Tumgik
persiancinema · 2 days
Text
هریس دیکنسون، ستاره «پنجه آهنین» می گوید که مادرش از الگوی تراژیک نقش هایش گیج شده است.
این بازیگر انگلیسی نوظهور سال 2023 را با دو نقش برجسته در پنجه آهنین اثر شان دورکین و قتلی در پایان جهان اثر بریت مارلینگ/زال باتمانگلی به پایان رساند. در اولی، دیکینسون نقش کشتی‌گیر حرفه‌ای دیوید فون اریش، سومین پسر از شش پسر فریتز فون اریش (هولت مک‌کالانی) را بازی می‌کند و دومین نفر از پنج پسر به سرنوشت غم‌انگیزی مبتلا می‌شود. این نقش شباهت های زیادی با دیگر نقش فعلی دیکنسون به عنوان بیل «نیش» فارا در فیلم قتلی در انتهای جهان دارد، زیرا مرگ هر دو شخصیت داستان های مربوط به آنها را به حرکت در می آورد. به اندازه کافی عجیب، دیکینسون اولین دومینوی بزرگی را بازی کرده است که در دو نوبت دیگر سقوط کرده است، که با The King’s Man در سال 2021 شروع شد و سپس در سال 2022 جایی که Crawdads می خوانند. هر مرگی در روایت آنها نقش اساسی دارد و در بیشتر موارد، شخصیت‌های او هنوز هم به هر طریقی حضور خود را حفظ می‌کنند. با این حال، این الگوی سرنوشت ساز بزرگترین طرفدار دیکینسون: مادرش را عصبانی کرده است.
«مطمئناً از من گم نشده است. موضوع گفتگو با مادرم است. دیکنسون به هالیوود ریپورتر می‌گوید: او مدام به این فکر می‌کند که چرا این یک چیز است. احتمالاً قبل از انجام یکی دیگر از آن‌ها به دقت فکر می‌کنم، زیرا قصدم این نیست که آن‌ها به این شکل ادامه دهند. به نظر می رسد که آنها به طرز عجیبی صف کشیده اند.»
در زیر، طی یک گفتگوی اسپویلر اخیر با THR، دیکینسون، که در حال حاضر مشغول فیلمبرداری دختر بچه A24 با نیکول کیدمن است، به احساسی ترین صحنه ای که با زک افرون در پنجه آهنین به اشتراک گذاشته بود، نگاه می کند، قبل از توضیح ناامیدی بیل از شریک جنایت واقعی اش، داربی. هارت (اما کورین)، در قتلی در انتهای جهان.
پس The Iron Claw کجای جدول زمانی شما قرار گرفت؟
من به تازگی فیلمبرداری فیلم Murder at the End of the World را در سپتامبر سال 2022 به پایان رسانده بودم و سپس مستقیماً وارد پنجه آهنی شدم. من حدود یک ماه قبل از شروع وقت داشتم. بله، من یک غواصی عمیق روی دیوید و خانواده [فون اریش] انجام دادم. من حدود سه ماه قبل در مورد آن تحقیق کردم و سعی کردم رفتار دیوید و اینکه او کیست و چگونه صحبت می کند حفظ کنم. من سعی کردم خیلی شدید آن را پیدا کنم. می خواستم عدالت را رعایت کنم. بنابراین، بله، عناصر زیادی از او بودند که در فیلم نبودند. من واقعاً می‌خواستم لحظه‌ای باشد که بفهمیم او چقدر اسب‌ها و مزرعه‌اش را دوست دارد، اما لحظه‌ای برای آن وجود نداشت.
فریتز یک سیستم رتبه بندی برای فرزندانش داشت که کاملا سالم است.
(می خندد.)
و دیوید در یک نقطه از کوین (افرون) سبقت می گیرد. آیا هدیه گاب او کلید این اتفاق بود؟ یا عوامل دیگری هم دخیل بودند؟
او کشتی گیر خوبی هم بود. او همه کاره بود. او هیکل پاره شده و خداگونه کری [جرمی آلن وایت] یا کوین را نداشت، اما مطمئناً کشتی گیر خوبی بود. و همانطور که شما گفتید، او موهبت گاب را داشت و اعتماد به نفس داشت. او در مورد او سهولت داشت. او قد بلند بود. او یک حضور واقعی و یک قدرت واقعی برای او و یک تجاوز داشت. او در تبلیغات خوب بود. پس این چیزی است که او را از سر گذراند. آیا شما معتقدید این خانواده نفرین شده اند؟ یا فریتز فقط همه آنها را به نقطه شکست خود در کودکی و بزرگسالی سوق داد؟
من از نفرین اطلاعی ندارم، مرد. من فکر می کنم که این فقط شرایط ناگوار واقعی و یک تراژدی واقعی از وقایع بود. آنها تحت فشار قرار گرفتند، و در حالی که همه چیز به نوعی پیش می رفت، تقریباً مانند یک اثر ضربه ای از اولین ضربه ای بود که برای آنها اتفاق افتاد. این برند کشتی حرفه ای چقدر در انگلیس ردپایی دارد؟
WWE بزرگ بود، مرد. ما چند بار در لندن WWE داشتیم. آنها گشت و گذار کردند و به O2 [Arena] آمدند، و من در کودکی به تماشای آن رفتم. ری میستریو، جان سینا، بیگ شو، همه ستارگان بزرگ به اینجا رسیدند، پس بزرگ بود.
[نه پرسش/پاسخ بعدی حاوی اسپویلرهای پنجه آهنین و قتلی در پایان جهان است.]
در صحنه حمام هنگام پذیرایی عروسی، دیوید نمی دانست که این یکی از آخرین بارهایی است که کوین را می بیند، اما آیا همچنان آن را طوری بازی می کردید که انگار آخرین باری بود که او را می دید؟
نه، شان چنین گفت: «به این فکر نکن. فقط صحنه را پخش کن.» شما نمی توانید در مورد آن فکر کنید، زیرا من نمی دانم. اما به یک معنا، شاید، چون ما هم می‌خواستیم لطیف‌تر باشد. شان می خواست لحظه ای ملایم بین آنها باشد که ما هرگز ندیده بودیم. بنابراین شاید ما سعی کردیم کمی آن را به این معنا تنظیم کنیم.
بنابراین من متوجه روندی در Iron Claw، The King’s Man، Where the Crawdads Sing و A Murder at the End of the World شده ام. در هر داستان، شما نقش شخصیتی را بازی می‌کنید که مرگ دراماتیک او یا همه چیز را به حرکت در می‌آورد یا درگیری تعیین‌کننده را برقرار می‌کند. من فرض می کنم این الگو برای شما گم نشده است؟
قطعا برای من گم نشده است. موضوع گفتگو با مادرم است. او مدام به این فکر می کند که چرا این یک چیز است. احتمالاً قبل از انجام یکی دیگر از آن‌ها به دقت فکر می‌کنم، زیرا نمی‌خواهم آن‌ها به این شکل ادامه دهند. به نظر می رسد که آنها به طور عجیبی صف کشیده اند.
0 notes
persiancinema · 2 days
Text
«گودزیلا ایکس کنگ: امپراتوری جدید» بر باکس آفیس جهانی تسلط دارد
Tumblr media
به نظر می رسد آخرین قسمت MonsterVerse همچنان با عنوان Godzilla x Kong: The New Empire بر اساس تخمین های اولیه، 59.3 میلیون دلار در سطح بین المللی این آخر هفته به تسلط خود در باکس آفیس جهانی ادامه می دهد. این فیلم در حال حاضر ۲۲۶ میلیون دلار در بازارهای بین المللی از مجموع ۳۶۱.۱ میلیون دلار در سرتاسر جهان فروش داشته است. این امر فیلم را به فروش جهانی 387.3 میلیون دلاری Godzilla: King of the Monsters نزدیک‌تر می‌کند که احتمالاً تا پایان هفته از آن پیشی خواهد گرفت.
این فیلم آخر این هفته در جایگاه اول باکس آفیس هم در داخل و هم در سطح بین المللی باقی ماند که دلیل آن تبلیغات دهان به دهان قوی و رقابت کم است. با استفاده از نرخ ارز امروزی در بازارهای مشابه، این فیلم در حال حاضر 40 درصد جلوتر از گودزیلای 2014 است که در هفته‌های بعد با افت شدیدتری مواجه شد. علاوه بر این، The New Empire همچنین 39٪ بزرگتر از Transformers: Rise of the Beasts سال گذشته، 15٪ از Dune: Part Two و 9٪ از Godzilla vs Kong ردیابی می کند. با این حال، این فیلم همچنین نمایشی شبیه به Kong: Skull Island دارد که در حال حاضر پردرآمدترین فیلم MonsterVerse است. از آنجایی که یک فیلم هیولایی است، منطقی است که تماشاگران برای دیدن آن در بزرگ‌ترین صفحه ممکن هجوم بیاورند، و اعداد IMAX در دومین آخر هفته فیلم ماندگاری قوی نشان می‌دهند و تنها از فرمت آن 9.7 میلیون دلار درآمد کسب می‌کنند. چین در حال حاضر با فروش 4.4 میلیون دلاری این فیلم از این کشور در آخر هفته، با 2.3 میلیون دلار دیگر به بازارهای بین المللی، پیشتاز شتاب بین المللی فیلم در IMAX است. این فیلم همچنین در بازارهای دیگر مانند آمریکای لاتین تسلط دارد، جایی که در حال حاضر از مجموع فیلم‌های Godzilla vs Kong و Kong: Skull Island پیشی گرفته است. نه بازار دیگر، از جمله خاورمیانه و ژاپن، هنوز فیلم را تا 26 آوریل افتتاح نکرده اند.
گودزیلا و کنگ با هم متحد می شوند تا ظهور یک امپراتوری جدید را متوقف کنند داستان سه سال پس از وقایع Godzilla vs Kong، جدیدترین فصل MonsterVerse بر هیولاهای عنوانی متمرکز است که خود را با آخرین تهدید زمین به شکل نخستی هیولا، اسکار کینگ، مواجه می‌کنند. با حاکم بدخواه زمین توخالی که آماده است تا بقیه جهان را تسخیر کند، دو تایتان باید با هم متحد شوند تا از زمین در برابر شری که در زیر آن نهفته است محافظت کنند. آدام وینگارد کارگردانی این فیلم را به نویسندگی تری روسیو، سایمون بارت و جرمی اسلیتر بر عهده دارد. در این فیلم ربکا هال، برایان تایری هنری، دن استیونز و کیلی هاتل به ایفای نقش پرداخته اند.
0 notes
persiancinema · 2 days
Text
چرا Kingdom Of The Planet Of The Apes 300 سال پس از فیلم های قبلی میمون ها اتفاق می افتد؟
Tumblr media
وس بال، کارگردان Kingdom of the Planet of the Apes توضیح می دهد که چرا داستان فیلم 300 سال پس از سه گانه راه اندازی مجدد می گذرد. چهارمین فیلم از مجموعه راه‌اندازی مجدد، که بال را به عنوان کارگردان می‌بیند، یک شکارچی شامپانزه و یک دختر جوان را دنبال می‌کند که سفری دلخراش را آغاز می‌کنند که آینده را برای میمون‌ها و انسان‌ها مشخص می‌کند. بازیگران Kingdom of the Planet of the Apes شامل اوون تیگ، فریا آلن، کوین دوراند، پیتر مکون و ویلیام اچ میسی هستند.
در طی مصاحبه ای اختصاصی با Screen Rant در WonderCon قبل از تاریخ اکران Kingdom of the Planet of the Apes در ماه می، بال توضیح داد که چرا داستان فیلم 300 سال پس از سه گانه راه اندازی مجدد می گذرد. کارگردان می‌گوید که فیلم چهارم سه قرن به جلو می‌پرد تا این فرنچایز را با شخصیت‌ها و داستان جدید ابداع کند. توضیحات کامل او را در ادامه بخوانید: من فکر می کنم کورنلیوس شخصیت بزرگی است و این فرصت هنوز وجود دارد. این فیلم جایگزین سه گانه قبلی نمی شود. این جایگزین این واقعیت نیست که هنوز کسی می تواند یک داستان مستقل کوچک بین ما سه نفر بسازد.
بنابراین برای من به اندازه کافی جالب نبود. من نیاز داشتم که چیزی جدید داشته باشم. متفاوت بود. فکر می‌کنم این را فقط در دنیا دیده‌ایم، وضعیت تجارت سینما که در حال حاضر در آن هستیم، فکر می‌کنم شما آن را می‌بینید. مخاطبان از همین موضوع کمی خسته می شوند.
بنابراین بهترین کار این است که به آن چهره ای تازه ببخشیم و به نوعی جدید شروع کنیم، و داستان ما این ایده را می پذیرد. این در مورد کشف مجدد، کشف کردن، نوعی از آنچه قبلا آمده است. و بنابراین، صرفاً دنبال کردن همان شخصیت، آنقدرها، حداقل برای من شخصاً، برای هیجان‌انگیز شدن نتیجه نمی‌دهد. من مطمئنا دوست دار�� آن فیلم را ببینم. فقط فکر نمی کنم آن فیلم را بسازم.
فیلم چهارم تقریباً 300 سال پس از وقایع جنگ برای سیاره میمون ها می گذرد که همانطور که بال توضیح می دهد، برای حفظ تازگی فرانچایز است. اول از همه، این با معرفی چندین شخصیت جدید، از جمله شکارچی شامپانزه نوآ و یک دختر جوان وحشی به نام نوا/ما، شروع می شود که سفری را آغاز می کنند. آنتاگونیست جدید، میمون پادشاه پروکسیموس سزار است که مجهز به سلاح های ساخته شده از فناوری فراموش شده بشر، آموزه های سزار را تحریف می کند تا سایر قبیله ها را تحت سلطه و بردگی درآورد. پادشاهی سیاره میمون‌ها با 300 سال جلوتر رفتن، یک محیط کاملاً جدید را برای بازی در آن معرفی می‌کند. در این مرحله، چندین تمدن میمون‌ها از پناهگاهی که سزار، میمون‌های همکار خود را به آنجا هدایت می‌کرد، پدید آمده‌اند و هر دسته تعالیم او را تفسیر می‌کنند. متفاوت از سوی دیگر، انسان ها به حالت بدوی و وحشی بازگشته اند. به نوبه خود، جهش زمانی 300 ساله به Kingdom of the Planet of the Apes اجازه می دهد تا به کاوش در دنیایی که توسط سزار شکل گرفته است، ادامه دهد و در عین حال شخصیت ها و درگیری های جدیدی را نیز معرفی کند تا احساس تازگی فرنچایز را حفظ کند. با انجام این کار، Kingdom of the Planet of the Apes نیز به عنوان یک داستان مستقل عمل خواهد کرد. به نوبه خود، بال می گوید که سه گانه راه اندازی مجدد - که شامل Rise، Dawn و War است - برای درک Kingdom نیازی به مشاهده نیست. به طور کلی، فضای Kingdom of the Planet of the Apes نه تنها فرنچایز را با شخصیت‌ها و درگیری‌های جدید تازه می‌کند، بلکه داستانی مستقل را نیز به مخاطبان ارائه می‌دهد که همچنان میراث آموزه‌های سزار را بررسی می‌کند.
1 note · View note
persiancinema · 2 days
Text
چه زمانی «Knuckles» در Paramount+ نمایش داده می‌شود؟
Tumblr media
فیلم‌ها و نمایش‌های تلویزیونی مبتنی بر بازی‌های ویدیویی محبوب در حال حاضر تجدید حیات گسترده‌ای دارند. علیرغم اینکه بسیاری از آنها در گذشته با شکست‌های بحرانی و مالی بزرگ مواجه شده‌اند، زمان به سمت بهتر شدن تغییر می‌کند. در تبدیل این سری بازی های ویدیویی دوست داشتنی به رسانه های جدید دقت بیشتری صورت می گیرد که یکی از نمونه های اصلی آن در سال 2020 Sonic the Hedgehog است. این فیلم یک موفقیت بزرگ بود که منجر به دنباله ای باورنکردنی در سال 2022 شد و امیدواریم که در اواخر این سال یک دنباله دیگر را رقم بزند.
خوشبختانه، در حالی که منتظر اکران فیلم جدید هستیم، شخصیت مورد علاقه طرفداران Knuckles در حال ساخت مینی سریال تلویزیونی خود با عنوان خودش است. این مینی سریال که بین Sonic the Hedgehog 2 و 3 اتفاق می افتد، Knuckles (با صدای ادریس البا) را در حال تطبیق با زندگی در خانه جدید خود در زمین، Green Hills، می بیند. با این حال، زمانی که یکی از دستیاران سابق دکتر روباتنیک، معروف به «خریدار» (روری مک کان)، تلاش می‌کند تا قدرت او را بدزدد، ناکلز باید با معاون کلانتر وید ویپل (آدام پالی) همکاری کند تا او را متوقف کند. اگر از قبل از طرفداران فیلم های سونیک هستید، بدون شک Knuckles یکی دیگر از آثار هیجان انگیز این فرنچایز است که نمی خواهید از دست بدهید. قرار است خیلی زود منتشر شود، بنابراین برای اطلاع از زمان و مکان تماشای آن، زیر را بخوانید. چه زمانی «Knuckles» در Paramount+ پخش می‌شود؟ Knuckles به طور انحصاری در Paramount+ پخش می شود، به این معنی که شما نمی توانید آن را در هیچ سرویس پخش دیگری تماشا کنید. این مینی‌سریال در روز جمعه، 26 آوریل 2024 در دسترس خواهد بود. هر شش قسمت با هم در ساعت 12:00 به وقت PST / 3:00 بامداد EST پخش می‌شوند. دارای رتبه TV-PG است.
0 notes
persiancinema · 2 days
Text
«ابیگیل» با اولین نمایش تشنه به خون وارد باکس آفیس جهانی شد
Tumblr media
اگر از طرفداران فیلم های ترسناک هستید، پس ابیگیل در صدر فهرست مورد انتظارترین فیلم های سال شما قرار داشت. غوغای خون‌آشام منزوی از کارگردانان Scream مت بتینلی-اولپین و تایلر گیلت (Radio Silence) این آخر هفته راه خود را به سینماها رساند و اثر خون‌خواری خود را در باکس آفیس جهانی به جا گذاشت. ابیگیل در اولین آخر هفته اکران خود 15.2 میلیون دلار در سراسر جهان فروش کرد.
در داخل کشور، فیلم کمدی ترسناک 10.2 میلیون دلار فروش داشت، در حالی که در سطح بین المللی فیلم کمی بیش از 5 میلیون دلار فروخت. ابیگیل حضور پررنگی در خارج از کشور داشت و در 62 بازار در بیش از 7000 صفحه نمایش افتتاح شد. این شامل مکزیک، بریتانیا، ایرلند، اسپانیا و برزیل است. مکزیک برترین بازار بین المللی بود که در آن فیلم در رتبه سوم اکران شد و 0.8 میلیون دلار فروخت. در حالی که فیلم از نظر افتتاحیه های ترسناک در سطح کوچکتری قرار دارد، از بودجه نسبتاً کمی گزارش شده 28 میلیون دلاری خود سود می برد. ابیگیل با دیگر ژانرها مانند Imaginary، Violent Night، Blumhouse's Imaginary، و کمدی ترسناک مدرن رادیو سکوت، کلاسیک Ready or Not برابری می کند، که دومی در افتتاحیه داخلی خود 8 میلیون دلار به دست آورد.
«ابیگیل» درباره چیست؟ ابیگیل بر اساس اولین دنباله دراکولای جهانی، دختر دراکولا ساخته شده است. داستان گروهی از جنایتکاران را دنبال می کند که وظیفه ربودن دختر یکی از خطرناک ترین مردان جهان را بر عهده دارند. تنها کاری که آنها باید انجام دهند این است که 24 ساعت او را تماشا کنند و 50 میلیون دلار تقسیم خواهند کرد. با این حال، در مد کلاسیک ترسناک، هیچ چیز طبق برنامه پیش نمی رود. مردم شروع به مردن می کنند و معلوم می شود که نه تنها یک خون آشام بلکه دختر پیچ خورده دراکولا را ربوده اند. آنها باید با هم کار کنند تا ابیگیل را شکار کنند و بازی مرگبار او را انجام دهند، در غیر این صورت از شب جان سالم به در نخواهند برد. یونیورسال با خط فیلم های Monster خود و این ایده که آنها در حال ساختن دوباره یکی از فیلم های خود هستند، تاریخ غنی ای دارد. جواهرات دست‌کم‌گرفته‌تر - فیلمی که در آن زمان توسط کد هایز مهار می‌شد - بسیار جذاب است. به خصوص با رادیو سکوت در راس، با بازیگران قابل توجهی که شامل ملیسا باررا، دن استیونز، کاترین نیوتن، آنگوس کلود، ویلیام کتلت، جانکارلو اسپوزیتو و آلیشا ویر بودند. چیزی که آنها ارائه کردند یک کمدی ترسناک بسیار سرگرم کننده بود که دختر دراکولا را هوشمندانه با House on Haunted Hill و Ready or Not ترکیب می کند. همچنین تعداد زیادی از عناصر Scooby-Doo وجود دارد که طرفداران ترسناک نیش های شاد خود را با لذت نشان می دهند. ابیگیل یک ماجراجویی ترسناک تیز با جلوه‌های عملی عالی، سرعت آهسته‌ای است که کلاسیک جهانی را ارج می‌نهد، و پویایی شخصیت‌ها که شما را با دوخت روی زمین می‌گذارد.
جالب است که ببینیم ابیگیل در هفته‌های آینده چه وضعیت مالی در باکس آفیس خواهد داشت. این فیلم در حال حاضر در سایت Rotten Tomatoes با نمره 83 درصد منتقد تایید شده است و تبلیغات شفاهی به شدت مثبت بوده است.
1 note · View note
persiancinema · 2 days
Text
نتفلیکس تریلر رسمی فیلم علمی تخیلی «اطلس» با بازی جنیفر لوپز و سیمو لیو را منتشر کرد.
Tumblr media
انتشار آینده نتفلیکس "اطلس" که برای 24 می 2024 تنظیم شده است، وعده می دهد که افزوده قابل توجهی به ژانر علمی تخیلی باشد. «اطلس» به کارگردانی برد پیتون که به خاطر فیلم‌های اکشنی مانند «سان آندریاس» و «رمپیج» شهرت دارد، روایتی هیجان‌انگیز را با مضامین عمیق هوش مصنوعی و ارتباط انسانی ترکیب می‌کند.
جنیفر لوپز در نقش Atlas Shepherd، یک تحلیلگر ماهر داده های دولتی با بی اعتمادی عمیق به هوش مصنوعی بازی می کند. داستان ضخیم تر می شود زیرا شپرد مجبور می شود با یک ربات سرکش از گذشته مرموز خود همکاری کند تا از یک فاجعه جهانی جلوگیری کند. پویایی اعتماد و فناوری از طریق سکانس‌های شدید و عمق احساسی بررسی می‌شود و «اطلس» را بیش از یک منظره بصری صرف می‌کند.
سیمو لیو به روایت پیچیده‌تر می‌افزاید و شایعه شده است که نقش آنتاگونیست را به تصویر می‌کشد. نقش او، همراه با بازی‌های قوی که از استرلینگ کی براون، لانا پاریلا و مارک استرانگ انتظار می‌رود، گروه بازیگران تاثیرگذاری را تکمیل می‌کند که نوید تعاملات شدید و داستان سرایی جذاب را می‌دهد. این فیلم همچنین پس از یک قرارداد پر سود با نگاه اول با نتفلیکس، یک لحظه مهم برای تولیدات Nuyorican Lopez است. هدف این همکاری جلب توجه استعدادهای زنانه متنوع در همه زمینه‌های تولید، ایجاد سابقه‌ای برای داستان‌گویی معنادار در هالیوود است.
«اطلس» دارای رتبه‌بندی PG-13 است و به بینندگان هشدار می‌دهد که انتظار خشونت علمی-تخیلی، اکشن شدید و زبان قوی را داشته باشند و برای نوجوانان و بزرگسالانی که به دنبال یک تجربه سینمایی متفکرانه و در عین حال هیجان‌انگیز هستند، مناسب است.
به گفته پیتون، قلب «اطلس»، کاوش اعتماد آن است، به‌ویژه از سوی قهرمانی که با آسیب‌های گذشته و ضرورت تکیه بر دیگران دست و پنجه نرم می‌کند. لوپز این احساس را تکرار می کند و بر داستان های اصلی فیلم از دوستی و عشق غیر متعارف در میان هرج و مرج تأکید می کند.
0 notes
persiancinema · 2 days
Text
نقد نفس: جنیفر هادسون و میلا جووویچ در فیلم هیجان‌انگیز آخرالزمانی قابل پیش‌بینی بازی می‌کنند.
Tumblr media
جنیفر هادسون، برنده اسکار، زمانی که او مجری برنامه گفتگوی خود نیست، هر از چند گاهی در فیلم ها بازی می کند. چند سال پیش او به حق نامزد دریافت جایزه اسکار به دلیل نقش آفرینی جذابش در نقش آرتا فرانکلین شد، و اکنون او دوباره در نقش اصلی یک فیلم بلند بلند دیگر بازگشته است. با این حال، Breathe با وجود داشتن بازیگران دینامیتی که شامل Common (Silo)، Milla Jovovich (Resident Evil)، Sam Worthington (Avatar) و Quvenzhané Wallis (جانوران وحشی جنوبی) نیز می‌شود، بسیار کمتر تأثیرگذار است.
علاوه بر هادسون ستاره Dreamgirls، Jovovich در طی سال‌ها در چند فیلم فوق‌العاده بازی کرده است، اگرچه Breathe در اکثر آنها کوتاهی می‌کند. هر دو بانوی برجسته تمام تلاش خود را می‌کنند، اگرچه این کمکی نمی‌کند که همتایان مردشان، کامن و ورتینگتون، احتمالاً مورد استفاده قرار نگیرند - حتی اگر ورثینگتون استرالیایی در مرحله سوم کمی دیوانه شود. اوه خوب
نفس کشیدن دنیایی جذاب را ارائه می دهد کامن، رپر تبدیل به بازیگر شده است، طیف بازیگری خود را در سال های اخیر به نمایش گذاشته است. او در John Wick: Chapter 2 به طرز خنده‌داری هاردکور بود، به‌ویژه در آن تیراندازی نهایی مقابل ریوز ویک در حالی که آنها در انظار عمومی هستند. چه کسی می تواند فراموش کند؟ اخیراً، تبدیل شرورانه او در سریال پرطرفدار Apple TV+ Silo یکی از نکات برجسته فصل 1 بود. پس خیلی بد است که او فقط در اولین اقدام Breathe حضور داشته است، و بس. چه مسخره ای! با این حال، قابل درک است که استفون بریستول کارگردان (دیروز می‌بینمت) می‌خواهد با استعداد فوق‌العاده‌ای شروع کند. معمولی نقش داریوش را بازی می کند، پدری که درگیر درگیری است که در حال حرکت در سیاره درگیری زمین است که دیگر از ساکنانش استقبال نمی کند. چرا؟ خوب، برای شروع، اکسیژن دقیقاً یک منبع در دسترس در این جهان آینده نگر و دیستوپیایی نیست. اوف
داریوش متوسل می شود همسرش مایا (هادسون) و دختر نوجوانش زورا (والیس) را به زیرزمین بیاورد، جایی که آنها خود را فریب می دهند و فکر می کنند مناظری از ساحل دارند، به لطف تصاویری که به صورت دیجیتالی تولید می شوند و غیره - به تجربه زندگی زیرزمینی دزموند در برنامه محبوب ABC فکر کنید. گمشده. تراژدی در زمان شروع فیلم مستقیماً بر داریوش تأثیر گذاشته است، زیرا یکی از نزدیکان او به تازگی قربانی این دنیای بی‌رحمانه و شکست‌خورده اطرافش شده است. داریوش امید خود را از دست می‌دهد و باید برای یافتن راه‌حلی مناسب‌تر برای قبیله‌اش، از زمین خارج شود.
به عنوان زورا جوان، والیس گهگاه روایت‌هایی ارائه می‌دهد که حتی ممکن است به سینمافیل‌ها یاد صداپیشگی عمدی کودکانه‌اش از فیلم پیشگامانه‌اش «جانوران وحشی جنوبی» شود - متاسفانه فیلمی بسیار برتر. سال‌ها بعد، والیس در کنار جیمی فاکس، دوباره به تصویری ناامیدکننده از آنی پرداخت. متأسفانه، «نفس کشیدن» نیز در پایان روز به یاد ماندنی نخواهد بود، اما والیس در طول این آخرین تلاش به شدت جذاب باقی می‌ماند، به خصوص زمانی که برخی از مزاحمان درب شخصیت او را می‌کوبند… مرگ در نفس کشیدن به در ما می زند یکی از بهترین اپیزودهای Twilight Zone در تمام دوران، مربوط به رابرت ردفورد جوانی است که «مرگ» (پیچش غافلگیرکننده!) را در قالب یک افسر پلیس مجروح بازی می کند که با اصرار در یک زن مسن را می زند. به او اجازه ورود نمی دهد زیرا می داند که زمانش فرا می رسد. در «نفس»، مایا سعی می‌کند یک جفت راندو را فریاد بزند: تس (یووویچ) و دوستش، لوکاس (ورثینگتون). البته، داریوش قبلاً جرأت کرده است، بنابراین فقط خانم‌ها هستند که در زیر زمین برای خودشان تلاش می‌کنند.
مایا تیز زبان است، اما این نمونه دیگری از لغزش فیلم است. واضح است که تهیه‌کنندگان در اتاق تدوین تصمیم گرفتند که به‌جای رتبه‌بندی سخت R، یک نتیجه نهایی PG-13 را می‌خواهند، بنابراین موقعیت‌های متعددی وجود دارد (از جمله زمانی که تس سعی می‌کند وارد قلعه زیرزمینی مایا شود) که مایا به جای آن می‌گوید "مادرمانه" خوب، جایگزین با صدای طبیعی تر. در این روزگار، که فیلم‌های درجه‌بندی R مطمئناً می‌توانند در گیشه به قتل برسند، شما را متعجب می‌کند که چرا ممکن است می‌خواهند زبان را در اینجا کمرنگ کنند.
ورتینگتون جذاب، پروژه‌های تحسین‌شده تازه‌ای مانند آواتار: راه آب و زیر پرچم بهشت، در اینجا توپی دارد، زیرا شخصیت لوکاس او به طور فزاینده‌ای در طول نفوذ به دژ پرحاشیه می‌شود. در این میان، جووویچ یک فرصت از دست رفته است. او بیش از این نشان داده است که در پرده‌های بزرگ بداخلاق است، اما در نقش تس بسیار محتاط و از نظر اخلاقی درهم شکسته می‌شود - در مواقعی کمی بیش از حد به جایی می‌رسد که ما فکر می‌کنیم، "جیز، کی می‌خواهد تفنگ تهاجمی را پاک کند و شروع به نام‌گذاری کند؟» نه این که ما بخواهیم او خانواده را در آشفتگی هدف قرار دهد، زیرا ریشه یابی هادسون و والیس بسیار آسان است.
مهم نیست که پایان اینجا چیست، یک تنظیم آسان برای دنباله وجود دارد، اما روی این اتفاق حساب نکنید. اولین دور تحت الشعاع فرصت‌های از دست رفته و احساسی بیش از حد محدود قرار می‌گیرد که انحراف را برای ما آسان می‌کند به سمت دیگر ویژگی‌های پساآخرالزمانی امیدوارکننده‌تر، مانند Children of Men و Blade Runner (که هر دوی آنها اخیراً کارگردان بریستول به ما گفته است. به اندازه کافی جالب، الهاماتی در پشت Breathe بودند). از Capstone Global و Warner Bros، Breathe اکنون در سینماها و دیجیتال در دسترس است.
0 notes
persiancinema · 23 days
Text
10 فیلم مانند Lift برای تماشای بعدی
Tumblr media
پس از تأخیر قابل توجهی به دلیل اعتصاب SAG-AFTRA در سال 2023، دانلود فیلم لیفت سرانجام در ژانویه 2024 به نتفلیکس رسید و اف. گری گری به عنوان کارگردان و کوین هارت به عنوان تهیه کننده و بازیگر اصلی وارد صحنه شدند. این فیلم کمدی سرقت، گروهی از دزدان نخبه را معرفی می کند که در آستانه دستگیر شدن توسط مامور اینترپل، فرصت یک عمر برای کمک به ماموریتی با هدف دستگیری یک جنایتکار تروریستی به آنها داده می شود. کار پیش رو کار آسانی نیست: آنها باید یک دزدی از یک هواپیما در حالی که در هوا است انجام دهند.
گوگو امباتا راو، وینسنت دونوفریو، اورسولا کوربرو و ژان رنو از جمله بازیگرانی هستند که به هارت در این فیلم می پیوندند که در حالی که بسیار مورد انتظار بود، نتوانستند استقبال مورد انتظار منتقدان را برآورده کنند و تنها 27 درصد در Rotten Tomatoes برای فیلم Rotten Tomatoes به دست آوردند. از جمله چیزهای جدیدی را به روی میز نمی آورد. با این حال، تماشاگران، به‌ویژه طرفداران ژانر دزدی، از این فیلم استقبال بیشتری کردند. اگر از Lift لذت می‌برید و به دنبال سرگرمی‌های پر از سرقت هستید، حتماً باید این 10 فیلم بعدی را ببینید. روبن برانت، کلکسیونر (2018) روبن برانت، کلکسیونر، فیلم مجارستانی محصول سال ۲۰۱۸ است که اولین کارگردانی میلوراد کرستیچ را رقم زد. در این فیلم پویانمایی ایوان کاماراس در نقش روبن، روان‌درمانگری بازی می‌کند که در کمال تعجب، خود را درگیر آثار هنری معروفی می‌بیند که در کابوس‌های او ظاهر می‌شوند. او که مصمم است به شکنجه خود پایان دهد، از برخی از بیماران خود که دزدان بسیار ماهر هستند کمک می گیرد تا همه این نقاشی ها را بدزدند و در نتیجه تبدیل به یکی از جنایتکاران مورد تعقیب جهان شوند.
چگونه آن را مانند آسانسور است این فیلم 2018 به شاهکار کارگردان آن تبدیل شد و به دلیل ارائه یک تجربه همهجانبه واقعاً به یاد ماندنی مورد استقبال تماشاگران و منتقدان قرار گرفت. در حالی که تفاوت زیادی با Lift دارد، به خصوص از نظر استقبال، اما با آن یک طرح سرقت به اشتراک می گذارد که شامل آثار هنری به عنوان بخشی از غارت می شود. دزدی از برج (2011) سال 2011 اولین فیلم دزدی از برج، یک فیلم کمدی دزدی توسط برت رتنر، با بازی بن استیلر و ادی مورفی با بازیگران تمام ستاره بود. داستان فیلم جاش کوواکس، مدیر یک ساختمان گران قیمت شهر نیویورک را دنبال می کند که پس از کلاهبرداری توسط یکی از ساکنان آن محل، به همراه همکارانش، یک گروه تبهکار را تشکیل می دهند تا به آپارتمان آن مرد نفوذ کنند و آنچه را پس بگیرند. به حق مال آنهاست از آنجایی که هیچ یک از آنها تجربه دزدی ندارند، جاش از یک دوست دوران کودکی که تبهکار شده است کمک می گیرد، اگرچه روش های او ممکن است مطابق انتظارات گروه نباشد.
چگونه آن را مانند آسانسور است Tower Heist دارای یک بازیگر ستارگان و داستانی پر از پیچ و خم است که نیاز به تفکر زیادی ندارد و مطمئناً هر طرفدار ژانر دزدی را خوشحال می کند، درست مانند Lift. بعلاوه، این واقعیت که خود دزدها هیچ تجربه ای در این زمینه ندارند، صحنه های خنده داری را ایجاد می کند که به لذت بردن از تلنگر می افزاید. حیوانات آمریکایی (2018) ایوان پیترز، بری کیوگان، بلیک جنر و جرد آبراهامسون در فیلم American Animals محصول 2018 توسط بارت لیتون، بر اساس یک سرقت واقعی که در لکسینگتون، کنتاکی در سال 2004 رخ داد، بازی می‌کنند. این فیلم داستانی و مصاحبه‌های واقعی را با هم ترکیب می‌کند تا چهار دانشگاه را دنبال کند. دانش‌آموزانی با زندگی‌های بسیار پیش پاافتاده، که قصد دارند ارزشمندترین کتاب‌های دانشگاه ترانسیلوانیا را در تلاش برای کسب درآمد میلیونی بدزدند.
چگونه آن را مانند آسانسور است American Animals و Lift حول دزدی‌های عجیب و غریب می‌چرخند: در اولی، افرادی که درگیر کتاب‌های کمیاب هستند، و در دومی، همه چیز از NFT گرفته تا طلا (از هواپیمای در حال حرکت نیز) می‌دزدند. علاوه بر این، هر دو فیلم داستانی پر تنش را به تصویر می‌کشند که در آن، گاهی به نظر می‌رسد شخصیت‌های اصلی در آستانه از دست دادن همه چیز هستند.
شغل ایتالیایی (2003) گری گری مدتها قبل از کارگردانی لیفت، فیلمی با بازی مارک والبرگ، ادوارد نورتون و شارلیز ترون در سال 2003، The Italian Job را بر عهده داشت. این بازسازی از فیلم بریتانیایی دهه 1960 گروهی از جنایتکاران را دنبال می کند که پس از خیانت یکی از اعضای سابق که یکی از آنها را نیز به قتل رسانده است، برای انتقام به راه می افتند و به دنبال طلایی که در گذشته از آنها دزدیده بود می گردند.
چگونه آن را مانند آسانسور است بارزترین شباهت بین Lift و The Italian Job این است که هر دو فیلمساز یکسانی دارند که به عنوان کارگردان فعالیت می کند. علاوه بر این، این واقعیت نیز وجود دارد که هر دو تا حدی در ایتالیا تیرباران شدند، و نقشه‌های آنها کاملاً شبیه به هم است: دو باند جنایتکار که به هر دلیلی حاضرند هر کاری انجام دهند تا به یک گلدان میلیون دلاری دست پیدا کنند. طلا گرما (1995) رابرت دنیرو و آل پاچینو بیش از دو دهه، پس از همبازی شدن در فیلم پدرخوانده قسمت دوم محصول 1974، دوباره در فیلم Heat در سال 1995 با یکدیگر همبازی شدند که مسلماً یکی از تأثیرگذارترین فیلم های جنایی ساخته شده تا کنون بود. این فیلم به نویسندگی و کارگردانی مایکل مان، رابطه آشفته بین رهبر متخصص یک باند جنایتکار و کارآگاه LAPD را دنبال می کند که مصمم است او را به دست عدالت بسپارد.
چگونه آن را مانند آسانسور است در دهه 1990، هیت تحسین منتقدان و تماشاگران را به خود جلب کرد و به یک اثر تحسین برانگیز تبدیل شد که تا به امروز الهام بخش تولیدات است. در حالی که شهرت آن به طور قابل توجهی بهتر از فیلم لیفت است، هر دو فیلم از برخی جهات دارای خط داستانی مشابهی هستند که در آن نیروهای پلیس و باندهای جنایتکار موش و گربه را بازی می کنند و بسیار بیشتر از آنچه که باید درگیر شخصی می شوند. لوگان لاکی (2017) چندین سال پس از ساخت سه گانه Ocean، استیون سودربرگ از دوران بازنشستگی خارج شد تا مخاطبان را با لوگان لاکی، یک فیلم دزدی در سال ۲۰۱۷ با بازی چانینگ تیتوم، آدام درایور و دنیل کریگ در کنار ستاره های این صنعت پذیرایی کند. داستان گروهی از خواهران و برادران را دنبال می‌کند که یک نقشه بلندپروازانه در ذهن دارند: دستیابی به پول جمع‌آوری‌شده در جاده سرعتی شارلوت در کارولینای شمالی. برای فرار موفقیت آمیز از تدابیر امنیتی محل برگزاری، آنها با یکی از دوستان قدیمی خانوادگی که به مهارت هایش در کنترل گاوصندوق معروف است، به نیرو می پیوندند.
چگونه آن را مانند آسانسور است Lift و Logan Lucky برای طرفداران ژانر دزدی عالی هستند زیرا بینندگان را در یک طرح اکشن غوطه ور می کنند، جایی که دردسر در هر گوشه ای در انتظار است. اما آنها وجه مشترک دیگری نیز دارند: هر دو دارای یک دزدی بسیار عجیب و پیچیده هستند که بعید به نظر می رسد، اما تماشای آن را هیجان انگیزتر می کند. اعلامیه قرمز (2021) اعلامیه قرمز (به انگلیسی: Red Notice) یک فیلم اصلی نتفلیکس محصول ۲۰۲۱ به کارگردانی راسون مارشال توربر و با بازی دواین جانسون، رایان رینولدز و گال گدوت است. در این فیلم، جانسون نقش جان هارتلی، یک مامور اف‌بی‌آی را بازی می‌کند که چاره‌ای جز پیوستن به یکی از بدنام‌ترین دزدان هنر جهان برای دستگیری جنایتکاری که بسیار ماهرتر از اوست، باقی نمی‌ماند.
چگونه آن را مانند آسانسور است Red Notice و Lift چندین چیز مشترک دارند، جدای از این که هر دو فیلم Netflix هستند. این دو فیلم حول محور همکاری افسران پلیس با مجرمان برای گرفتن اهداف بزرگتر و همچنین سرقت آثار هنری به ارزش میلیون ها دلار است. در همان زمان، این دو فیلم با بازخوردهای منفی منتقدان و واکنش‌های متفاوت تماشاگران مواجه شدند. Ocean's Eleven (2001) Ocean's Eleven در سال 2001 وارد پرده نقره ای شد تا به یکی از محبوب ترین فیلم های سرقت تاریخ تبدیل شود و یک فرنچایز به یاد ماندنی را آغاز کند. این فیلم سودربرگ دارای یک بازیگر تمام ستاره است و ابتدا دزد اصلی دنی اوشن را معرفی می‌کند که پس از گذراندن دوران زندان، تیمی از دزدان را گرد هم می‌آورد تا صاحب یک کازینو میلیونر را فریب دهند و تلاش می‌کنند تا بزرگترین دزدی کازینو در تاریخ را انجام دهند.
چگونه آن را مانند آسانسور است این شاهکار سودربرگ در دهه 2000 نقدهای تحسین برانگیزی به دست آورد و به یک موفقیت در گیشه تبدیل شد و میلیون ها طرفدار در سراسر جهان آن را تحسین کردند. مانند Lift، یک تیم دزد به دقت جمع‌آوری شده است که همه در آن نقش مشخصی دارند، اما این برای اجتناب از چالش‌هایی که بر سر راه این گروه‌ها و غارت آنها قرار می‌گیرد کافی نیست.
علاوه بر داستان پر از پیچ و خم های پر از دردسر در هر گوشه، عنصر وحدت بخش که فیلم لتریر و لیفت را به هم نزدیک می کند، رابطه پیچیده بین افسران پلیس و جنایتکاران است که بسیار پیچیده تر و شخصی تر از آن چیزی است که در ابتدا به نظر می رسد.
0 notes
persiancinema · 24 days
Text
اولین نقد فال: ترسناک بدن زن علیرغم قابل پیش بینی بودن، یک ضربه محکم می زند
Tumblr media
بچه های بد قدیمی. مطمئناً، آنها بارها و بارها بر روی صفحه نمایش بزرگ به تصویر کشیده شده اند، اما برخی از اسرارآمیزترها دقیقاً از کجا آمده اند؟ اگر تریلر فیلم The First Omen را دیده باشید، می‌دانید که معامله چیست. این صحنه را آماده می کند که چگونه رابرت تورن (گرگوری پک) در شاهکار بزرگ ریچارد دانر، یعنی The Omen، به جای نوزاد بیولوژیکی خود، با یک کودک شیطان روی دستانش به پایان رسید.
اما آرکاشا استیونسون، نویسنده و کارگردان تازه کار، که پیش از همه اینها به خاطر کارهایش در پشت دوربین روی صفحه نمایش کوچک شناخته شده بود، کاملاً برای نوعی سفر موازی که مطمئناً می‌توان بیشتر مورد بررسی قرار داد. شاید درست در کنار تربیت دیمین و ویرانی هایی که او بر والدین نیابتی خود وارد می کند. با تعداد انگشت شماری از بازیگران برجسته، The First Omen حاضر نیست به عنوان یک ورودی فراموش‌نشدنی در فرانچایز کنار گذاشته شود. علیرغم برخی چرخش‌ها و چرخش‌های قابل پیش‌بینی، اثر خود را می‌گذارد و ممکن است استادان افسانه‌ای ترسناک امروزی را سربلند کند. ما به شما، جیسون بلوم، جیمز وان و مایک فلانگان نگاه می کنیم. یادداشت بردارید عملکرد نل تایگر فری امتیاز بالایی است اگر در صف خرید بلیط The First Omen این آخر هفته هستید، به احتمال زیاد از قبل طرفدار محتوای ترسناک و فراطبیعی در صفحه بزرگ و کوچک هستید. این بدان معناست که شما همه چیز را درباره سریال پرطرفدار M. Night Shyamalan از Apple TV+ Servant با بازی بازیگر انگلیسی نل تایگر فری می دانید. او اخیراً به MovieWeb گفت که چگونه اجرای الکتریکی او در The First Omen بدون Leanne در Servant امکان پذیر نبود. در پایان، این مطمئناً برای کسانی از ما که هر دو پروژه را دیده‌اند صادق است. در ابتدا، مارگارت، شخصیت Free's Omen فقط به نظر می رسد که یک راهبه متوسط و خوش نیت شما از ماساچوست است که به خارج از کشور به رم فرستاده شده است تا کلام خوب خدا را بیشتر گسترش دهد. اما این قانون Omen است، اینطور نیست؟ اوضاع تاریک میشه پاپ‌آوت بسیار می‌ترساند. متأسفانه ممکن است کسی استدلال کند که سکانس‌های خاص فقط ارزش شوک محض هستند و چیزی بیشتر ارائه نمی‌دهند. همچنین این که می دانیم در پایان روز برای پیش درآمدی مانند این چه اتفاقی می افتد کمکی نمی کند، اما این بدان معنا نیست که The First Omen حداقل تعداد انگشت شماری از ویژگی های پاداش دهنده دیگر را ندارد (بدون جناس). .
نمایش الف: رایگان اجرای گسترده ای را ارائه می دهد که در اولین نمایش اخیر لس آنجلس لحظاتی از تشویق هیجان انگیز را به همراه داشت، و او خوش شانس است که حداقل چند بازیگر برجسته در طول فیلم در کنارش هستند. به عنوان مثال، بیل نیگی، نامزد اسکار، به عنوان مربی او در حال حاضر است، هر چند که چنین اجرای ضعیفی مانند یک چک دستمزد صرفاً برای این بازیگر محترم به نمایش در می آید. در همین حال، رالف اینسون، بازیگر انگلیسی همکار، در نقش پدر برنون، که در صحنه حضور دارد تا درباره وقایع انگیزه‌های شوم باطنی کلیسا پرونده را بررسی کند، تمام تلاش خود را می‌کند. پس واضح است که فری تنها کسی نیست که تجربه فراطبیعی دارد - چه کسی می تواند چرخش صحنه دزدی اینسون را به عنوان پدر متضاد در شاهکار رابرت اگرز، جادوگر، فراموش کند؟ دیدن دوباره او در عمل هیجان انگیز است، زیرا برنون به آرامی نیروهای تاریک در حال بازی را کشف می کند، که در نهایت منجر به تولد بدنام دیمین می شود…
ترسناک بدن به موقع برای تأثیرگذاری عالی استفاده می شود وقتی The First Omen گهگاه قدرت خود را از دست می دهد و قربانی قابل پیش بینی شدن می شود، با مضامین فراگیر استقلال و آزادی باروری زنان بازمی گردد. اینها به وضوح در این جامعه پس از Roe v Wade که در آن زندگی می کنیم بسیار مناسب هستند. وقتی عاقلانه و با کمی ظرافت انجام شود، ترس از بدن تحت رهبری زنان تأثیری ماندگار بر شما خواهد گذاشت - و کارگردان استیونسون آن را تا حد زیادی انجام می دهد. بخش اگر این فرنچایز با این خط داستانی زن محور ادامه می یافت، مطمئناً باید برای ادامه حمل مشعل استخدام شود.
لحظات سرگرم کننده ای نیز وجود دارد که به طور موثر به بهترین لحظات از Omen اصلی (1976) ادای احترام می کند. نکته: چه کسی هنوز صدای "همه چیز برای توست، دیمین" را می شنود که در مغز وسواس وحشتناک خود هنگام فکر کردن به O.G. به‌علاوه، این کمک می‌کند که محیط رم معتبر باشد، با بازیگران ایتالیایی که برای از بین بردن هر گونه حس جعلی و سبز رنگ از فیلم استفاده می‌کنند.
این یک معامله واقعی است و مراقب یک صحنه اصلی کلوپ شبانه باشید، زمانی که مارگارت و راهبه همکارش، لوز (ماریا کابالرو تیزبین و پر شور) چند پسر ایتالیایی، از جمله پائولو مرموز (یک برجسته آندره آ آرکانجلی) را می گیرند. مارگارت ممکن است فقط جنبه عجیب و غریبی داشته باشد و مردم محلی رومی ممکن است برای آن آماده نباشند. در سطحی حسی، کل مفهوم «لیسیدن» ممکن است پس از اینکه این فیلم مرزی به توده‌ها برخورد کرد، بازگردد. این صحنه، به‌علاوه یک صحنه بسیار طولانی که شامل از دست دادن کنترل آزاد در نقش مارگارت می‌شود، بهترین نکات اولین فیلم بلند استیونسون را نشان می‌دهد.
0 notes
persiancinema · 27 days
Text
Kingdom Of The Planet Of The Apes در مسیر برای افتتاحیه - اما نه بهترین فرانچایز
Tumblr media
Kingdom of the Planet of the Apes آماده است تا اولین باکس آفیس قدرتمندی داشته باشد، حتی اگر بهترین فرانچایز نباشد. این فیلم فرنچایز را در مسیر جدیدی قرار می دهد زیرا 300 سال پس از مرگ سزار در جنگ برای سیاره میمون ها که در سال 2017 اکران شد. دختری، مای (فریا آلن)، در حالی که با پروکسیموس سزار ظالم (کوین دوراند)، که آموزه های اصلی سزار را برای اهداف خود تغییر داده است، مبارزه می کنند.
طبق گزارش Deadline، پیش بینی می شود اکران Kingdom of the Planet of the Apes باکس آفیس افتتاحیه آخر هفته 54 تا 61 میلیون دلاری داشته باشد. این افتتاحیه پیش بینی شده با آنچه Rise of the Planet of the Apes و War for the Planet of the Apes در اولین روزهای نمایش خود به دست آوردند، برابری می کند. این فیلم در زیر افتتاحیه های Dawn of the Planet of the Apes و بازسازی سیاره میمون ها توسط تیم برتون در سال 2001 قرار دارد. آیا Kingdom Of The Planet Of The Apes یک موفقیت در باکس آفیس خواهد بود؟ حتی اگر Kingdom of the Planet of the Apes افتتاحیه بهترین فرنچایز تاریخ را نداشته باشد، همچنان پتانسیل تبدیل شدن به یک فیلم موفق باکس آفیس را دارد. علیرغم وقوع 300 سال بعد، داستان بر پایه سه گانه ای است که با ظهور سیاره میمون ها شروع شد. این سه گانه در کنار عملکرد خوب در باکس آفیس، مورد تحسین بسیاری از منتقدان قرار گرفت و به طور گسترده به عنوان یکی از قانع کننده ترین پیش درآمدهای هر فرنچایز طولانی مدتی شناخته می شود.
Kingdom of the Planet of the Apes می تواند عناصری را گسترش دهد که سه گانه قبلی را به موفقیت مالی و انتقادی تبدیل کردند، زیرا داستان با میراث سزار دست و پنجه نرم می کند و خیره کننده ترین فیلمبرداری تاریخ این فرنچایز را به نمایش می گذارد. در مقایسه با دیگر فرنچایزهایی که فیلم های جدید را به طور مکرر اکران می کنند، این اولین فیلم از سال 2017 است که باعث می شود اکران بیشتر شبیه یک رویداد باشد و باید در سینماها دیده شود. Dune: Part Two و Godzilla x Kong: The New Empire تا کنون پس از اکران در ماه مارس در میان بزرگترین باکس آفیس های سال 2024 بوده اند، اما تا زمانی که Kingdom of the Planet of the Apes در سینماها عرضه شود، هیچ فیلم فرانچایزی مورد انتظار دیگری اکران نشده است. 10 می. تنها رقابت مهم آن احتمالا The Fall Guy خواهد بود که قبلاً یک هفته از آن خارج شده است. Kingdom of the Planet of the Apes می‌تواند فصل پرفروش‌های تابستانی را با نمایش‌های بصری و یک داستان جدید جذاب آغاز کند که می‌تواند آن را به یک موفقیت در باکس آفیس تبدیل کند.
0 notes
persiancinema · 28 days
Text
باکس آفیس آوریل: «گودزیلا ایکس کنگ: امپراتوری جدید» از «شکارچیان ارواح: امپراتوری یخ زده» خارج شد
Tumblr media
در حالی که تقویم به آوریل می رسد، نه یک، بلکه دو پادشاه جدید ظاهر شده اند تا با هم بر باکس آفیس تسلط پیدا کنند - گودزیلا و کنگ. Godzilla x Kong: The New Empire در آخر هفته اولین نمایش خود را انجام داد و پس از پیش بینی قیمتی حدود 50 تا 55 میلیون دلار، انتظارات را با 80 میلیون دلار در داخل کشور کاهش داد. فیلم هیولاهای عظیم Ghostbusters: Frozen Empire را از سلطنت خلع کرد و فیلم موفق Dune: Part 2 را به رتبه سوم رساند. این رسماً پایان کار پاندای کونگ فوکار 4 در میان سه بازی برتر را نشان می‌دهد، اما دنباله‌ای که جک بلک به رهبری جک بلک عرضه می‌شود، با فیلم‌های ترسناک Immaculate و Late Night With the Devil درست در کنار آرتور پادشاه، در همان فضای مالی باقی می‌ماند.
آخرین فیلم MonsterVerse از کارگردان آدام وینگارد در سراسر جهان حکمفرما شد و به لطف اجرای بین‌المللی 114 میلیون دلاری در آخر هفته عید پاک، مجموعاً 194 میلیون دلار فروخت. هم‌آمیزی دو هیولای نمادین دستور موفقیت است، اگرچه این حجم با توجه به نسخه قبلی آن یعنی گودزیلا در مقابل کنگ در سال 2021 بسیار بزرگ بود که در اولین آخر هفته خود تنها 123.1 میلیون دلار در سراسر جهان به دست آورد، البته در سالی که هالیوود هنوز در حال بهبودی از همه‌گیری بود. . سفر آن‌ها برای نجات بشریت این بار برای کل MonsterVerse یک سفر تاریخی بود، و با ربکا هال، برایان تایری هنری، دن استیونز، کیلی هاتل، الکس فرنز و فالا چن در میان بازیگران، عمر این فرنچایز را به 2 میلیارد دلار رساند. سهیم شدن در دستاورد این باعث می‌شود که یکی از معدود جهان‌های مشترکی باشد که چنین موفقیت ثابتی را در صفحه‌نمایش بزرگ پیدا می‌کند، و به جوگرنوت‌هایی مانند MCU و دنیای Conjuring جیمز وان می‌پیوندد. Ghostbusters: Frozen Empire ساخته گیل کنان در دومین آخر هفته اکران خود کمی افت کرد و بیش از 65 درصد از آخر هفته افتتاحیه خود افت کرد و 15.7 میلیون دلار فروش داخلی داشت. اگرچه به نظر می رسد که همه چیز برای قسمت پنجم مجموعه پروتون پک در حال یخ زدن است، اما با رسیدن به 108.5 میلیون دلار از نقطه عطف مهمی در سراسر جهان عبور کرد و اولین عرضه آن در بازارهای دیگر در سطح بین المللی امیدوار است که زندگی دومی به آن بدهد. این فیلم با حضور پل راد، کری کون، فین ولفهارد، و مککنا گریس و دن آیکروید، بیل موری، و ارنی هادسون کهنه‌کارهای جدید Ghostbusters را به نمایش می‌گذارد، اما با توجه به استقبال نسبتا یخی از منتقدان و مقداری بسیار زیاد، این فیلم برای مدتی طولانی‌تر در چارت‌ها حضور دارد. عناوین آینده، ممکن است زمان زیادی برای این دنیای پرفروش باکس آفیس نباشد.
The Spice با «Dune: Part 2» در باکس آفیس به جریان خود ادامه می دهد در نهایت، Dune: Part 2 از دو رتبه اول خارج شد، اگرچه بدون مبارزه نبود. در پنجمین هفته اکران باکس آفیس، حماسه علمی تخیلی دنیس ویلنوو همچنان در فاصله زیادی با رتبه دوم امپراتوری یخ زده قرار داشت و ۱۱.۱ میلیون دلار دیگر به مجموع فروش داخلی خود اضافه کرد و به ۶۲۶ میلیون دلار در سطح جهانی رسید. تنها چند ماه پس از اینکه تیموتی شالامه با ونکا رکورد 630 میلیون دلاری باکس آفیس حرفه ای خود را به نام خود ثبت کرد، او در حال حاضر قرار است با دومین نوبت خود در نقش پل آتریدس، کل فروش جهانی را از بین ببرد. مانند Godzilla x Kong، این فیلم همچنان در IMAX جذاب است و پس از اضافه کردن 4 میلیون دلار دیگر، با 134 میلیون دلار به هفتمین عنوان پرفروش IMAX تبدیل شده است. پاندای کونگ فو کار 4 در اینجا شایستگی ذکر است زیرا با 10.2 میلیون دلار فروش داخلی در رتبه سه برتر قرار نگرفت و با 43 میلیون دلار اضافی در خارج از کشور قوی ماند و در مجموع 350 میلیون دلار را به ارمغان آورد. بلافاصله پس از پو دو دو فیلم ترسناک تحسین شده Immaculate و Late Night With the Devil قرار می گیرند که امتیاز قابل احترام دیگری به ترتیب 3.2 و 2.2 میلیون دلار به دست آوردند، در حالی که آرتور پادشاه با 2.4 میلیون دلار در وسط قرار دارد. هفته آینده شاهد تهدید یک جفت تازه وارد مورد انتظار، تاج و تخت MonsterVerse خواهیم بود: اولین کارگردانی Dev Patel در کارگردانی Monkey Man و The First Omen، پیش درآمدی بر فیلم ترسناک The Omen در سال 1976 و اولین قسمت این فرنچایز از زمان بازسازی سال 2006.
0 notes
persiancinema · 1 month
Text
شکل Demogorgon Mondo تا قبل از فصل پنجم «چیزهای عجیب» طرفداران را همراهی خواهد کرد.
Tumblr media
tranger Things هستند. سریال ترسناک موفق نتفلیکس در قلب فیلمبرداری آخرین سواری احساسی خود قرار دارد. اعتصاب سال گذشته فاصله معمول بین فصل‌ها را طولانی‌تر کرده است، اما اکنون Mondo اینجاست تا با چهره هیولایی Demogorgon جدید، طرفداران مضطرب را نجات دهد.
فیگور Vinyl Designer ساخته جیمز گرومن با ارتفاع 15 اینچ عظیم و کاملاً مفصل بندی شده است. سر، بازوها، پاها و مچ این موجود کشنده را می‌توان در کنار سر و دست‌های قابل تعویض به قلب شما منتقل کرد. این Demogorgon را می توان با ژست های وحشتناک زیادی که در اختیار دارد سفارشی کرد. همچنین جزئیات قاتل زیادی در این قطعه وجود دارد. این هیولا بر اساس Demogorgon از فصل 1 ساخته شده است زیرا چراغ‌های کریسمس از خانه Byers دور بازویش پیچیده شده است که می‌تواند در تاریکی بدرخشد. سایر جزئیات جالب عبارتند از تله خرس که به پاهایش گاز می گیرد و یکی از دستانش جمجمه را نگه می دارد. اگر چیزهای عجیب و غریب کافی نبود، هر فیگور همراه با Dart Demodog داستین (Gaten Matarazzo) از فصل 2 است. فصل پنجم سریال Stranger Things درباره چیست؟ در حالی که جزئیات داستان هنوز در اعماق The Upside Down محفوظ است، طرفداران تقریباً یک دهه است که به شهر بدبخت هاوکینز وابسته هستند. آنها با چندین Demogorgon، Demodogs، Demobats و یک Mind Flayer کشنده مبارزه کردند. افشای بزرگ فصل 4 این بود که هنری کریل با نام مستعار شماره یک پشت مبارزه طولانی هاوکینز با The Upside Down بود، پس از اینکه یک یازده جوان (میلی بابی براون) او را به واقعیت جایگزین تبعید کرد و به طور ناخواسته پورتالی بین دنیاها باز کرد. پس از آن، هنری شکل Vecna بد بزرگ نمایش را به خود گرفت. اگرچه او در پایان فصل گذشته "شکست" خورد، اما هزینه زیادی داشت. سد بین دنیای واقعی و The Upside Down ظاهرا شکسته شده است. علاوه بر این، مکس (سدی سینک) در حال حاضر در کما است. از زمان شروع فیلمبرداری در ماه گذشته، تعداد زیادی ویدیو و تصاویر منتشر شده است که بازگشت شخصیت هایی مانند Eleven، Steve (Joe Keery)، نانسی (Natalia Dyer) و Max را مورد آزار قرار می دهد. این سوال باقی می ماند، چه تعداد از طرفداران مورد علاقه ما زنده از فصل آخر خارج خواهند شد؟ Stranger Things هنوز پنجره یا تاریخ اکرانی ندارد، اما با توجه به وضعیت فیلمبرداری فعلی سریال، به احتمال زیاد در سال 2025 اولین نمایش آن آغاز خواهد شد. این به طرفداران زمان زیادی می دهد تا از نظر احساسی برای شکست قلبی آماده شوند. تا آن زمان، ما تعداد زیادی چهره جدید Stranger Things و Funko Pops داریم که ما را نگه می دارند. Mondo's Demogorgon می تواند در سایت خود با قیمت 275 دلار پیش خرید کند. انتظار می رود در جولای 2024 ارسال شود.
0 notes
persiancinema · 1 month
Text
جدیدترین اثر جنایی واقعی نتفلیکس سخت ترین فیلم برای تماشا تاکنون است
Tumblr media
نتفلیکس بسیاری از برنامه‌های اصلی خود را به جنایت واقعی و فیلم های جنایی واقعی اختصاص داده است، با این پلتفرم که دارای چندین مستند مستند است که انواع پرونده‌های معروف و افشاگری‌ها را پوشش می‌دهد و جنبه تاریک‌تر بشریت را روشن می‌کند. غیرقابل انکار، این تبدیل به مرکزی برای طرفداران جنایات واقعی برای کاوش در همه موضوعات شده است، اما همه سریال ها برابر نیستند و برخی در نهایت بیشتر از بقیه با تماشاگران طنین انداز می شوند یا آنها را شوکه می کنند.
برنامه: مخالفان، فرقه ها و آدم ربایی توجه طرفداران جنایت واقعی را به بیش از یک جهت به خود جلب کرده است و اولین نگاه به آکادمی در آیوی ریج و تقریبا یک دهه آزاری که مدرسه توانست از آن دور شود را نشان می دهد. محتوای این مستند برای برخی از بینندگان دشوار بوده است، و ما به این خواهیم پرداخت که چرا The Program ممکن است سخت‌ترین برنامه برای تماشای پلتفرم باشد.
برنامه چیست: معایب، فرقه ها و آدم ربایی؟ The Program: Cons, Cults, and Kidnapping یا The Program یکی از جدیدترین مستندهای نتفلیکس است که بر جنایت و فرهنگ تمرکز دارد. این مستند حول محور داستان واقعی برنامه جوانان مشکل دار آکادمی در آیوی ریج می چرخد. این مدرسه که از سال 2001 تا 2009 فعالیت می کرد، بر اصلاح نوجوانان با استفاده از یک سری روش های بحث برانگیز اقتباس شده از برنامه های منسوخ، ظلم شدید (حبس انفرادی، محدودیت فیزیکی/سوءاستفاده، سیستم امتیاز شکسته برای پاداش/تنبیه) و ایجاد یک فرقه متمرکز شد. فضایی شبیه که هم در والدین و هم در دانش‌آموزان به روایت‌های دروغین تبدیل می‌شود و از «کمک» به عنوان وسیله‌ای برای ثروتمند کردن صاحبانش در این فرآیند استفاده می‌کند.
چندین دانش آموزی که از طریق والدینشان که به زور آنها را در آنجا قرار داده اند یا در مورد برنامه گمراه شده اند، در مدرسه ثبت نام کرده اند. این شامل و به شدت بر روی کاترین کوبلر و دوستش جانیا لالیچ متمرکز است. کاترین کوبلر، همچنین کارگردان فیلم های مستند، تحقیقات را در مورد آکادمی در آیوی ریج هدایت می کند و در حال بررسی روابط تیره خود با پدرش است. بیشتر مستند از طریق کوبلر روایت می‌شود، کسی که در ۱۵ سالگی برای بیش از یک سال در مرکز آکادمی آیوی ریج ثبت‌نام کرد.
تفاوت این برنامه با سایر مستندهای نتفلیکس با توجه به تمرکز مداوم نتفلیکس بر روی ژانر جنایی واقعی، بسیاری از مضامین مشابه با آنچه در برنامه دیده می شود استفاده می کنند. این شامل کاوش در موضوعات کودک آزاری در مجموعه‌هایی مانند Scouts Honor: The Secret Files of the Boy Scouts of America و Take Care of Maya و بررسی فرقه‌هایی است که در Wild Wild Country و The Cult of the Family دیده می‌شود. این سریال مستند همچنین از همان استانداردهای تولید بالایی پیروی می کند که طرفداران از پلتفرم استریم در ژانر جنایی واقعی انتظار داشتند.
در حالی که این برنامه در بیان داستانی که فساد، سوء استفاده و شستشوی مغزی فرقه را در هم می آمیزد (این سه اغلب دست به دست هم می دهند) منحصر به فرد نیست، این برنامه با تمرکز تنها بر دانش آموزانی که تلاش می کنند هم از طریق تحقیق در مدرسه رستگاری پیدا کنند، خود را متمایز می کند. و با مواجهه با گذشته و کنار آمدن با میزان ظلم، مجبور شدند برای فرار از مدرسه به آن پایبند باشند. این مستند همچنین در ایجاد تعادل بین عناصر احساسی داستان سرایی خود با واقعیت ها و داستان واقعی کار فوق العاده ای انجام می دهد. این چیزی نیست که به نظر می رسد همه مستندهای نتفلیکس تعادل مناسبی را پیدا کنند، با احساساتی بودن که اغلب بیش از حد بر آن تاکید می شود. این توازن از حساب‌های واقعی زندگی و کاوش‌های احساسی، همراه با لمس موضوعات مختلف ناشی از سوءاستفاده‌های مشاهده شده در آیوی ریج، برنامه را به یک مستند منحصربه‌فرد و با طراوت (در حال اجرا) از نتفلیکس تبدیل می‌کند. با این حال، یکی دیگر از عوامل غیرقابل انکار که باعث برجسته شدن The Program: Cons, Cults, and Kidnapping می شود این است که تماشای آن به دلیل محتوایش یکی از سخت ترین مستندهای نتفلیکس است.
آنچه تماشای برنامه را سخت می کند چندین عنصر تماشای Progam را از دیگر مستندهای نتفلیکس دشوار می کند که برخی ذهنی و برخی دیگر عینی هستند. به طور قطع، هر کسی که فرزند خردسال دارد، سوء استفاده سیستماتیک و بهره برداری از احساسات والدین را در محدوده برنامه ریزی و اجرای آن کاملاً غیرقابل درک خواهد یافت.
وادار کردن این بچه‌ها به گفتن داستان‌هایشان از نزدیک، و گاهی اوقات با فیلم‌های همراه گرفته شده از دوربین‌های امنیتی، برای هر والدینی دشوار خواهد بود. با این حال، آنچه مسلماً پرطرفدارترین عنصر برنامه است این است که حساب های شخصی چقدر در داستان در هم تنیده شده اند. در حالی که برای والدین بسیار سخت خواهد بود، اما به بسیاری از اصول تجربه نوجوانی دست می زند، و دیدن از بین رفتن آن می تواند به همان اندازه برای هرکسی که می تواند با مشکل در آن دوره ارتباط برقرار کند، آزار دهنده باشد.
همچنین درجه‌ای از دامنه وجود دارد که خشم و ناامیدی را به سمت چنین مؤسساتی سوق می‌دهد که اجازه فعالیت و شکوفایی پیدا می‌کنند، با این که سریال حتی به پناه‌گاه‌های بیابانی برای نوجوانانی که والدین را در کمپ جهنمی نتفلیکس: کابوس نوجوانان فریب داده‌اند، می‌پردازد. سود بردن از رنج کودکان یک واقعیت تلخ برای هر مخاطبی است که باید با آن روبرو شود و دیدن قربانیان واقعی آزار و اذیت در مواجهه با متجاوزان خود بر شدت و واقع گرایی موقعیت می افزاید. این موضوع در تماس تلفنی با تام نیکولز که سعی می‌کند علی‌رغم کارش به عنوان هماهنگ‌کننده روابط عمومی آیوی ریج، خود را قربانی جلوه دهد و صدها والدین را فریب دهد تا فکر کنند فرزندانشان در دستان خوبی هستند، برجسته می‌شود. البته بسیاری از عناصر دیگر به سختی تماشای سریال کمک می کنند. یکی از نمونه‌های شدیدتر دیدن مردی به نام کوئنتین است که در همان اتاقی که در آن آزار و اذیت اتفاق افتاده نشسته بود، آنچه با او انجام شد را بازگو می‌کند. این در تضاد با فیلمی از نوع "انضباط" است که بچه ها می توانند برای هر چیزی به سادگی لبخند زدن یا نگاه کردن به بیرون از پنجره با آن روبرو شوند.
در مقایسه، کنار هم قرار گرفتن معصومیت و شگفتی دوران کودکی که در فیلم‌های خانگی اولیه کاترین کوبلر در مقایسه با نحوه عملکرد او پس از ترک آکادمی آیوی در نهایت می‌تواند به همان اندازه ناراحت‌کننده باشد. با این حال، این ترکیبی از داستان‌گویی احساسی، تصاویر کودکان شادی است که توسط دستکاری/سوءاستفاده سیستماتیک مدرسه کثیف شده‌اند، و افشای افرادی که از آن سود می‌برند، «برنامه: مخالفان، فرقه‌ها و آدم‌ربایی» را به یکی از سخت‌ترین مستندهای نتفلیکس تبدیل می‌کند. به تماشای. کجا برنامه را تماشا کنیم: معایب، فرقه ها و آدم ربایی برنامه: Cons, Cults, and Kidnapping برای پخش انحصاری در نتفلیکس در دسترس است. این فیلم اولین افشاگری از آکادمی آیوی و اقدامات وحشتناک آن است. برای کسانی که علاقه مند به یادگیری بیشتر در مورد سوء استفاده سیستماتیک در سیستم اصلاحی مدارس هستند، رویدادهای به تصویر کشیده شده در برنامه متأسفانه بازتاب مورد شدید و بدنام مدرسه پسران Dozier در فلوریدا است که می توانید با پخش جریانی مدرسه پسرانه در Tubi در مورد آن اطلاعات کسب کنید. .
0 notes
persiancinema · 2 months
Text
اولین نظرات مرد میمونی نام فیلم اکشن دو پاتل
Tumblr media
اولین نقدهای مرد میمون از راه رسیده است و منتقدان بیشتر فیلم اکشن جدید را تحسین می کنند. به عنوان اولین کارگردانی Dev Patel، مرد میمون با بازی پاتل به عنوان بچه، شخصیتی مرموز که برای انتقام از حاکمان فاسدی که مسئول مرگ مادرش هستند، تلاش می کند. اولین تریلر پر جنب و جوش باعث شد که این فیلم با جان ویک، فرانچایز اکشن شیک با بازی کیانو ریوز مقایسه شود، هرچند که پاتل را به عنوان یکی از رقبای احتمالی جیمز باند نیز برجسته کرده است.
پس از اکران فیلم Monkey Man's SXSW، نقدهای این فیلم اکنون به صورت آنلاین راه پیدا کرده است و اکثراً مثبت هستند. والری کمپلکس در نقد خود برای Deadline، تلاقی اکشن سخت و مضامین قدرتمند را ستایش می‌کند و می‌نویسد که این فیلم "یادآور روایت‌های بروس لی است که اغلب به موازات هنرهای رزمی در برابر تهاجم استعماری و امپریالیستی است." بررسی لیست پخش از متیو موناگل، منحصر به فرد بودن قهرمان پاتل را برجسته می کند و می گوید: "این شخصیتی است که به تنهایی متعلق به پاتل است، نه فقط آخرین در صف طولانی تقلید کنندگان جان ویک." نظرات The Monkey Man دیگر چه می گویند برای RogerEbert.com، برایان تالریکو هشدار می دهد که سکانس های مبارزه آنچنان که انتظار می رفت وجود ندارد. با این حال، زمانی که اکشن اتفاق می افتد، تالریکو می نویسد که "استخوان ها می شکند، خون فواره می زند، و شما ارتباط را به گونه ای احساس می کنید که اخیراً اغلب در عمل انجام نمی دهید." نقد جیکوب هال برای SlashFilm به اکشن مرد میمون نیز اشاره می کند و ادعا می کند که عمدا به اندازه اکشن فیلم جان ویک نرم نیست زیرا قهرمان داستان پاتل بیشتر "ناامید" و "خشمگین" است و این فیلم از یک "سریع گام" استفاده می کند. سبک تیراندازی ناقصی که بر ناامیدی و هرج و مرج بیش از هر چیز دیگری تاکید دارد." در حالی که بسیاری از نقدها اکشن را ستایش می کنند، فیلمنامه و داستان مورد انتقاد دیگران قرار می گیرد. لوویا گیارکیه در نقد خود برای THR می‌نویسد: «تلاش انسان میمون برای پیوند دادن اسطوره‌ها، سیاست و شخصیت‌های شخصی در فیلمی نتیجه می‌دهد که در بهترین حالت، فقط هر عنصر را نیمه‌عدالت می‌کند». نقد چیس هاچینسون برای TheWrap تحسین زیادی را برای صحنه‌های اکشن و شدت عمل سوم به اشتراک می‌گذارد، اما اذعان می‌کند که بخش آهسته در پرده دوم «ممکن است برخی از افرادی را که به اکشن منسجم‌تری امیدوار بودند از دست بدهند، زیرا احساس می‌شود فیلم در حال چرخش است. چرخ هایش کمی." در نقد خود برای The Guardian، آدریان هورتون تا حد زیادی مرد میمونی را تجلیل می‌کند، اما در عین حال به نمایش دوم «گیج‌کننده» می‌پردازد و فیلم را به‌عنوان یک «سواری پر از دست‌انداز، سواری بخار، که با برخی انعطاف‌پذیری‌های بصری واقعاً تأثیرگذار مشخص می‌شود» را برجسته می‌کند. اگرچه شکایاتی در مورد نحوه ترکیب عناصر فیلم وجود دارد، اما نکته مشترک در نقدها این است که اولین کارگردانی هیجان انگیز برای پاتل است. همانطور که کلمن اسپیلد برای The Daily Beast می نویسد، "مرد میمونی در نقص هایش تازگی پیدا می کند، و این ایرادات نشان می دهد که پاتل تازه راه را برای رسیدن به چیزی واقعا خاص آغاز کرده است."
2 notes · View notes
persiancinema · 2 months
Text
رکورد 64 ساله بازی "اپنهایمر" آخرین ست توسط "بن هور"
Tumblr media
در شبی از تاریخ، فیلم اوپنهایمر به نقطه عطف دیگری دست یافت و جایگاه خود را در کنار فیلم
حماسی افسانه ای بن هور (1959) به عنوان یکی از معدود فیلم هایی که در یک شب موفق ب کسب بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر مرد و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد، به دست آورد. ، چهارمین فیلمی است که در مجموع این دستاورد را تکمیل می کند و همچنین اولین فیلم از زمان جوایز اسکار در سال 1960 است. دو فیلم دیگر که به این شاهکار نادر دست یافتند عبارت بودند از Going Way محصول 1944 و بهترین سال های زندگی ما در سال 1946.
کیلیان مورفی جایزه بهترین بازیگر مرد را برای ایفای نقش جی رابرت اوپنهایمر، فیزیکدان نظری سازنده بمب اتمی به خانه برد. در همین حال، رابرت داونی جونیور برای بازی در نقش لوئیس استراوس، آنتاگونیست اصلی فیلم، جایزه بازیگر نقش مکمل مرد را دریافت کرد. کریستوفر نولان اولین جایزه بهترین کارگردانی خود را پس از یک حرفه پر زرق و برق دریافت کرد و هر سه مرد اولین جایزه اسکار خود را در این مراسم بردند و در این روند به تاریخ کمک کردند. چه فیلم های دیگری برنده این چهار جایزه شدند؟ بن هور به کارگردانی ویلیام وایلر در سال 1960 بر اسکار مسلط شد و برنده بهترین فیلم شد و سومین اسکار بهترین کارگردانی را برای وایلر به ارمغان آورد. بازی قدرتمند چارلتون هستون از جودا بن هور جایزه بهترین بازیگر مرد را برای او به ارمغان آورد، در حالی که هیو گریفیث بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را برای بازی در نقش شیخ ایلدریم دریافت کرد. موفقیت این فیلم در اسکار همچنان یک رکورد مشترک است و در کنار تایتانیک و ارباب حلقه ها: بازگشت پادشاه به عنوان تنها فیلم هایی که 11 جایزه اسکار را برده اند، ایستاده است.
The Best Years of Our Lives تصویری تکان دهنده از آمریکای پس از جنگ جهانی دوم است که به کارگردانی وایلر نیز برنده اسکار بهترین کارگردانی شد. خود فیلم برنده بهترین فیلم شد و فردریک مارچ اسکار بهترین بازیگر مرد را برای بازی در نقش آل استفنسون، کهنه سرباز جنگ بازگشته، دریافت کرد. هارولد راسل، بازیگر نقش هومر پریش، برنده بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد. فیلم Going My Way به کارگردانی لئو مک‌کری برنده بهترین فیلم شد و مک‌کاری جایزه بهترین کارگردانی را به خانه برد. مرد اصلی فیلم بینگ کرازبی بود که بازی تحسین شده او در نقش پدر چاک اومالی، اسکار بهترین بازیگر مرد را برای او به ارمغان آورد. بازی بری فیتزجرالد در نقش پدر فیتزگیبون جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را برای او به ارمغان آورد، که به طور منحصر به فرد اتفاق نادری را رقم زد که در آن او در هر دو رده بازیگر نقش اول و مکمل برای یک نقش نامزد شد.
0 notes
persiancinema · 2 months
Text
«رفقای خوب» چقدر به داستان واقعی جیمی کانوی شباهت دارد؟
Tumblr media
«رفقای خوب» ساخته مارتین اسکورسیزی فیلمی است که نیازی به معرفی ندارد. فیلم قطعی اوباش، «رفقای خوب» نه تنها یکی از بهترین فیلم‌های جنایی تمام دوران است، بلکه یکی از بهترین فیلم‌هایی است که تاکنون ساخته شده است. Goodfellas بر اساس داستان مافیای واقعی هنری هیل با بازی لیوتا در فیلم ساخته شده است. اسکورسیزی، دنیرو، و نیکلاس پیلگی، فیلمنامه‌نویس/نویسنده، به شیوه‌ای بسیار جالب، پر از دقت و توجه، اما مطمئناً مجوز هنری نیز، به ترجمه برک برای اکران نزدیک شدند. پر از بازی‌های خارق‌العاده، شاید برجسته‌ترین نقش رابرت دنیرو در نقش مافیای جیمی کانوی باشد.
در تاریخ طولانی بین دنیرو و اسکورسیزی، این ممکن است بهترین همکاری آنها باشد. دنیرو در یک کلاه از کاریزماتیک به قاتل سرد تبدیل می شود و شیمی بین او، ری لیوتا، جو پشی و لورین براکو غیرقابل انکار است. رابرت دنیرو نقش کانوی را در نقش یک مار پیچیده بازی می‌کند و تماشاگران همیشه مطمئن نیستند که او چه زمانی ممکن است ضربه بزند. سکانس معروف غذاخوری، و همچنین صحنه بین او و براکو که در مورد پرونده هنری بحث می کنند، این را به خوبی نشان می دهد. این سوال را مطرح می کند که عملکرد دنیرو چقدر به معادل واقعی او، جیمز برک نزدیک است؟ چه مقدار از داستان "رفقای خوب" جیمی کانوی در زندگی واقعی اتفاق افتاده است؟ برای نقش مارتین اسکورسیزی و نیکلاس پیلگی، بسیاری از جیمی کانوی مستقیماً از زندگی واقعی جیمز برک گرفته شده بود، عمدتاً به این دلیل که فیلم اقتباسی از کتاب غیرداستانی پیلگی، Wiseguy بود که جزئیات زندگی هنری هیل را شرح می‌دهد. به نوبه خود، برک یک گانگستر در مافیای ایتالیایی بود، یکی از اصالتا ایرلندی، بنابراین قادر به «مرد ساخته شده» نبود. با این حال، او مربی هیل و تامی دسیمون بود که اساس کاراکتر جو پشی شد. چیزهای زیادی به فیلم راه پیدا کرد، مانند قتل هر سه مرد، بیلی باتز را ساختند و در خانه مادر تامی توقف کردند تا بیل و آهک بیاورند تا او را دفن کنند. همچنین درست است که وقتی ماشین را باز کردند، بیلی هنوز در صندوق عقب آن زنده بود و برک دزدی لوفت هانزا را نیز سازماندهی کرد و پس از آن دست به یک سری قتل زد تا همدستانش را ساکت نگه دارد. اکثر نقاط داستان Goodfellas 100% واقعی هستند، اما شاید برای اثرگذاری کمی تسریع شده باشند. به عنوان مثال، باتز یک هفته پس از حادثه "براق شدن کفش" در فیلم به قتل رسید، نه در همان شب. نکاتی که فیلم در آنها نقشی ندارد به دلیل حذف است. به عنوان مثال، برک به دلیل مشارکت در رسوایی تراشیدن نقطه در کالج بوستون، به دلیل شهادت هیل در دادگاه به 12 سال زندان محکوم شد. در حالی که ما محاکمه را در فیلم دراماتیک می بینیم، هرگز شاهد وقوع جنایت در فیلم نیستیم. عملیات تراشیدن نقطه فقط در گذر از کنار موری قبل از قتل او ذکر شده است. در نهایت، زندگی برک به عنوان مبنایی برای گسترش اسکورسیزی و پیلگی و به عنوان وسیله‌ای برای داستان با مجوز هنری در نظر گرفته شد. رابرت دنیرو اجرای "رفقای خوب" خود را تا حد ممکن معتبر ساخت نقش رابرت دنیرو در به تصویر کشیدن جیمز برک فوق العاده است. از نظر اصالت، او تا آنجا که ممکن بود برای تقلید از بورک قدم برداشت. به عنوان مثال، در صحنه شام مشهور در خانه مادر تامی، بسیاری از مردم متوجه شده اند که دنیرو سس گوجه فرنگی را روی غذای به ظاهر ایتالیایی (یک گناه مطلق) می گذارد و همچنین آن را به گونه ای به کار می برد که هیچ کس واقعاً انجام نمی دهد. او در آماده شدن برای این نقش، تا آنجا پیش رفت که از هنری هیل واقعی پرسید، آیا سس گوجه فرنگی را دوست دارد، و اگر چنین است، چگونه آن را روی غذا گذاشت؟ آیا او به بطری ضربه زد، آیا از چاقو استفاده کرد، چگونه این کار را کرد؟ حرکت چرخشی که در فیلم می بینیم دقیقاً همان کاری بود که برک در زندگی واقعی انجام داد.
دنیرو حس بدخواهی و خونسردی به ارمغان می آورد که باعث می شود پوست شما حتی بدون صحبت کردن بخزد. فشار وارد کردن به دنیرو در حالی که او در حال کشیدن سیگار برای «Sunshine of Your Love» از Cream است فقط قاتل است. تماشاگر دقیقا می داند قرار است چه اتفاقی بیفتد و دنیرو حرفی نمی زند. گانگسترهای زیادی روی پرده حضور داشته اند و بسیاری از بازیگران بزرگ ترجیح داده اند برای به تصویر کشیدن آنها به دنبال گستاخی و جسارت باشند. حتی در این فیلم، لیوتا و پسی هر دو از جذابیت خود برای عالی جلوه دادن بازی های خود استفاده می کنند. دنیرو در این نقش تقریباً شبیه آلن دلون است، خونسرد و آرام تا حدی ترسناک. این بدان معنا نیست که او در فیلم خنده‌دار نیست، اما او با احتیاط نقش جیمی کانوی را بازی می‌کند، و این حس فوق‌العاده‌ای از ترس را که در طول فیلم وجود دارد، به ارمغان می‌آورد. «رفقای خوب» رابرت دنیرو و مارتین اسکورسیزی در بهترین حالت خود هستند
بازی عالی رابرت دنیرو و کارگردانی استادانه مارتین اسکورسیزی شاید بهترین همکاری را که این دو تا به حال انجام داده اند ایجاد کنند، که وقتی به تعداد بسیار زیادی از فیلم هایی که آنها در آن همکاری کرده اند نگاه می کنید واقعاً چیزی را می گوید. سکانس غذاخوری فوق الذکر در پایان فیلم، نمونه کاملی از این است که چگونه دنیرو جیمز برک را در فیلم به تصویر می کشد، و چگونه اسکورسیزی با کارگردانی خود، تصویر را ارتقا می دهد.
اولاً، صحنه توسط مایکل بالهاوس، فیلمبردار مشهوری که به طور گسترده با اسکورسیزی و راینر ورنر فاسبیندر کار کرده است، به زیبایی فیلمبرداری شده است. از عکس Zolly یا Zoom Dolly به کمال استفاده می شود. اساساً، بالهاوس دوربین را روی دالی حرکت می‌دهد و در عین حال با لنز زوم نیز زوم می‌کند و جلوه‌ای ایجاد می‌کند که در آن پیش‌زمینه ثابت می‌ماند در حالی که اندازه پس‌زمینه تغییر می‌کند و احساس ناراحتی ایجاد می‌کند. این برای اولین بار در سرگیجه ابداع شد، و همچنین در آرواره ها به شدت مورد استفاده قرار گرفت. اسکورسیزی از آن برای ایجاد این احساس خزنده از مرگ استفاده می کند که به این دلیل عمل می کند که هنری قبلاً دستگیر شده است و او فقط منتظر است تا کفش دیگر بیفتد. هنری می‌داند که جیمی یک قاتل است و دوستی آن‌ها دیگر مانعی برای این کار نمی‌کند. دنیرو خیلی آرام بازی می کند، اما می توانید در چشمان او ببینید که قرار است با هانری چه کند. هنری می‌داند که باید به او بپردازد، و این همان لحظه‌ای است که فیلم ادامه دارد. هم دنیرو و هم لیوتا کاملاً به این موضوع کمک می کنند، صحنه با نهایت دقت توسط اسکورسیزی ساخته شده است، و تلما شونمیکر، یکی از تأثیرگذارترین تدوینگران سینما، آن را کاملاً ویرایش کرده است. این صحنه هر آنچه را که باید در مورد نحوه ترجمه داستان برک روی صفحه بدانید به شما نشان می دهد. این که چگونه داستان واقعی یک نفر را در نظر بگیرید و از آن فیلم بسازید، هنگام روایت داستانی مانند Goodfellas بسیار مهم است. نه اسکورسیزی و نه دنیرو در زمین بازی لخت نبودند و این فیلم آنها را در بهترین حالت خود نشان می دهد. همانطور که مطمئناً مجوزهای خلاقانه گرفته شده است، فیلم بسیاری از بخش های زندگی برک را اغراق می کند، اوج می گیرد و حذف می کند. با این حال، تصویر کاملاً دقیقی از تاریخ ترسیم می کند. در پایان، واقعاً مهم نیست که جیمی کانوی سینما به جیمز برک تاریخ ترجمه شود. Goodfellas در مورد ساختن تصویری از زندگی برک نیست، بلکه در مورد گسترش آن برای ایجاد چیزی بزرگتر است. Goodfellas یک فیلم جاودانه است، فیلمی که مورد تحسین منتقدان قرار گرفت و هنوز هم هست. این بزرگترین دستاورد در یک حرفه پر از عالی برای رابرت دنیرو و مارتین اسکورسیزی است و فیلمی است که سال ها پس از رفتن همه ما توسط طرفداران بی شماری تماشا، مطالعه و دوستش خواهد داشت.
0 notes
persiancinema · 2 months
Text
نقد و بررسی «Damsel»: میلی بابی براون جرقه لازم را به داستان پری نتفلیکس می‌افزاید که قرارداد را به روش‌های بسیار آشنا واژگون می‌کند.
Tumblr media
وقتی زنان جوان چشمانشان را قفل می کنند، صمیمیت آرام شکوفا می شود. الودی (میلی بابی براون) نمی‌داند که دختری که نامش فاش نشده است از بالکن دورتر نگاهش را می‌کند، اما احساس می‌کند با او مرتبط است. لبخندهای آنها جرقه هایی از شناخت متقابل را بیدار می کند. آنها دارای رنگ شیری رنگ و ملایمت هستند. اما این غریبه فراتر از آینه الودی است. او یک فال وهم انگیز از سرنوشت شاهزاده خانم جوان است.
، در دامزل الودی سعی می کند از قراردادهای داستان خودش فرار کند. پرنسس که در دنیایی از رفتارها و انتظارات به دام افتاده است، به دنبال ماجراجویی است و آرزوی اثبات استقلال خود را دارد. غرور آشناست: تعداد انگشت شماری از فیلم‌ها (و برنامه‌های تلویزیونی) اخیر به تماشاگران زنان سلطنتی داده‌اند که مشتاقانه‌ی داستان‌های عاشقانه‌ی قرون وسطایی را زیر و رو می‌کنند. شجاع دیزنی، مریدا را معرفی کرد، تیرانداز آتشینی که فمینیسم آشکارتر معاصر را به برند این مجموعه سرگرمی آورد. شاهزاده خانم جوی کینگ را در نقش شاهزاده سلطنتی ایفا کرد که او را از یک نامزدی ناگوار نجات می دهد. و در سیندرلای کی کانن، قهرمان پرکار (کامیلا کابلو) بیشتر به فکر باز کردن یک فروشگاه لباس است تا یافتن یک شاهزاده. این داستان ها شاهزاده خانم های فعالی را نشان می دهد، قهرمانانی که می دانند باید خود را از پریشانی نجات دهند. دامسل مانند پیشینیان خود به صراحت خود را حول این مفهوم قدرتمند سازماندهی می کند. این فیلم به کارگردانی خوان کارلوس فرنادیلو و نویسندگی دان مازو، درباره زنی سرسخت از یک پادشاهی مبهم است که نامزدی (با شاهزاده ای ثروتمندتر) به شکل غیرمنتظره و تقریباً کشنده ای رخ می دهد. فیلم Fresnadillo نسبت به دیگر نسخه‌های این داستان، فضاهای مختل‌کننده کمتری را ایجاد می‌کند، بنابراین روایت کمتر از خود راضی به نظر می‌رسد. با این حال، برای حفظ یک تنور الهام بخش تلاش می کند.
فیلم با اعلام قصد آغاز می شود. الودی از طریق صداپیشگی می‌گوید: «داستان‌های زیادی از جوانمردی وجود دارد، جایی که شوالیه قهرمان، دختر را در پریشانی نجات می‌دهد. "این یکی از آنها نیست." ما با چهره پشت صدا و خواهر کوچکترش فلوریا (بروک کارتر) روبرو می شویم که در حال خرد کردن چوب و بحث در مورد راه هایی برای کمک به پادشاهی فقیر خود هستند. یک زمستان به خصوص سخت، مردم شهر را سرد و گرسنه کرده است. الودی که احساس مسئولیت زیادی می کند، به خانواده پیشنهاد می کند که وسایل خود را اهدا کنند. فلوریا که کمتر به فداکاری تمایل دارد، مخالف است. باید راه دیگری وجود داشته باشد. در این مواقع ازدواج تنها گزینه دیگر می شود. وقتی الودی و فلوریا به قلعه برمی‌گردند، پدرشان (ری وینستون) و نامادری سخت‌کوش (آنجلا باست) اعلام می‌کنند که دختر بزرگ‌تر با شاهزاده هری اوره (نیک رابینسون) ازدواج خواهد کرد. فراموش نکنید که الودی هرگز در مورد این پادشاهی یا خانواده سلطنتی آن چیزی نشنیده است. خانواده یک کشتی بسته بندی می کنند و به سمت قلعه مرفه تر حرکت می کنند. در اینجا و در جاهای دیگر، فیلمنامه مازو از کمبود جزئیاتی رنج می‌برد که داستان را تقویت کند. دامسل ممکن است با یک اعلامیه مطمئن باز شده باشد، اما به محض شروع عمل، می لنگد. وقتی الودی و خانواده اش به اورئا می رسند، تفاوت بین این سرزمین و سرزمین آنها آشکار می شود. DP Larry Fong از عکس‌های هوایی برای بررسی مناظر استفاده می‌کند، زمینی سرسبز که با طرح‌های گیاهی خیره‌کننده و بافتی با کوه‌های ناهموار است. ما وارد قلعه می‌شویم، جایی که خانواده سلطنتی در آن زندگی پر از جذابیتی دارند. طراحی لباس آماندا مونک به طرز هوشمندانه ای وضعیت این دو خانواده را متمایز می کند. ملکه ایزابل (رابین رایت، در انتخاب بازیگران باهوش، به‌خوبی نازک‌تر است) با تملق و لبخندی آسان از الودی و پدرش لرد بایفورد خواستگاری می‌کند، اما بدخواهی در سایه‌ها کمین می‌کند. سیاست این سرزمین خیالی در یک داستان قدیمی و یک نفرین کهن خلاصه می شود. قرن ها پیش، یک تخلف خشونت آمیز، پادشاه وقت اورئا را مجبور کرد که با یک اژدها پیمان ببندد. کفاره مستلزم قربانی کردن سه دختر برای این خزنده افسانه ای برای ابدیت است. بنابراین اتحاد بین الودی و شاهزاده هنری یک تله است، یک نقشه شوم برای قربانی کردن شاهزاده خانم برای اژدها. سرنوشت مشابهی برای زن جوان بی نامی که الودی در روز ورودش از پنجره دید. تعامل آنها سؤالاتی را ایجاد می کند، و می توان به این فکر کرد که آیا الودی، با وجود تمام هوش پیشنهادی اش، تا به حال در مورد وجود شاهزاده خانم دیگری در قلعه جویا شده است؟
دامسل وقتی می تواند منطق روایت را برای عضله کنش کنار بگذارد، در زمین محکم تری قرار می گیرد. خانواده سلطنتی الودی را که به طور فزاینده‌ای بدبین می‌شود به غاری می‌سپارند و او را با مرگی آتشین روبرو می‌کنند. اما زن جوان از این سرنوشت سرباز می زند و برای یافتن راه فرار تلاش می کند. طراحی لباس مونک تحت تأثیر قرار می‌دهد، زیرا الودی باید از بخش‌هایی از لباسش برای خلاصی از برخوردهای وحشتناک با اژدها (با صدای شهره آغداشلو) و پیچ و خم لانه زیرزمینی‌اش استفاده کند. الودی در حالی که سعی می کند بیرون بیاید، با ارواح دیگر دختران قربانی مواجه می شود.
1 note · View note