رہی تھی.
دھیرے دھیرے میرے ہونٹ اس کو اپنے منھ میں اوپر نیچے کررہے تھے. اس کو چوس کر مجھے یہ بھی معلوم ہوا. کہ پورے بدن میں سب سے زیادہ چکنی جلد لؤڑے کی ہی ہوتی ہے. .......میری پوری کوشش تھی کہ صرف میرے ہونٹ ہی لؤڑے کو چھوتے رہیں. میرے دانت ہرگز اس پر نہ لگیں. ایسا نہ ہو کہ دانتوں کی رگڑ لگنے سے اس کو خراش وغیرہ نہ آجائے.
وسیم بہت ہی خوش لگ رہا تھا . وہ میرے لؤڑا چوسنے سے آہیں بھررہا تھا. جو بہت ہی پرکیف اور لذت بھری تھیں. اس کی ان آہوں اور پیار بھری سسکیوں سے مجھے حوصلہ مل رہا تھا. ہاں یہ ضرور تھا کہ لوڑا موٹا ہونے کی وجہ سے مجھ کو اپنا منھ بلکل پورا کھولنا پڑ رہا تھا. لیکن اب میں بھی ڈٹ چکی تھی.
کیونکہ وسیم جب اپنا لؤڑا میرے منھ سے نکالنے لگے. تو میں نے انکو روک دیا.
اور پھر میں اسکو پورا ہی اپنے منھ میں سمونے کی کوشش کرنے لگی. میں نے زور لگا کر لؤڑے کو اندر اور اندر لیا. اور آہستہ آہستہ لؤڑا میرے حلق کے اندر تک آگیا.
میں وہیں رک گئی. اور اپنے منھ سے باہر کیطرف سانس خارج کرنے لگی. اور نتیجہ ہی ہوا. کہ اس عمل سے وسیم کے لؤڑے کو گرمائی ملنے لگی. وہ مزے کے مارے بہکنے لگا.
اووووووہ... ممی...ممی.....یہ کیا کررہیں ہیں آپ... ممی میں تو یہیں پر ہی خالی ہوجاؤنگا.
وہ مزے کے مارے بول پڑا تھا.
اس کی یہ بات سنکر میں نے اس کے لؤڑے کو چھوڑ دیا.
وسیم .....چلو چؤدو مجھے.....میں نے اس کو گرین سگنل دیدیا
اور وسیم میرے اوپر لیٹا. اپنا لؤڑا میری چؤت پر رکھا. اور ساتھ ہی زور کا دھکا مارا.
حالانکہ میری چؤت چوسنے کی وجہ سے بلکل گیلی تھی.
لؤڑا اس میں ایک دم پھسلتا ہوا گیا تھا. مگر دھکا تو پھر دھکا ہی تھا. وہ پھر بھی اسقدر تگڑا محسوس ہوا تھا مجھکو. کہ لؤڑا اندر لینے کے نتیجے میں میری چوت لرز کر رہ گئی.
میں زور کی آہ بھر کر رہ گئی.
Tumblr media
وسیم .......پلیز.....رسانی سے زرا....پلیز.....میں نے اس کو سمجھایا.
فکر نہ کریں...... چؤدائی مزے اور لذت کا نام ہے. آپ کو صرف مزہ ملے گا......اور اس کی بات سن کر میں بے فکر ہوگئی.
اب اس نے اپنا لؤڑا ہولے ہولے آگے پیچھے چلانا شروع کیا .
اور میں مزے میں ڈولنے لگی. لؤڑا اندر سے میری چؤت کو رگڑ رہا تھا. لگ رہا تھا جیسے چؤت اندر سے حرارت خارج کررہی ہے. دھواں چھوڑ رہی ہے. میرے چہرے پر مسکراہٹ آچکی تھی. جو اس بات کا کھلا اظہار تھی. کہ میں اپنے داماد کی ممنون و مشکور تھی.
میں داماد کے نیچے لیٹی چدوارہی تھی.وہ پورے پیار کیساتھ اپنا لؤڑا میری چؤت میں دھکم دھکا چلا رہا تھا.
میں اس کو اپنی بانہوں میں لیے ہوئے تھی.
وسیم.....ڈارلنگ کیا شازیہ کو بھی ایسے ہی چودتے ہو.
میں مسکراتے ہوئے پوچھ رہی تھی.
جی نہیں.....آپکو دیکھ کر یہ سب کرنے کا دل چاہتا ہے. مجھ کو آپکی بیٹی میں کوئ کشش محسوس نہیں ہوتی.
اس نے صاف الفاظ میں کہا.
اور اس کے ساتھ ہی انھوں نے دھکے لگانے کی رفتار تیز کردی.
مجھ کو لگا کہ کوئی لوہے کا گرم گرم ڈنڈا میری چؤت میں اوپر نیچے کسی پسٹن پمپ کی طرح آنا جانا کررہا ہو.
میں نے مضبوطی سے وسیم کی کمر میں بانہیں ڈال دیں تھیں. لؤڑا میری چوت کی آخری حد تک جاکر ٹکرا ریا تھا. جس سے مجھے اپنا سانس گھٹتا ہوا محسوس ہوتا. لیکن مجھے اسقدر لطف اور مزہ مل رہا تھا. کہ اس کے آگے اس درد کی کوئی اوقات نہیں تھی.
وسیم چؤد رہا تھا ....آہیں بھر رہا تھا مزے کے مارے.
میں چدوارہی تھی. اور مزے کے مارے سسک رہی تھی.
وسیم..... وسیم......اووووہ.....اووووووووہ.......
نڈھال کردیا تم نے تو مجھے......
میں مکمل طور پر اب اس کے قابو میں آچکی تھی.
مجھے معلوم تھا....آپ جیسی خوبصورت اور گرم عورت پہلی ہی چدائی میں میری ہوجائیگی.
وہ مجھے چؤدتے ہوئے مسکرا کر کہہ رہا تھا.
تم نے چؤدا بھی تو اسطرح ہے. مجھے میرے میاں نے کبھی اس طرح نہیں چؤدا.
میں بھی پوری طرح مزے میں آچکی تھی.
اور میں نے اتنی ہی بات کہی تھی کہ اچانک ہی مجھے اپنی چؤت میں شدید قسم کی مستی بھری گدگدی محسوس ہوئی. مجھ کو احساس ہوگیا کہ میں جانے والی ہوں. مارے جوش کے میرے منھ سے زور دار چیخ نکلی.
اووووووووووو.........اوووووووووووووو.......!
میرا پورا جسم اکڑ گیا . میں نے وسیم کو اپنی بانہوں میں مضبوطی سے جکڑ لیا. میرا ہورا بدن بری طرح لرزا ....اور
ساتھ ہی میری چؤت نے اپنے اندر سے لیس دار پانی باہر نکال دیا.
اور فورا ہی میں بے دم ہوکر بستر پر ڈھیلی پڑگئ.
لیکن وسیم مجھے برابر کے دھکے مار رہا تھا.
میں اپنے خالی ہونے سے پہلے جس طرح اس کا جم کے ساتھ دے رہی تھی. اب مجھے اس کا چؤدنا بوجھ لگ رہا تھا.
لگ رہا تھا کہ میرے ہوش و حواس جواب دے جائینگے.
وسیم پلیز بس ......بس کرو......بس کرو .......میں منمنائی.
آپ فارغ ہوئیں ہیں میں تو نہیں ہوا نہ....وہ مسلسل مجھے چودے ہی جارہا تھا..
رحم کرو.......وسیم میرا دم نکل جائیگا.....اووووہ....
کچھ دوسری دفعہ کیلیے بھی چھوڑدو...
اور ساتھ ہی میرا سانس ہانپنے لگا. اور میں بلکل ہی بے سدھ ہوگئی.
اور وسیم جو کسی طور نہیں مان رہا تھا. میری اس بات پر خوشی سے پاگل ہوگیا کہ کچھ دوسری دفعہ کیلیے بھی چھوڑ دو.
Tumblr media
اس نے اپنا لؤڑا میری چوت سے نکالا. اورمجھے سیدھا کرکے لٹایا. اور اپنا لوڑا میرے چہرے کے عین سامنے لاکر اس کی مٹھ مارنے لگا.
اور بمشکل....ڈیڑھ دو منٹ ہی اسے رگڑا تھا کہ اس کے لؤڑے نے زور کی گرم گرم دھار منی اگل دی. جو بلکل سیدھی میرے چہرے پر آئی. میں اس کو کچھ بھی نہ کہہ پائی. کیونکہ اس کو اس محبت بھرے کھیل کا انجام یادگار بھی تو کرنا تھا.
اس کے لؤڑے نے اپنی ساری آگ میرے چہرے پر اگل دی تھی. اور وہ بھی خالی ہوکر میرے ہونٹوں سے چوم رہا تھا. اور میں آنکھیں بند کرکے سکون سے لیٹی ہوئی تھی.مجھ کو اس بات کی بھی پرواہ نہیں تھی. کہ میرا چہرہ اس کی منی سے چپک رہا ہے.
وسیم مجھ پر جھکا اس نے میرے لبوں پر ایک گہرا بوسہ لیا. اور مجھ سے بولا.
آپ میری ساس ہیں. میں نے آپکو چؤدا ہے. مجھے اس پر کوئی شرمندگی نہیں ہے. میں آپ کو چود کر بے انتہا خوش ہوں. اور اتنا کہہ کر وہ اٹھا اور باتھ روم کی طرف نہانے چلدیا. جبکہ میں نے بستر پر ہی لیٹے رہنے کو ترجیح دی. شام 6 بجے تک وسیم مجھے میرے گھر وآپس لا چکا تھا. آج تیسرا دن تھا. میں گھر کے کام نمٹا کر تیار ہورہی تھی.
میں نے وسیم کو فون لگایا. جی.....اس کی شوخ چنچل آواز آئی. آجاؤ وسیم تمہاری دعوت ہے....میں خوشی سے بے حال ہورہی تھی . جی میں آرہا ہوں....وہ بھی خوشی سے بولا.
میری قربانی کے نتیجے میں بیٹی خوش ہے ......! داماد بھی بہت خوش ہیں. لیکن میں سب سے زیادہ خوش ہوں. کیونکہ میری ویران زندگی میں بھی بہار آگئی ہے ۔
ختم شد
Tumblr media
8 notes · View notes
erfanblogerr · 4 months
Text
بهبود سرعت اینترنت
چگونه سرعت اینترنت خود را افزایش دهیم؟
برای افزایش سرعت اینترنت، می‌توانید از روش‌های زیر استفاده کنید:
بررسی سرعت اینترنت: ابتدا باید سرعت فعلی اینترنت خود را بررسی کنید. می‌توانید از سرویس‌های آنلاین مثل Speedtest استفاده کنید.
مکان مودم را تغییر دهید: مودم خود را در مکانی قرار دهید که بهینه‌ترین سیگنال را دریافت کند. از دیوارها و موانع فلزی که می‌توانند سیگنال را تضعیف کنند، دوری کنید.
بروزرسانی مودم و روتر: اطمینان حاصل کنید که مودم و روتر شما در نسخه‌ی آخر خود قرار دارند. بروزرسانی‌ها ممکن است بهبود قابل توجهی در سرعت اینترنت داشته باشند.
بررسی تعداد دستگاه‌های متصل: اگر تعداد زیادی دستگاه به شبکه‌ی خود متصل است، سرعت اینترنت ممکن است کاهش یابد. تلاش کنید تا تعداد دستگاه‌های متصل را کاهش دهید.
استفاده از کابل اترنت: اتصال به اینترنت از طریق کابل اترنت به جای اتصال بی‌سیم ممکن است سرعت را افزایش دهد.
افزایش پهنای باند: با تماس با سرویس‌دهنده اینترنت خود و افزایش پهنای باند، می‌توانید سرعت اینترنت خود را افزایش دهید.
استفاده از منابع محلی: اگر ممکن است، از منابع محلی مثل سرورهای ویدیویی و فایل‌های دانلود شده در نزدیکی خود استفاده کنید تا سرعت بارگیری بهبود یابد.
بسته‌های ضد ویروس و فایروال: اطمینان حاصل کنید که بسته‌های ضد ویروس و فایروال خود به‌روز هستند، زیرا برخی از نرم‌افزارها ممکن است باعث کاهش سرعت اینترنت شوند.
تمیز کردن فضای ذخیره سازی: دستگاه خود را از فایل‌ها و برنامه‌های غیرضروری پاکسازی کنید تا فضای ذخیره سازی را آزاد کنید و عملکرد سیستم را بهبود دهید.
مشکلات فنی: در صورتی که با این تغییرات سرعت اینترنت شما بهبود نیافت، ممکن است مشکلات فنی داشته باشید. در این صورت به تماس با سرویس‌دهنده خود مراجعه کنید.
برای بهترین نتیجه، می‌توانید ترکیبی از این روش‌ها را امتحان کنید و از تغییرات ایجاد شده در سرعت اینترنت خود مطمئن شوید.
افزایش اینترنت در ایران با v2rayng
اما در ایران بهترین روش برای متصل شدن به بهترین سرعت اینترنت یک فیلترشکن و کانفیگ خوب است که تیم فیلتروان آن را برای ما دردسترس قرار داده است و به آسانی می توانید به اینترنت قوی جهانی متصل شوید با روش های زیر:
1- استفاده از اشتراک های رایگان که در کانال تلگرامی و روبیکا فیلتروان گذاشته میشود: @filter1one
2- خرید فیلترشکن v2ray از فروشگاه معتبر فیلتروان در تامبلر: https://www.tumblr.com/filter1one/737990562620342272/%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D8%AA%D8%B1%D8%B4%DA%A9%D9%86-v2rayng
5 notes · View notes
grouplawyer · 3 days
Text
اهمیت مشاوره حقوقی تلفنی با وکیل چیست؟
مشاوره حقوقی تلفنی با وکیل به عنوان یک راه سریع جهت حل مشکلات قانونی برای اشخاص است. تمام افراد جامعه، اعم از حقیقی و حقوقی، می‌توانند از طریق وکیل به امور حقوقی آشنا شوند. اما شاید افراد به دلایل مختلفی مانند عدم شناخت از وکیل مناسب یا عدم دسترسی به روش‌های ارتباطی، نتوانند به دفتر وکیل مراجعه کنند. بر همین اساس، مشاوره آنلاین و یا تلفنی به عنوان بهترین راهکار برای دریافت مشاوره حقوقی مطرح می‌شود. همچنین، برخی موضوعات به دلیل حساسیت زیاد، نیازمند دریافت مشاوره فوری هستند. در این مواقع، اشخاص نمی‌توانند منتظر باشند تا به دفتر وکیل مراجعه کنند و زمان زیادی را از دست ندهند. بنابراین، از مشاوره تلفنی با وکیل می‌توان بهره‌برد."
مشاوره با وکیل
"دومین اهمیت مشاوره حقوقی تلفنی با وکیل مربوط به هزینه‌اش می‌شود. هزینه‌های مشاوره‌های تلفنی نسبت به مشاوره‌های حضوری کمتر است، که به‌همین دلیل همه‌ی افراد جامعه می‌توانند از آنها استفاده کنند. بیایید این موضوع را از طریق یک مثال توضیح دهیم. فرض کنید سینا می‌خواهد یک قطعه زمین در منطقه شمال را به وحید بفروشد. طرفین معامله، یعنی سینا و وحید، به مشاور املاک می‌روند تا قرارداد مربوط به زمین را منعقد کنند. زمانی که طرفین، قرارداد را مطالعه می‌کنند، یک سوال برای سینا یا وحید پیش می‌آید که مربوط به یکی از بندهای قرارداد است. حال سینا یا وحید به جای آنکه این سوال خود را بدون پاسخ رها کنند، می‌توانند فوراً با وکیل تماس بگیرند و از او مشاوره بگیرند."
یکی از نکات مهم در مشاوره حقوقی تلفنی، حفظ حریم خصوصی است. افراد ممکن است در مورد مسائل حقوقی شخصی و حساس صحبت کنند و با استفاده از مشاوره تلفنی، این امکان وجود دارد که این بحث‌ها در محیطی امن و محرمانه انجام شود، بدون اینکه نیازی به افشای اطلاعات به غیر از مشاور حقوقی و شما باشد. همچنین، مشاوره حقوقی تلفنی برای افرادی که در مناطق دورافتاده زندگی می‌کنند یا دسترسی به مشاوران حقوقی مناسب را ندارند، امکان دسترسی به خدمات حقوقی را فراهم می‌کند. این روش، به افرادی که در مواجهه با مسائل حقوقی ناگهانی هستند، امکان می‌دهد تا به سرعت و به طور فوری به راهکارهای قانونی دست یابند
سخن آخر
در این مقاله سعی کردیم به اهمیت مشاوره حقوقی تلفنی با وکیل بپردازیم و چطور از این مشاوره بهترین استفاده را بگیریم . در دنیای امروزی مشاوره حقوقی برای حل مسائل روزمره امری ناگزیر خواهد بود لذا در صورتی که تمایل به مشاوره حقوقی با وکیل دارید گروه حقوقی فرشاد قاسمی آماده است به سوالات حقوقی شما عزیزان به صورت مشاوره حقوقی تلفنی و آنلاین پاسخ دهند .
لازم به ذکر است اگر توانایی پرداخت حق المشاوره را ندارید می توانید سوال حقوقی خود را به طور رایگان در وب سایت و چت آنلاین بپرسید و  حداکثر ظرف چند ساعت به پاسخ سوال خود برسید.
منبع: farshadqasemi.com
2 notes · View notes
hostbaran · 3 days
Text
Tumblr media
در صورتی که مخاطبین شما در داخل کشور ایران قرار دارند و میخواهید سایت شما با سرعت مناسبتری بازدید شود بهتر است سرور مجازی ایران در دیتاسنتر هاست باران  را انتخاب نمایید‫.(آپ‌تایم 100 درصد)
سرور مجازی و سرور اختصاصی ایران هاست باران دارای ipv4 (ایپی ورژن 4 ) و ip v6 (ایپی ورژن 6) با بررسی شرایط موجود، و همچنین به علت قرار گرفتن در لایه های بالای شبکه اینترنت، بهترین مسیر و کمترین تاخیر را برای اتصال به خارج فراهم می سازند. در نتیجه کاربران با استفاده از شبکه پایدار و با اولویت بالای هاست باران، اتصالی با کمترین تاخیر ممکن و پایدارترین وضعیت به سرورهای جهانی را خواهند داشت.
کارشناسان فنی هاست باران  تمام امکاناتی که برای میزبانی وب سایت‌های متنوع لازم است را در سرور مجازی ایران یا خارج برایتان فراهم کره‌اند. سایت هاست باران پیشرو در ارائه خدمات هاستینگ در کشور ایران و محصولات آن شامل موارد زیر می باشد.
 سرورمجازیipv6، سرور ارزان ایران، سرور ایران سریع، سرور ایران نامحدود، سرور ایران ترافیک نامحدود، سرور ایران10g
2 notes · View notes
hostingbloog · 9 days
Text
راهنمای کامل انواع هاست قبل از خرید: آنچه باید بدانید
یکی از تصمیم‌های حیاتی در فرآیند طراحی وب‌سایت، انتخاب بهترین گزینه هاست برای میزبانی وب‌سایت است. برای جلب بهترین هاست برای وب‌سایت خود، ضروری است که از پیش اطلاعات کاملی در مورد هاست با کیفیت به دست آورید. هاست یا میزبانی وب‌سایت، بخشی از سرور است که ویژگی‌های مختلفی از جمله پهنای باند، فضای ذخیره‌سازی، RAM و غیره را ارائه می‌دهد. با وجود انواع مختلف هاست‌ها، شرکت‌های مختلف ارائه دهنده خدمات هاستینگ، ویژگی‌های متفاوتی را ارائه می‌کنند.
بدست آوردن اطلاعات کافی درباره خرید هاست مناسب برای وب‌سایت شما بسیار حائز اهمیت است زیرا انتخاب صحیح برای هاست وب‌سایت شما می‌تواند پایداری و کیفیت وب‌سایت را تضمین کند. با انتخاب صحیح هاست برای وب‌سایتتان، نگرانی‌هایی مانند از دست دادن اطلاعات وب‌سایت یا قطعی آن را فراموش خواهید کرد.
Tumblr media
میزبانی وب در اشکال مختلفی از میزبانی وبسایت ارائه می‌شود. میزبانی وب سنتی از یک سرور فیزیکی برای ذخیره وبسایت استفاده می‌کند، که توسط شرکت‌های معروف مانند میزبانی وب وردپرس ارائه می‌شود. سرور مجازی به شما امکان می‌دهد وبسایت خود را در اینترنت قرار دهید و از مزایای هاست ایران مانند سرعت بالا و دیتاسنترهای داخلی بهره مند شوید. هاست اختصاصی نیز به عنوان یک سرور مخصوص برای یک مشتری ارائه می‌شود، که شامل پشتیبانی، نگهداری، به‌روزرسانی و امنیت اختصاصی برای وبسایت است.
2 notes · View notes
ictnewsir · 2 years
Text
وزیر ارتباطات: سرعت‌ اینترنت فعلی شایسته مردم نیست
وزیر ارتباطات: سرعت‌ اینترنت فعلی شایسته مردم نیست
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات با قبول کیفیت و سرعت پایین در بخش اینترنت ثابت، تأکید کرد که مردم شایسته سرعت فعلی اینترنت نیستند.بیش از یک دهه است که کاربران از سرعت و کیفیت پایین اینترنت خود مخصوصاً در بخش اینترنت ثابت انتقاد می‌کنند و در این مدت دولت‌های مختلف وعده حل این معضل را داده‌اند؛ اما در نهایت نه‌تنها سرعت و کیفیت اینترنت بهبود پیدا نکرده، بلکه حتی در ماه‌های اخیر وضعیت کیفیت سرویس‌های…
Tumblr media
View On WordPress
0 notes
Text
راهنمای انتخاب بهترین نرم‌افزار برای اتصال به سرور مجازی VPS با سیستم عامل ویندوز و لینوکس
سرور مجازی یا VPS یک فناوری بسیار ارزشمند است که به شما امکان می‌دهد برنامه‌ها و نرم‌افزارهای خود را در یک فضای بزرگ و قدرتمند مدیریت کرده و همچنین امنیت و سرعت سرور را افزایش دهید. اگر از سیستم عامل ویندوز یا لینوکس استفاده می‌کنید و تصمیم به خرید VPS با دسترسی root و ادمین گرفته‌اید، برای اتصال به سرور نیاز به یک نرم‌افزار مخصوص دارید. در ادامه، بهترین نرم‌افزارهای اتصال به سرور VPS برای کاربران ویندوز و لینوکس را معرفی خواهیم کرد.
سرور مجازی یک ابزار مدیریتی بسیار کاربردی است که دسترسی بیشتری نسبت به یک هاست اشتراکی دارد. خرید VPS یک گزینه مناسب است زیرا به شما اجازه می‌دهد یک سرور با سیستم‌عامل لینوکس یا ویندوز را در موقعیت‌های داخلی و خارجی فراهم کنید.
ریموت دسکتاپ، بهترین نرم‌افزار اتصال به سرور مجازی برای ویندوز
ریموت دسکتاپ یک نرم‌افزار کاربردی است که به کاربران ویندوز امکان متصل شدن به سرور مجازی خود را فراهم می‌کند. با استفاده از این نرم‌افزار، می‌توانند به منابع سرور دسترسی پیدا کنند و نرم‌افزارهای خود را مدیریت کنند.
Tumblr media
ریموت دسکتاپ به‌عنوان راهی ساده و سریع برای اتصال به VPS ویندوزی شناخته می‌شود که به‌صورت پیش‌فرض بر روی سیستم‌عامل ویندوز نصب می‌شود. برای بهبود کیفیت اتصال، توصیه می‌شود از نسخه‌های جدیدتر آن استفاده کنید.
این نرم‌افزار بر پایه پروتکل RDP طراحی شده است و امکانات دسترسی به صفحه نمایش، ورودی‌های ماوس و صفحه کلید را برای کاربران فراهم می‌کند.
برای مطالعه ادامه مطالب روی این لینک کلیک کنید.
2 notes · View notes
digi-follower · 26 days
Text
افزایش ترافیک سایت با رپورتاژ آگهی‌های دیجی فالوور
رپورتاژ آگهی یک روش اساسی برای تبلیغ کسب و کار و جلب بک لینک‌های قوی و مؤثر به منظور افزایش رتبه سایت در گوگل است. متخصصان دیجی فالوور به شما در تولید محتوا و مدیریت رپورتاژها به طور موثر کمک می‌کنند.
چرا باید اقدام به خرید رپورتاژ آگهی دائمی بکنیم؟
امروزه با تنوع بالای بازار جهانی، رقابت بین کسب و کارها به یک چالش اساسی تبدیل شده است و از آنجایی که همه دنبال جلب توجه و جلب مشتریان زیادی هستند، تولید محتوا با بهینه‌سازی برای موتورهای جستجو (سئو) به یک ابزار بسیار قدرتمند تبدیل شده است. ایجاد رپورتاژ به شما این امکان را می‌دهد که برند خود را به بهترین شکل ممکن معرفی کنید و از رقبا پیشی بگیرید.
در حال حاضر، شرکت‌های زیادی در زمینه تولید رپورتاژ فعالیت می‌کنند تا شما عزیزان بتوانید به سرعت و با کیفیت بالا، محتویاتی جهت تبلیغ محصول و برند خود بسیازید.
یکی از بهترین گزینه‌ها، خرید رپورتاژ از سایت دیجی فالوور است که با استفاده از آن، شما می‌توانید محتوای مورد نیاز خود را با هزینه مناسب سفارش داده و از نتایج مثبت آن در تبلیغات برند و محصولاتتان بهره‌برید. انتخاب دیجی فالوور به شما این امکان را می‌دهد که با اطمینان دستاوردهای خود را افزایش دهید و رشد کسب و کار خود را تسریع ببخشید.
Tumblr media
مزایای تهیه رپورتاژ از وب سایت دیجی فالوور
دیجی فالوور به عنوان یک پلتفرم متخصص در خدمات شبکه‌های اجتماعی و  سئو سایت، اتصال دهنده‌ای بین شما و معتبرترین رسانه‌های فارسی‌زبان است و در تمام مراحل از تولید محتوا تا انتشار رپورتاژ آگهی، شما را همراهی می‌کند. قیمت منصفانه، تضمین کیفیت دائمی رپورتاژ، پشتیبانی سریع و تنوع ��ر تعداد خدمات رسانه‌ها، تنها چندی از مزایای گوناگون دیجی فالوور است؛ بنابراین از خدمات ما استفاده نمایید و ارتقاء تبلیغات خود را با ما تجربه کنید.
مزیت‌های خرید رپورتاژ آگهی چیست؟
خرید رپورتاژ آگهی به عنوان یکی از بهترین روش‌های تبلیغاتی شناخته می‌شود، زیرا سایت شما مورد توجه مخاطبان زیادی قرار می‌گیرد و مزایای بسیاری دارد. این روش تبلیغاتی هزینهٔ کمتری نسبت به سایر روش‌ها دارد و برای تمام انواع کسب و کارها و سایت‌ها مناسب است. همچنین، این روش در مدت زمان کوتاهی نتیجه مثبت می‌دهد و باعث صرفه جویی در زمان شما می‌شود.
یکی از مزایای اصلی خرید رپورتاژ آگهی این است که به صورت دائمی در سایت‌هایی معتبر منتشر می‌شوند و باعث می‌شود که در مدت زمان طولانی، در دسترس کاربران قرار بگیرد. همچنین، این روش به بهبود سئو و رتبه سایت شما در موتورهای جستجو کمک می‌کند و باعث می‌شود که برندتان پر طرفدار شود.
2 notes · View notes