(4/54) “My father named me Parviz, after one of Iran’s ancient kings. His story comes at the end of Shahnameh, in the historical section. Parviz was a good king. Not a great king, but a good king. His reign was a golden age of music. But he made many mistakes. His grandson Yazdegerd would be the last king of the Persian Empire. Every day on the way home from school I’d pass by the ruins of an ancient castle, where he made his final stand against the armies of Islam in 642 AD. The Battle of Nahavand was the bloodiest defeat in the history of our country. Most days when I got home I’d go straight to my room and read Shahnameh. The book opens in myth: our oldest stories, from before the written word. But the poets say our myths are even truer than our history. They emerge from the collective psyche. They hold our dreams. They hold our ideals. When Ferdowsi writes about our mythic heroes, he writes about all of us. And in Shahnameh there is no greater hero than Rostam. The Heart of Iran. A knight with the height of a cypress. And a voice to make, the hardened hearts of warriors quake. At one point in Shahnameh Iran is on the brink of defeat. Three enemy kings have joined their forces. Our armies are almost beaten. Rostam arrives at the battlefield on foot: no horse, no armor, carrying nothing but a bow and arrow. And with a single shot he slays the greatest champion of the other side. I wanted to be Rostam. My brother and I built a gym behind our garden. We took the heads off of shovels and made parallel bars. We made barbells out of clumps of dirt. We’d wrestle sixty times a day. And while we wrestled my brother’s friend would beat a drum and chant our favorite verses about Rostam: his defeat of the demon king, his battle with the dragon. There were no dragons in Nahavand, but there were ibex. They only lived at the highest elevations. And they were beautiful with their horns. I’d climb all night. I’d make my way by moonlight. The cliffs were covered in ice, a single slip could mean death. But I’d reach the summit by dawn, and watch the sun come up on herds of ibex grazing on the peaks.”
پدرم مرا «پرویز» نام نهاد - به نام یکی از پادشاهان ساسانی. داستان خسرو پرویز در بخش تاریخی شاهنامه میآید. او شاه بدی نبود ولی در کار فرمانروایی لغزشهایی بدفرجام داشت. پادشاهی او دوران طلایی موسیقی بود. نوهاش یزدگرد سوم پادشاه سالهای پایانی شاهنشاهی ساسانی بود. روزانه، در راه مدرسه به خانه، از نزدیک ویرانهی کاخی باستانی میگذشتم که جایگاه شکست یزدگرد سوم از سپاه اسلام در سال ۶۴۲ میلادی بود. نبرد نهاوند بدفرجامترین شکست تاریخ ماست. همینکه به خانه میرسیدم، بیدرنگ به اتاقم میرفتم و شاهنامه میخواندم. کتاب با اسطورهها آغاز میشود: کهنترین داستانهای ما، از دوران پیش از نوشتار. برخی میگویند که افسانههای ما از تاریخمان هم راستینترند. آنها از روان گروهیمان برخاستهاند. دربرگیرندهی آرزوها و آرمانهای ما هستند. هنگامی که فردوسی از پهلوانان افسانهای ایران میسراید، دربارهی همهی ما مینویسد. و در شاهنامه پهلوانی والاتر از رستم نیست. قلب تپندهی ایران. پهلوانی بالابلندتر و نیرومندتر از همه. به بالای او در جهان مرد نیست / به گیتی کس او را همآورد نیست. با صدایی که دلهای استوار جنگجویان را به لرزه میانداخت. در بخشی از شاهنامه، ایران در آستانهی شکست است. سپاه سه کشور به هم پیوستهاند. رستم پیاده به آوردگاه میرسد: بی اسب، بی جنگافزار، تنها با دو تیر و کمانش. اسب و سردار نیرومند سپاه دشمن را از پای در میآورد. میخواستم رستم باشم. من و برادرم زورخانهای پشت باغچهمان ساخته بودیم. دستهبیلها را جدا کرده و با دستهها میلههای موازی (پارالِل) برپا کردیم. هالتر را از دسته بیل و گِل رُس تهیه کردیم. ما هر روز تا شصت بار کُشتی میگرفتیم. هنگام کشتی، دوست برادرم طبل مینواخت و شعرهای موردعلاقهمان را دربارهی رستم میخواند: شکست دادن دیوان، نبرد او با اژدهای پیدا و پنهان. در نهاوند اژدهایی نبود، ولی کَل و بزهای کوهی بودند. شاخهایشان چه زیبا و شکوهمند بود. بر بلندترین قلهها میزیستند. تمام شب را از کوه بالا میرفتم. مسیرم را با روشنایی مهتاب مییافتم. گاه تختهسنگها از یخ پوشیده بودند، اندک لغزشی میتوانست مرگبار باشد. ولی پیش از سپیدهدم خود را به قله میرساندم، و به تماشای تابش آفتاب بر گلهی بزهای کوهی که سرگرم جست و خیز و چرا بودند، مینشستم
"Hoist with His Own Petard": a Tragic Irony of Seyyed Nasr's Life
In 1974 Seyyed Hossein Nasr, a 41 years old scholar and thinker, a descendant of the Prophet, and a representative of the highest echelon of Iranian intellectual elite, established the Imperial Iranian Academy of Philosophy in Tehran:
(انجمن شاهنشاهی فلسفه ایران).
In the first issue of the academy’s journal “جاویدان خرد”, (literally “Eternal Wisdom” or relying on context “Sophia Perennis”) he announced that the goal of the Academy is the revival of the traditional intellectual life of Islamic Persia.
Indeed, in highly westernized intellectual climate during Pahlavi’s regime where even the Western name فلسفه (philosophy) instead of Persian Arabic حكمة (wisdom) was offered for Academy, Nasr’s academic interests in Islamic philosophy and Islamic Science was very timely. When he was appointed to Tehran University at the Faculty of Letters and Humanities (دانشكده ادبيات و علوم انساني) it was completely dominated by western understanding of humanities.
His teaching of Islamic Philosophy and Islamic Sciences within the Tehran university in addition to his translations of Western Traditionalists (who admired Islam for preserving the “Tradition”) like Guenon in "Crise du monde moderne" (“Crisis of the modern world”) multiplied by publishing of classical texts of Islamic Philosophy through the academy plus holding meetings and conferences inviting people, like Ayatollah Mortada Mottahari and Ayatollah Jalal al-Din Ashtiyani with similar thoughts on the necessity of revival the classical Islamic intellectual traditions due to the danger of Pahlavi’s galloping Westernization lead to an obviously expected result – the growth of interest in Islamic philosophy contributed to the growth of interest in Islam in general among Iranian students.
Nasr's contributions to the revival of Islamic traditional intellectual life in Iran eventually played a cruel joke on him. While he spoke out against modernity in his lectures, he also undermined the Pahlavi regime's agenda. However, the most intricate and thorny matter was Nasr's personal association with the Shah's family, which eventually became his biggest liability. As more of his followers and students began to agree with him, the more they started scrutinizing his personal connections, which led to accusations of hypocrisy and treachery.
These criticisms and accusations of hypocrisy ultimately caused Nasr to stay abroad during the Islamic Revolution and eventually never return…
(A table of contents from the first issue of Nasr's journal, containing predominantly articles about philosophy and science of Islamic Persia)
سرگیٔی
از آنجائیکه این شهرک در مازندران جزء شهرکهای قدیمی محسوب میشود و در بهترین منطقه مازندران نزدیک ساحل ساخته شده است، طرفداران زیادی دارد. این شهرک در منطقه ساحلی قرار گرفته و گزینههای مختلفی را با قیمتهای متفاوت برای خرید ویلا شهرکی در اختیار مشتریان قرار میدهد. برای افرادی که به خرید ویلاهای بزرگ چند خوابه با امکانات محوطه سازی و فضای سبز زیبا اهمیت میدهند، ویلاهای شهرک خانه دریا میتوانند این نیاز را برای آنها برآورده کنند.
خرید ویلا شهرکی در مازندران مزایای زیادی را برای زندگی به همراه دارد. زمانیکه در ویلاهای شهرکی زندگی میکنید از امنیت شهرک مطمئن هستید. همچنین به نوار ساحلی دسترسی دارید و میتواند یک فضای مناسب برای پیادهروی روزانه شما باشد. از طرف دیگر خرید ویلاهای شهرکی یک سرمایهگذاری مناسب در مازندران محسوب میشود.
شهرک خانه دریا در محدوده بین سرخرود و محمودآباد در استان مازندران ساخته شده است. اگر بخواهیم دقیقتر آدرس این شهرک را به شما بگویم، این منطقه در ۱۲ کیلومتری سرخرود به محمودآباد قرار گرفته و وسعت کل آن حدود ۲۵۰ هکتار است. این شهرک جزء بهترین و قدیمیترین شهرکهای مازندران محسوب میشود.
عملیات ساخت شهرک در سال ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۲ به پایان رسید. شرکت شهرک خانه تمام مراحل طراحی اجرا و ساخت و ساز این شهرک بزرگ را بر عهده داشته است. تمام ویلاهای شهرک خانه دریا در مازندران از بهترین معماری و زیباترین طراحی بهره گرفته اند، بنابراین اگر به دنبال خرید ویلا ساحلی در سرخرود املاک جاوید هستید پیرامون این شهرک میتوانید برنامهریزی کنید. در شهرک خانه دریا مازندران، ۱۴۰۰ قواره ملک وجود دارد و بیشتر از ۱۰۰۰ آپارتمان به تدریج در آن ساخته شده است. برخی از ویلاهای شهرک ویلایی خانه دریا در چند سال اخیر ساخته شده و معماری شیک و لوکس دارند. از آنجائیکه این منطقه جزء شهرکهای قدیمی، متعلق به دوران شاهنشاهی، محسوب میشود، بنابراین ویلاهایی که در قواره اول شهرک ساخته شدهاند معمولاً بافت قدیمیتری دارند.
مردمانی دردمند و مطیع در انتظار صاحبان خود ماندند و صاحبان پدید آمده بر گردههای آنان نشستند و حال در جهانی نفس میکشیم که مالکان و صاحبان در هزاری نقش مالکانه میتازند و این حکومت استبدادی سراسری را پدید آوردهاند
در قسمت چهارم پیرامون فرهنگ استبدادی و شاهنشاهی خواهم گفت
شاهنشاهی ستون استبداد را به طول هزاران سال با قدرت به پیش برده است
مترادف با استبداد اولین واژه در ذهنمان شاهنشاهی تداعی خواهد شد و وای بر روزگار ما که عدهای از دل استبداد شاهی و شاهی در پی آزادی برآمدهاند
به طول این دیدن باید دریافت که از دل غلامان استبداد آزادی برای اربابان پدید خواهد آمد
برنامهی به نام جان قصد دارد تا درباب مباحث مهم باورها و دغدغههای دنیایمان به زبان ساده و بداهه سخن بگوید
این برنامه به صورت هفتگی منتشر خواهد شد
و میتوانید در وبسایت جهان آرمانی و پلتفرمهای پادکستگیر کانال تلگرام یوتیوب و ... به آن دسترسی داشته باشید
برای دریافت و گوش دادن به کامل اثر و دیگر آثار نیما شهسواری میتوانید از صفحات رسمی نیما شهسواری در شبکههای اجتماعی استفاده کنید
دسترسی به آثار نیما شهسواری اعم از کتب و اشعار آثار صوتی و تصویری در
وبسایت جهان آرمانی، یوتیوب، تلگرام، فیسبوک و در برنامههای پادکستگیر اعم از
رنگ های تمام دکلره : که نتوانست خود را برای این کار نگه دارد خوشحالی از دیدن آن پس از پذیرایی از پسر زیبا با افتخار بزرگ، امپراتور گفت: او گفت: «پسر زیبا، تو از مرگ شرم آور نجات یافتی. من خودم را حفظ خواهم کرد کلمه شاهنشاهی و برکت من همیشه در پی تو خواهد بود.
رنگ مو : سپس او دستور داد که پرنده را در قفس طلایی به او بدهند و پسر زیبا آن را گرفت، برای او آرزوی روز خوبی کرد و رفت. ورود به چوبی که کرایسا الهی، اسبش و او را در آن جا گذاشته بود بنده وفادار با آنها به سوی دربار پدرش حرکت کرد. اما امپراتوری که اسب را تحویل گرفته بود دستور داد.
رنگ های تمام دکلره
رنگ های تمام دکلره : که تمام میزبان او و همه بزرگان امپراتوری او باید در دشت جمع شوند تا ببینند به او258سوار بر اسب خوش آب و هوای ثروتمندش. و زمانی که سربازان او را دیدند.
لینک مفید : تمام دکلره مو
هنگامی که آنها به دربار نزدیک شدند امپراطور با پرنده، همان حیله ای را که داشتند با او بازی کردند روی امپراطور با اسب بازی کرد. گرگ خود را به آن تغییر داد اسب، و به امپراتور داده شد.
رنگ های تمام دکلره : همه فریاد زدند: «زنده باد امپراتوری که چنین پیروزی را به دست آورده است اسب خوب و زنده باد اسبی که امپراطور بسیار می کند افتخار و احترام!" و در واقع، امپراطور بر پشت اسب سوار شده بود، اما به محض اینکه پایش را روی زمین گذاشت، بلافاصله پرواز کرد.
لینک مفید : مدل های جدید رنگ مو امبره
همه آنها برای تعقیب به راه افتادند، اما هرگز کوچکترین شانسی وجود نداشت هر یک از آنها آن را بگیرند، زیرا آنها را از اولی ها بسیار عقب می اندازد. هنگامی که راه خوبی داشت اسب وانمود شده.
رنگ های تمام دکلره : امپراتور را پرتاب کرد به زمین، سه بار سر از پا درآورد و گرگ شد و دوباره با پرواز کامل به راه افتاد و دوید و دوید تا اینکه سبقت گرفت پسر-زیبا. سپس گرگ به او گفت: "اکنون تمام تو را برآورده کردم خواسته ها. در آینده بهتر به خود نگاه کن و برای چیزها تلاش نکن فراتر از توان توست، وگرنه برای تو خوب نخواهد بود.
لینک مفید : رنگ های امبره
سپس جاده های آنها از هم جدا شدند و هر کدام راه خود را رفتند. هنگامی که او به امپراتوری پدرش رسید، امپراتور پیر به آنجا آمد همانطور که او توافق کرده بود.
رنگ های تمام دکلره : کوچکترین پسرش را با کوچک و بزرگ ملاقات کند. عالی بود شادی عمومی وقتی او را با همسری دیدند که مانند او نیست دیگر بر روی زمین یافت می شود، و با یک اسب تعالی که فقط در قصه های سالمندان زندگی می کند. وقتی او گرفت خانه259پسر زیبا دستور داد.
لینک مفید : مو تمام دکلره
یک اصطبل باشکوه برای خیر او بسازند اسب را برد و قفس پرنده را در تراس باغ قرار داد. سپس او پدر برای عروسی آماده شد و بعد از چند روز پسر - زیبا و کرایسا الهی ازدواج کردند. میزها برای همیشه پهن شد و بد، و سه روز و سه شب شادی کردند.
رنگ های تمام دکلره : بعد از آن آنها در خوشبختی کامل زندگی می کردند، زیرا پسر زیبا اکنون چیزی بیشتر نداشت آرزو کردن و تا به امروز زندگی می کنند، اگر در آن نمرده باشند در ضمن و اکنون دوباره بر اسب سوار می شوم و قبل از رفتن یک «پدر ما» می گویم.260 جوانی بدون سن، و زندگی بدون مرگ روزی روزگاری امپراطور بزرگ و امپراتوری وجود داشت.
لینک مفید : تمام دکلره نسکافه ای
هر دو بودند جوان و زیبا، و همانطور که آنها غش می کردند با برکت فرزندان نزد همه حکیمان و همه زنان خردمند رفتند و گفتند آنها ستاره ها را می خوانند تا ببینند بچه دار می شوند یا نه. اما همه بیهوده سرانجام امپراطور شنید که در یک دهکده، به سختی، پیرمردی عاقل تر از بقیه زندگی می کرد.
رنگ های تمام دکلره : پس فرستاد و به او امر کرد در دادگاه حاضر شود اما پیرمرد دانا، پیام آوران را با آن بازگرداند پاسخ دهید کسانی که به او نیاز دارند باید نزد او بیایند. پس امپراطور و امپراتور با اربابان و خانم های خود و آنها به راه افتادند خدمتکاران و سربازانشان به خانه پیرمرد خردمند آمدند.
لینک مفید : رنگ مو تمام دکلره
و چون پیرمرد آنها را دید که از دور می آیند، به استقبال آنها رفت. او فریاد زد: «خوش آمدید. اما من به تو می گویم، ای امپراتور! که آرزوی توست دل تنها به تو کار خواهد کرد وای.261” امپراتور پاسخ داد: «من به اینجا نیامدم تا با تو مشورت کنم. "ولی بدانیم که آیا با خوردن آن گیاهانی داری که ما را بچه دار کنیم.
رنگ های تمام دکلره : پیرمرد پاسخ داد: من چنین گیاهانی دارم. اما شما فقط یکی خواهید داشت فرزند، و شما نمی توانید او را نگه دارید، هر چند او هرگز اینقدر خوب نباشد و جذاب.» بنابراین هنگامی که امپراتور و امپراتور گیاهان شگفت انگیز را بدست آوردند، آنها با خوشحالی به کاخ خود بازگشتند و چند روز بعد امپراتور احساس کرد که او یک مادر است.
لینک مفید : رنگ مو شرابی تیره با دکلره
اما ساعتی که فرزندش باشد تولد از راه رسید کودک شروع به فریاد زدن چنان با صدای بلند که تمام افسون جادوگران نتوانستند او را ساکت کنند. سپس امپراطور شروع کرد همه چیز را در جهان گسترده به او قول بده، اما حتی این هم ساکت نمی شود به او. او گفت: «ساکت باش، عزیز دلم، و من همه چیز را به تو خواهم داد.
رنگ های تمام دکلره : پادشاهی در شرق خورشید و غرب ماه! من و پسرم ساکت باش همسری دوست داشتنی تر از خود ملکه پری به تو خواهد داد.» سپس در نهایت وقتی متوجه شد که کودک همچنان به جیغ زدن ادامه می دهد.
لینک مفید : مدل رنگ موی امبره بدون دکلره
گفت: پسرم سکوت کن و من به تو جوانی بدون سن و زندگی می دهم بدون مرگ.» سپس کودک از گریه دست کشید و به دنیا آمد و همه درباریان بر طبلها میکوبیدند و در شیپور مینواختند و شادی فراوانی به وجود آمد در کل قلمرو برای چندین روز262 هر چه کودک بزرگتر می شد متفکرتر و غمگین تر می شد.
رنگ های تمام دکلره : او به مکتب و نزد حکیمان رفت و عبرت و خردی در کار نبود که خود را نسازد، به طوری که امپراتور، پدرش، مرد و برای شادی محض دوباره زنده شد. و تمام قلمرو به آن افتخار می کردند قرار بود امپراتور بسیار عاقل و خوبی داشته باشد و همه مردم به بالا نگاه کردند.
لینک مفید : رنگ مو شرابی بادمجانی بدون دکلره
برای او مانند سلیمان دوم. اما یک روز، زمانی که کودک قبلا سال پانزدهم خود را به پایان رساند و امپراطور و همه اربابانش و مردان بزرگ پشت میز بودند و خودشان را منحرف می کردند.
خنیا گر ، رامشی، چنگ نواز و خوانندهٔ دوره ساسانی است که نظامی در نسک خسرو و شیرین و به پیروی او امیر خسرو دهلوی در نسک شیرین و خسرو از او یاد کردهاند.
نکیسا یا نگیسا از ترکیب واژه نگین و سا («همانند») ساخته شدهاست. این ترکیب در نام های دختر پارسی همانند پریسا، مهرسا، گلسا، مهسا و رخسا نیز یافت میشود. نکیسا هم به عنوان نام دختر و هم به عنوان نام پسر رایج است.
نکیسا با باربد در ساخت بخش هفتنوازی پرآوازه سرود خسروانی همکاری کردهاست. مضامین بنیادین ترانههای او در ستایش خسرو پرویز بودند. وی همچنین سرود میهنی آن زمان را ساخته بود.
موسیقی در دوران شاهنشاهی ساسانی بسیار شکوفا شد چرا که بسیاری از پادشاهان پشتیبان هنر و نیز برخی خود هنرمند بودند. در این دوران چامه، آوازخوانی، خنیا، و هنر بسیار دوست داشتنی شدند و شاهانی همچون خسرو پرویز و اردشیر از نوازندگان پشتیبانی کردند. خنیا گران بسیاری همانند رامتین، بامشاد، باربد، سرکش و نکیسا به استادان بزرگی در خمنیا دگرگون شدند و اثرگذاریهای آنها از زمانه خود فراتر رفت. باربد و نکیسا دستگاه خنیا ایرانی، خسروانی، را بسیار تحت تأثیر قرار دادند و به آن کمک کردند. گفته شده که یک بار نکیسا ترانهای سروده که شنوندگان چنان متأثر شدند که بیهوش شدند یا جامههای خود را دریدند (جامهدران)
نکیسا در ترنم جادوی ساخت / پس آنگه این غزل در راهوی ساخت
بساز ای یار با یاران دلسوز / که دی رفت و نخواهد ماند امر
روز تکریم همسایگان به جای چهارشنبه سوری در تقویم و سررسید در تاریخ 18 مهر 1402، براساس مصوبه ای که به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسیده است، از سال 1403 در تقویم و سررسیدها ی رسمی ایران مناسبت چهارشنبه سوری با عنوان”روز تکریم همسایگان ” نامگذاری خواهد شد. این مصوبه از تاریخ 15 آبان ماه 1402 برای اجرا به مراکز مربوطه ابلاغ شده است. چهارشنبه سوری چه روزی است؟ چهارشنبه سوری، روز آخرین چهارشنبه سال هجری قمری است. این روز در تقویم اسلامی به عنوان آخرین روز سال جاری شناخته میشود و در ایران به عنوان یک روز مهم و تعطیلاتی جشن گرفته میشود. در این روز مردم به مراسمات مذهبی مشغول بوده و به خصوص در فضای باز با هم جمع میشوند تا سال را به شکل مناسبی به پایان برسانند. برخی از تعطیلات در تقویم شمسی ایران دارای تعداد زیادی تعطیلات رسمی و مذهبی است که هر کدام از آنها دارای اهمیت و خصوصیات خاصی هستند. در زیر تعدادی از تعطیلات مهم در ایران آورده شده است: ۱. نوروز (جشن سال نو): نوروز (لحظه تحویل سال 1403 )یا جشن سال نو به عنوان یکی از مهمترین تعطیلات در ایران شناخته میشود. این جشن در ابتدای بهار آغاز میشود و تا ۱۳ روز طول میکشد. مردم در این روزها از میزبانی، بازدید از خانواده و دوستان، و شکوفهگشایی گلها لذت میبرند. ۲. عید فطر (عید سعید فطر): عید فطر به عنوان جشن پایان ماه مبارک رمضان، ماه مذهبی مسلمانان، جشن گرفته میشود. این جشن با نماز عید و اهدای زكات (خیرات) همراه است و مردم به یکدیگر هدایا و اطعامی اهدا میکنند. ۳. عید قربانی (عید سعید قربانی): این عید در تاریخ ۱۰ ذیالحجه برابر با روز قرار گرفتن حضرت ابراهیم (ع) و اسماعیل (ع) برگزار میشود. در این روزها، مسلمانان قربانی به خیریه میدهند و سپس گوشت قربانی میان نیازمندان توزیع میشود. ۴. عاشورا: عاشورا روز دهم ماه محرم است که در آن حادثه تلخ استشهاد حضرت امام حسین (ع) در کربلا روی داده است. این روز به عنوان روز عزاداری و تأمل در ایدههای نیکوکاری و عدالت شناخته میشود. ۵. میلاد پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله): میلاد پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) در تاریخ ۱۷ ربیعالاول جشن گرفته میشود. مردم در این روز با هم جشن میگیرند و به اعمال نیکو و اخلاقی پیامبر اسلام (ص) ادای احترام میکنند. این تعطیلات تنها چند نمونه از رویدادهای مهم و تعطیلات رسمی در ایران هستند و تعداد زیادی دیگر از تعطیلات نیز وجود دارد. علاوه بر اینها، روزهای ملی مختلفی همچون روز جمهوری اسلامی ایران و روز پیروزی انقلاب اسلامی نیز به عنوان تعطیلات رسمی جشن گرفته میشوند. آشنایی با برخی از فرهنگ های ایرانی ایران دارای تاریخ و فرهنگ غنیای است که باعث شکلگیری ترکیبی منحصر به فرد از سنتها و رسوم شده است. در زیر به برخی از سنتها و رسوم مهم ایرانی اشاره میشود: ۱. مهماننوازی: مهماننوازی یکی از مهمترین ارزشهای فرهنگی ایرانیان است. میزبانی و خوشآمدگویی به مهمانان در فرهنگ ایران جایگاه ویژهای دارد. هنگامی که مهمان به خانهای دعوت میشود، میزبان سعی میکند هر چه بهتر خدمت کند و مهمان را با آرامش و راحتی پذیرایی کند. ۲. نوروزگان: جشن نوروز به عنوان جشن بزرگترین تعطیلات در ایران شناخته میشود. در این روزها خانوادهها با هم جمع میشوند و هفت سین (هفت اقلام با نامهایی که با حرف “س” شروع میشوند) را در خانه میآورند. این جشن به آغاز فصل بهار و شروع سال نو مرتبط است. ۳. چهلم: چهلم مربوط به چهل روز پس از مرگ یک عزیز است و در این روز خانواده و دوستان جمع میشوند تا به یاد آوری و عزاداری کنند. در برخی مناطق ایران، در این روز غذاهای خاصی به نام “چلوکباب” تهیه میشود و بین مردم توزیع میشود. ۴. عید نوروز: در روز عید نوروز، خانوادهها عیدی به کودکان میدهند و مردم به همدیگر هدایا اهدا میکنند. این عیدی به خصوص برای کودکان به عنوان یک فرصت شادی و لذت مشخص شده است. ۵. زیارتگاهها و جشنهای مذهبی: ایران دارای زیارتگاهها و مکانهای مقدس بسیاری است که مردم به آنها میروند تا عبادات خود را انجام دهند. همچنین، جشنها و مراسم مذهبی در این مکانها برگزار میشوند که جلب توجه زیادی دارند. این توضیحات تنها چند نمونه از سنتها و رسوم فرهنگی ایران هستند و این فرهنگ با گذشت زمان و تأثیرات مختلف همچنان در حال تکامل و حفظ است. تعطیلات مهم دیگر ایران چیستند؟ نوروز (13 روز) روز جمهوری اسلامی ایران (1 روز) روز خردادماه (15 خرداد) – سالروز قیام مردم تهران علیه دیکتاتوری شاهنشاهی (1 روز) روز مقاومت اسلامی (جهت گرامیداشت اقدام مردم مشهد علیه جنایات رژیم پهلوی در 15 خرداد) (1 روز) روز تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (22 بهمن) (1 روز) روز پیروزی انقلاب اسلامی (22 بهمن) (1 روز) روز پیروزی انقلاب اسلامی (11 فروردین) (1 روز) مبعث رسول اکرم عید قربان عید فطر شهادت امام حسن عسگری میلاد امام دوازدهم شیعیان روز شهادت امام علی علیه السلام عاشورا تاسوعا روز طبیعت شهادت امام جعفر صادق علیه السلام شهادت امام رضا علیه السلام شهادت حضرت فاطمه (س) The post تغییر نام چهارشنبه سوری در تقویم رسمی ایران appeared first on هدایای تبلیغاتی شهرگیفت .
رضاشاه روحت شاد شایسته است در این روز جهانی زن نیز یاد این اَبَر مرد تاریخ شاهنشاهی ایران را گرامی بداریم، زیرا ارادهٔ به پیشرفت و ورود زنان به جامعه و همکاری آنها در کنار مردان در امور جامعه، را رضاشاه بزرگ با پندار نیک و ایرانسازش در ۱۷ دی به اجرا گذاشت و زنان را از پستوهای خانه وارد جامعه کرد تا در ساختن ایرانی نوین همکاری داشته باشند. #مرد_میهن_آبادی #زن_زندگی_آزادی https://www.instagram.com/p/CpkAEIROYXp/?igshid=NGJjMDIxMWI=
#امروز_در_تاریخ / کمتر از یک هفته از تیرباران سپهبد مهدی رحیمی، رئیس شهربانی شاهنشاهی و فرماندار نظامی تهران، روزنامه اطلاعات ۵ اسفند ۱۳۵۷ تیتر اول خود را به «فاش شدن توطئه کودتای نظامی» وی اختصاص داده است. همچنین نقلی قولی از ابوالحسن بنیصدر، نخستین رئیسجمهوری اسلامی و از یاران روحالله خمینی، منتشر شده مبنی بر اینکه قرار بوده کودتای سپهبد رحیمی با نام «عملیات کورتاژ» انجام شود. سپهبد رحیمی در جریان بازجویی از سوی انقلابیون تاکید کرده بود که «دستور ما در کلیه موارد این بود که مبادا از دهن کسی خون بیاید.» مهدی رحیمی در پاسخ به پرسش ابراهیم یزدی، از نزدیکان روحالله خمینی، که پرسیده بود آیا شما همچنان به شاه وفادارید به سوگند سربازیش اشاره کرده بود و افزوده بود که تا وقتی که محمدرضا شاه پهلوی، پادشاه مملکت باشد به او وفادار است. #تاریخ_ایران #تاریخ_انقلاب @irbr.news https://www.instagram.com/p/CpD0o5IsJVj/?igshid=NGJjMDIxMWI=
(18/54) “The king threw a celebration on the 2500th anniversary of the Persian monarchy. It was the largest gathering of world leaders in history. He constructed a city of tents around the ruins of Persepolis, where Cyrus’s grandson Xerxes ruled the ancient world. 1500 cypress trees were planted in the middle of the desert. There were vast carpets of petunias and marigolds. The king opened the ceremony with a speech at the tomb of Cyrus The Great. As he spoke, his voice shook with emotion. He said: ‘Rest in peace, for we are awake. In a troubled world, Iran still bears the message of freedom and humanity. Even in the darkest times, the torch thou lit has never died.’ The king was at the height of his power. Oil prices were at record highs. With each passing year Iran grew wealthier and wealthier, and the king gathered more power into his hands. Every New Year I would gather the children together and read from Shahnameh about the story of Jamshid, the fourth king of Iran. Jamshid was the greatest king. The wisest king. The Iranian people gathered around him in adoration, and built him a throne of sapphires, emeralds, and rubies. He taught men to build buildings. He taught men to heal the sick. He unlocked all the secrets of the world. And his throne began to float into the air. With each new gift to the people, it rose higher. And higher. And higher. Until one day it rose too high. Jamshid lost touch with the people. He could no longer hear their voice. He no longer wanted their participation. He gathered his advisors around him, and announced: ‘All good things come from me. I am the maker of the world.’ As soon as he spoke these words, his throne began to fall. With tears of blood he begged for pardon, but none was given. And the dread of coming darkness was his lot.”
سال ۱۹۷۱ شاه جشن ۲۵۰۰ سالگی شاهنشاهی ایران را برگزار کرد. این جشن بزرگترین گردهمآیی سران دولتهای جهان در تاریخ بود. شهری از چادرها پیرامون بازماندههای تخت جمشید بر پا شد، جایی که نوهی کوروش بزرگ بر دنیای باستان فرمان میراند. ۱۵۰۰ درخت سرو در میانهی دشت کاشتند. همراه با فرشهای پهناوری از گلهای اطلسی و همیشهبهار. شاه با سخنرانی در کنار آرامگاه کوروش بزرگ مراسم را آغاز کرد. صدایش از سنگینی آن لحظهها لرزان بود. او گفت: «کوروش، آسوده بخواب زیرا که ما بیداریم. و برای نگاهبانی میراث پرافتخار تو همواره بیدار خواهیم بود. ایران در پهنهی پرآشوب جهان پیامآور آزادگی و مردمی و پاسدار والاترین آرمانهای انسانیست. ای کوروش، مشعلی که تو افروختی هرگز خاموش نشده است. ایران نگهبان پیام آزادی و مردمی در این جهان پر آشوب است، حتا در تاریکترین لحظهها.» در آن زمان شاه در اوج قدرت بود. بهای نفت به بالاترین حد رسیده بود. با گذشت هرسال بر داراییهای کشور و قدرت شاه افزوده میشد. هر سال نوروز، برای بچهها داستان جمشید - چهارمین پادشاه ایران - را میخواندم. جمشید پادشاه بزرگ آفرینش و سازندگیست. پادشاهی خردمند است. ایرانیان ستایشکنان پیرامون او گرد آمدند و تختی از یاقوت کبود، زمرد و یاقوت سرخ برایش ساختند. جمشید از رازهای جهان پرده برداشت. ساختمانسازی را به مردم آموخت. دارو و درمان بیماریها را، نوشتن و بویهای خوش را، هرآنچه به کار زندگی شاد و آسوده بینجامد، پنهان نماند. خرد او بر همه هویدا بود. فره او چندان درخشان بود که تخت او به آسمان فرا رفت و ارجش با هر خدمت تازه به مردم فرا و فراتر رفت. غرورش چندان اوج گرفت که بزرگان کشور را فراخواند و گفت: چنین گفت با سالخورده مهان / که جز خویشتن را ندانم جهان / چو من نامور تخت شاهی ندید / جهان را به خوبی من آراستم / چنان است گیتی کجا خواستم. با راندن این سخنان بر زبان پیوندش با مردم گسست ،فرهاش فروکاست. بختش رخت بربست. با اشکهای خونین خواستار بخشایش شد، نابخشوده ماند. فرجامش دلشکار است
شاعرهای که این شعر را خطاب به شوهرِ [ظاهراً] ستمکارِ خود سروده است ″منیژه قاینی خراسانی″ نام داشته؛ صاحب فرزندانی هم بوده است که بعضی از آنها در هند زندگی میکردهاند و تقیالدین اوحدی بلیانی [زادهٔ ۹۴۴ه.ش/1565م] یکی از ایشان را دیده بوده است و میگوید: ″پسر او بالفعل در هند است.″ در هنگام غضب و نزاع به شوهر خود خوانده است.»
#با_چراغ_و_آینه در جستوجوی ریشههای تحول شعر معاصر ایران
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
#نشر_سخن
چاپ ۶، ۱۳۹۸، ص۸۳ و ۸۴.
۷۷۰ صفحه در قطع وزیری، ۱۵۰ هزار تومان.
قتل در فِراش یا کشتن در بستر
بر اساس کتاب پنجم قانون مجازات ۱۳۷۵، اگر شوهر، زنِ بالغ و عاقل خود را با مردی دیگر که او هم بالغ و عاقل باشد در موقع زنا یعنی داخل شدن آلت تناسلی مرد در جلو یا پشت زن: ۱) با چشم خود و ۲) ناگهانی و بدون کمین کردن برای دیدن زنای آنها و ۳) آگاهی به تمکین و اختیار زن، ببیند میتواند آن دو را در همان لحظه کشته یا مجروح سازد و جرمی مرتکب نشده است.
بنابراین مورد اَرخان و آرزو و جان در این صحنه از فیلم، چنانچه در ایران اتفاق میافتاد شوهر حقی در زخمی کردن یا کشتن آنها نداشت زیرا ترتیباتی همچون بوسه یا حتی رابطه دهانی داخل در تعریف زنا نیست. گذشته از این حتی اگر همه قیود قانونی هم محقق میگشت، اثبات آنها امری بسیار دشوار بود و ناممکن مینمود.
اما قتل در بستر چگونه وارد حقوق کیفری ایران شد؟
در نخستین قانون کیفری مدرن ایران (کتابچه قانونی کُنت، ۱۲۵۸ ه.ش، مصوب ناصرالدینشاه قاجار) که به دست «آنتونیو کنت دومونت فرت» رئیس اولین پلیس مدرن ایران موسوم به «ادارهٔ جلیلهٔ پلیس دارالخلافه» (تأسیس ۱۲۵۷ ه.ش) تهیه شده بود چنین مادهای وجود نداشت.
ولی در قانون جزای عرفی (۱۲۹۵ ه.ش، مصوب هیأت وزرا)¹ قتل در بستر با اقتباس از قانون جزای فرانسه 1810 م² وارد حقوق کیفری ایران شد و در قانون مجازات عمومی (۱۳۰۴ ه.ش، مصوب کمیسیون عدلیهٔ مجلس شورای ملی، دورهٔ پنجم)³ در حالی که هنوز یک ماه از پایان شاهنشاهی قاجار و آغاز حکومت پهلوی نگذشته بود، نیز تکرار شده و در سراسر سلطنت پهلوی تا پیروزی انقلاب اسلامی برقرار بود اما در فرانسه به سال 1975م نَسخ شد.
پس از انقلاب اسلامی با کنار گذاشتن قانون مجازات عمومی، قتل در بستر هر چند در فقه اسلامی سابقه داشت اما در قوانین کیفری از جمله قانون مجازات ۱۳۶۱ یا قانون تعزیرات ۱۳۶۲ تصویب نشد. با این همه با تصویب کتاب پنجم قانون مجازات (۱۳۷۵، مصوب مجلس شورای اسلامی، دورهٔ پنجم)⁴ پس از نزدیک به دو دهه، دوباره به حقوق کیفری ایران بازگشت. گفتنیاست قانون مجازات عمومی ۱۳۰۴ درباره قتل در فِراش بسیار سهلگیرانه بود و قیود سختگیرانهٔ مزبور در قانون مجازات ۱۳۷۵ را نداشت و افزون بر شوهر، برادر و پدرِ زن نیز در صورت کشتن خواهر و دختر خود فقط به زندان از ۱ تا ۶ ماه محکوم میشدند و شوهر هم از هر گونه کیفر منجمله اعدام برای قتل عمد معاف بود.
¹ مواد ۲۵۳ و ۲۵۴.
² ماده ۳۲۴.
³ ماده ۱۷۹.
⁴ نامدار به قانون تعزیرات ۱۳۷۵، ماده ۶۳۰.
بنمایهها:
* جلد نخستِ نخستین کوششهای قانونگذاری در ایران، سید علی آل داود، انتشارات محمود افشار، چاپ نخست، ۱۳۹۷، برگرفته از ص۱۴۸.
* جلد نخستِ حقوق کیفری اختصاصی، حسین میرمحمدصادقی، نشر میزان، چاپ ۱۷، ۱۳۹۳، ص۳۳۷.
قابل توجه پادشاهی خواهان میهن پرست مصاحبه رضا شاه دوم، شاهزاده رضا پهلوی در تاریخ ۲۶ دی ٢۵٨١ شاهنشاهی،، ده ها نکته داشت یک #نکته_طلایی:👇 شهریار شفاف گفتند اگر خواهان ایفای آن نقش اصلی توسط ایشان با قدرت تام هستیم صدا و خواست و بیان سیاسی ملت بایست بسیار بالاتر رود بنابر این از امروز بر در و دیوار شهر جایی خالی نماند از شعار آخوند کش #جاوید_شاه غافل نشویم دو واژه،،،، ،،،،،،،، یک کتاب سخن! غیر قابل مصادره است✌️✌️ کاوه میهن! روزت را اگر شب کنی و جاوید شاه را بر شهر دیکته نکنی آن روز هدر رفته روی به هر سوی بچرخانیم باید کلید واژه طلایی #جاوید_شاه دیده شود حضورمان و قدرتمان و کثرتمان و خواستمان را با جاوید شاه نشان میدهیم دنیا بداند رضا شاه دوم،، شاهزاده رضا پهلوی،،،، امین منتخب ملت ایران در داخل و خارج کشور است! #جاویدشاه_رمز_پیروزی #پیروزی_��ز_آن_ماست #انقلاب_ایران https://www.instagram.com/p/CnjzqHCOW3S/?igshid=NGJjMDIxMWI=
یک سالی میشود که ویدئویی حدوداً یکدقیقهای از اظهار نظر من دربارۀ سوریه در دنیای مجازی پخش شده و برخی به استنادِ آن مرا پشتیبان سپاه پاسداران و از آن مضحکتر طرفدار قاسم سلیمانی میشمارند. من، در جایگاه تاریخدان، اصولاً به این گونه یاوهگوییهای موجودات متوهم پاسخی نمیدهم، چه همگان میدانند در دنیای مجازی امروز غوغاییان بی هنر دستوپایی میزنند تا کمبودها و ناتوانیهای خود را با کوشش به خدشه دار کردن شخصیت افرادِ متعادل جبران کنند؛ اما از آنجا که در شرایط بحرانی کنونی هر گفته ای معنایی سیاسی پیدا می کند نکته های زیر را برای روشن شدن مطلب به نظر خوانندگان برسانم.
ویدئوی یکدقیقهایِ یاد شده در واقع تکّهای از مصاحبۀ حدوداً یکساعتۀ من دربارۀ روابط بینالمللی شاهنشاهی ساسانی است، نه تحلیل و قضاوتِ سیاسی من از تاریخ معاصر خاورمیانه! سازندگان ویدئو یک دقیقه از کل مصاحبه را بُریده و بیرون کشیدهاند بی آنکه عنوان و موضوع مصاحبه را ذکر کنند و با این شیطنت کوشش کرده اند مطالبی را القا کنند که در مصاحبه من وجود نداشته است. من در آن مصاحبه گفته بودم که سلسله ساسانی در فاصلۀ سالهای 224 تا 651 میلادی بر گستره ایرانشهر فرمان میرانده است. منظور از ایرانشهرْ شاهنشاهی وسیعی است دربرگیرندۀ قسمتی از آسیای میانه (درحقیقت ایران شرقی)، قفقاز و میانرودان که همان عراق امروزی است و «دل ایرانشهر» نامیده میشده است.
من در آغاز مصاحبه از روابط ایرانشهر با هونها و ترکان در شرق ایران و با اعراب در جنوب و با قفقازیان در شمال تصویری ترسیم کردم، آنگاه به مناسبات ساسانیان با امپراتوری روم پرداختم. در این چهار قرن گاه ساسانیان به مقر امپراتوری روم در سوریۀ امروزی هجوم میبردند و گاه رومیان از سوریه به میانرودان در عراق یا همان دل ایرانشهر میتاختند. به همین دلیل عزم ساسانیان جزم شده بود که سوریه را تحت تسلط درآورند. بسیاری باور دارند تسلط بر سوریه در طول تاریخ در حقیقت بهمنزلۀ تسلط بر همۀ خاورمیانه بوده است.[1] اگر ساسانیان جلوی رومیان را نمیگرفتند، به دلیل مسطح بودن پهنۀ سوریه، میانرودان (عراق) بهراحتی فتح میشد و دل ایرانشهر و فلات ایران به دست رومیان میافتاد (چنانکه در دورۀ اشکانی و ساسانی که پایتخت شاهنشاهی، یعنی تیسفون، به تصرف لشکریان رومی درآمد). اعراب مسلمان نیز پس از جنگ قادسیه با ساسانیان و جنگ یرموک با رومیان تمامی محدودۀ میانرودان و سوریه را در خاورمیانه تسخیر کردند.
در آن بحثِ تاریخی مثالی نیز آوردم که به مذاق بعضیها خوش نیامد. گفتم اگر امروز میبینید ایرانیان در سوریه مستقرند از سرِ همین ترس استراتژیکِ تاریخی است و ادامه دادم داعشیها میتوانستند بهراحتی از سوریه به میانرودانِ عراق و حتی به ایران برسند. این گفتۀ من بر اساس اسناد تاریخی منطقه است که از عصر مفرغ (1200 سال قبل از میلاد) با حملۀ افرادی مشهور به «مردمِ از آب آمده»[2] به سوریه و تا بینالنهرین آغاز شده است. پس از آن، در دوران باستان یعنی سده های دوم و اول پیش از میلاد، شش جنگ که نزدیک به دو قرن[3] میان امپراتوری سلوکی و بطلمی مصر ادامه داشت بر سر منطقۀ سوریه بود، و از نظر تاریخی بسیار پراهمیت؛ چراکه سرآخر این رومیان بودند که سررسیدند و همه را شکست دادند و تا مرزهای عراق پیش آمدند و حتی قسمتی از عراق را نیز تصرف کردند. پس از آن و در ادوار تاریخی گوناگون، محدودۀ مورد بحث عرصۀ جدالهای سرنوشتسازی بوده است؛ از جمله جنگهای اشکانیان و رومیان بر سر شهرهای کاروانی در شمال میانرودان و سوریه مانندِ شهر دورا اوروپوس[4] در سده های دوم و اول قبل از میلاد؛ جنگهای ایران و روم در اواخر دورۀ باستان یعنی قرون سوم تا هفتم میلادی و همچنین در دورۀ اسلامی همزمان با حکمرانی بنیامیه بر شام در قرن هفتم و هشتم میلادی؛ و دو قرن جنگهای صلیبی میان مسلمانان با مسیحیان اروپا در این منطقه از قرن یازدهم تا سیزدهم میلادی (بنگرید به قلعههای بازمانده در سوریه مانند قلعۀ الحصن).[5] باوری عمومی و تاریخی در این منطقه وجود داشته است که «آنکه سوریه را در دست دارد خاورمیانه را در دست خواهد داشت.»[6] من نیز باور دارم این گفتۀ چرچیل همچنان درخور تأمل است: «هرچه به گذشته دورتر نگاه میکنید، بیشتر میتوانید به آینده بنگرید.»[7]
سازندگان آن ویدئوی یکدقیقهای در واقع سخنان مرا از بستر اصلیاش درآورده و در بستری جعلی نشاندهاند تا به من تهمت بزنند که از حضور سپاه پاسداران در سوریه حمایت کردهام. من درباره سوریه و بخصوص آنچه به سر شهرهای تدمر و دورا اروپوس در دوره ساسانی آمده است دو مقاله توضیح داده ام. نباید فراموش کنیم شاه تدمر، اودنیاتوس، در سال 263 میلادی از سوریه پایتخت و دل ایرانشهر را نشانه گرفت و به تیسفون هجوم آورد و نزدیک بود آن را تسخیر کند.[8] در مقالۀ دیگری ذکر کردهام شاپور اول نیز با دلایلی مشابه در قرن سوم به سوریه حمله کرد و بر شهر دورا اروپوس چیره شد و به عمر این شهر پایان داد.[9]
در این دو دهه که تاریخ تدریس میکنم بارها و بارها تأکید کردهام که مطالعاتِ تاریخ ایران سیاستزده و ایدئولوژیزده بوده است و ما باید پژوهشهای تاریخی را از این دو آفت برهانیم و تا جایی که ممکن است باید از تحمیل موضع و باورهای سیاسی بر مطالعات تاریخی بپرهیزیم. به نظر من اغلب مسائل ما از همین سیاستزدگی و نادانی تاریخی آب میخورَد. بسیارند عشّاقِ سینهچاک ایران که نه برای شناخت و فهم تمدن ژرف و اثرگذار میهنمان، بلکه با مقاصد شخصی به چنین تصفیه حسابهای سیاسی امروزی دست می زنند. تاریخدانِ سالم و بیغرض بر اساس نظریهها و اسناد استدلال میکند و پژوهشِ خود را بدون گردن نهادن به قیدوبندهای سیاسی و ایدئولوژیک انجام میدهد؛ در غیر این صورت نام او را نه مورخ، که باید کنشگر تاریخی و سیاسی گذاشت. به این مورخنماها قول میدهم هیچ دانشگاه معتبری در غرب و شرق آنها را جدی نخواهد گرفت و هیچکدام از دانشگاهیان، اعم از استاد و دانشجو، به سروصدای آنها توجه نخواهد کرد. پژوهشِ تاریخْ بازیِ فوتبال نیست. بی طرفی در بررسی تاریخ رکن اول تحقیق و کار است. در این شغل باید شرافتمندانه بیطرف بود و واقعیات را روایت کرد.
نقشۀ شاهنشاهی ساسانی در قرن ششم و هفتم میلادی
منابع:
T. Daryaee ,” Palmyra and the Sasanians in the Third Century AD,” Palmyra and the East, eds. K. Lapatin & R. Raja, Berpols, 2022, pp. 39-44.
T. Daryaee, “To learn and to remember from others: Persians visiting the Dura-Europos synagogue,” Scripta Judaica Cracoviensia 8, 2020, pp. 29-37.
J.D. Grainger, The Syrian Wars (Mnemosyne Supplements. History and Archaeology of Classical Antiquity), Brill, 2010.
J.M. Millek, “What Actually Happened in Syria at the end of the Late Bronze Age?” The Ancient Near East Today, https://www.asor.org/anetoday/2020/07/syria-bronze-age.
M. Ubaid, “Why Syria is so Important” The Geopolity, https://thegeopolity.com/2015/12/10/why-syria-is-so-important/.
C. Silver, “Dura-Europos: Crossroad of Cultures” Archaeology, 2010, https://archive.archaeology.org/online/features/dura_europos/.
“Stronghold Al-Bab: Whoever Controls Northern Syria Influences the Entire Middle East,” Astute News: The Science of News and Analysis, https://astutenews.com/2016/11/stronghold-al-bab-whoever-controls-northern-syria-influences-the-entire-middle-east/.
“Syria: The Crusades (1095-1291),” 2012, https://fanack.com/syria/history-of-syria/syria-the-crusades-1095-1291/.
[1]. M. Ubaid, “Why Syria is so Important” The Geopolity, https://thegeopolity.com/2015/12/10/why-syria-is-so-important/.
[2]. The Sea People; J.M. Millek, “What Actually Happened in Syria at the end of the Late Bronze Age?” https://www.asor.org/anetoday/2020/07/syria-bronze-age.
[3]. The Six Syrian Wars; J.D. Grainger, The Syrian Wars (Mnemosyne Supplements. History and Archaeology of Classical Antiquity), Brill, 2010.
[4]. C. Silver, “Dura-Europos: Crossroad of Cultures” Archaeology, 2012, https://archive.archaeology.org/online/features/dura_europos/.
[5]. “Syria: The Crusades (1095-1291),” 2010, https://fanack.com/syria/history-of-syria/syria-the-crusades-1095-1291/
[6]. “Stronghold Al-Bab: Whoever Controls Northern Syria Influences the Entire Middle East,” Astute News: The Science of News and Analysis, https://astutenews.com/2016/11/stronghold-al-bab-whoever-controls-northern-syria-influences-the-entire-middle-east/.
[7]. “The further you look behind, the further you could see ahead” ؛ البته این گفتۀ چرچیل به این صورت شاید بوده باشد: «هرچه به گذشته بیشتر بنگرید میتوانید بیشتر به آینده بنگرید.»
[8]. T. Daryaee, “Palmyra and the Sasanians in the Third Century AD,” Palmyra and the East, eds. K. Lapatin & R. Raja, Berpols, 2022, pp. 39-44.
[9]. T. Daryaee, “To learn and to remember from others: Persians visiting the Dura-Europos synagogue,” Scripta Judaica Cracoviensia 8, 2020, pp. 29-37.
مرگ کریمخان زند در سال ۱۱۹۳ ه.ق فرصتی پیش آورد تا آقامحمدخان پسر بزرگ محمدحسن خان قاجار که شانزده سال به عنوان گروگان نزد وی به سر میبرد بتواند فرار کند آقامحمدخان در ۲۸ ذیقعده ۱۲۹۴ در بارفروش به انتظام امور پرداخت. فرماندار و شهردار وقت رامسر در سال ۱۳۹۵ به حمایت از این مجموعه پرداخت و دهکده تخصصی صنایع دستی و موزه مردمشناسی رامسر در پلاژ شهرداری بازگشایی شد. همچنین بین ۱٬۰۰۰ تا ۲٬۰۰۰ نفر از پیروان مسیحیت در این کشور زندگی میکنند. روزانه دو یا سه پرواز مسافربری با ظرفیت حدود ۶۰-۷۰ نفر به صورت رفت برگشت از رامسر به تهران انجام میشود. رژیم شاهنشاهی طیب حاج رضایی را در ۱۶ خرداد ۱۳۴۲ به همراه ۴۰۰ نفر دیگر به جرم برهم زدن نظم عمومی دستگیر کرد و سرکرده این افراد دستگیر شده را طیب حاج رضایی و اسماعیل رضایی عنوان کردند. به عنوان تنها موزه مردمشناسی مازندران در ساختمان شهرداری سابق شهر بابل واقع شدهاست. موزه مردمشناسی شمال رامسر یکی از موزههای غیردولتی استان مازندران است که با مجوز سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور، در اسفند سال ۱۳۸۹ با کمک بخش خصوصی افتتاح گردید که به معرفی آداب و رسوم مردم رامسر و حفظ صنایع دستی و آثار گذشتگان میپرداخت.
همزمان با انتشار این روزنامه، روزنامههای فارسیزبان پرشماری در خارج از ایران توسط ایرانیان مقیم خارج از کشور چاپ میشد. بر اساس این آییننامه در صورت بروز تخلفاتی چون اهانت به ادیان آسمانی و مقدسات اسلامی، درج مطالب تفرقه افکنانه و توهین به اقوام و اقلیتهای مذهبی، اشاعه منکرات و ترویج فحشا، انتشار اطلاعات خصوصی و شخصی افراد و نشر اکاذیب و افتراء با مجازاتهایی همچون تذکر رسمی تا مسدودسازی موقت یا تعطیل دائمی مواجه میشوند؛ و همچنین عمده سایتهای خبری فارسیزبان و غیر فارسیزبان متعلق به خارج از کشور و تعداد زیادی سایت و وبلاگ متعلق به ایرانیان منتقد نظام و عملکرد دولت مسدود شدهاست. سبک هر کدام از آثار نیز از یک ایستگاه تا ایستگاه دیگر بر اساس نام، مکان و پیشینه هر ایستگاه متفاوت است. قریب به ۳۰۰ اثر هنری زیبا که بر روی عاج فیل انجام شدهاست، در موزه عاج رامسر نگهداری میگردد و به نظر میرسد ارزش این آثار هنری گرانبها حدود ۳۰۰ میلیارد تومان است. این مسجد که امروزه به مسجد صاحب الزمان شهرت دارد، قدمت نخستین بنای آن حدوداً به صد و پنجاه سال قبل میرسد و بنیانگذار آن مرحوم حاج رجبعلی نارنج بنی بود.
مایکل در عین بیگناهی در شرف دستگیری است که تام هاگن با کاراگاهان خصوصی از راه میرسد. این فیلم با نقدهای مثبت منتقدان و مخاطبان همراه بود و از نقشآفرینیها، به ویژه ایفای نقش براندو و پاچینو، کارگردانی، فیلمنامه، فیلمبرداری، تدوین، موسیقی و برای به تصویر کشیدن مافیا تحسین شد. وبگاه گوگل پلاس نیز در ۲۰ تیر ۱۳۹۰ در حالی که چند روز از راهاندازی آن نگذشته بود در ایران فیلتر و از دسترس کاربران ایرانی خارج شد. از میان گونههای متنوع گیاهی این منطقه میتوان به گونههای گوناگون شاهبلوط، شمشادهای متنوع، راش، ملچ، اقاقیا، ارس، مندی، گوجه جنگلی، ازگیل، زرشک، فندق، کولهخاس و سرخ ولیک یا زالزالک وحشی اشاره کرد. هیجده سابقه سکونت شهری و در شمار بافت شعری قرار گرفتن منطقه هیجده به سال ۱۳۵۹ بازمیگردد. در سال ۲۰۰۹ (میلادی) اراک در رتبه ۷۱ آلودهترین شهرهای جهان قرار داشتهاست. این کاخ در زمان محمدرضا شاه پهلوی صرفاً جنبه تفریحی داشتهاست و همانطور که اسناد تاریخی نشان میدهد در گذشته در این بنا چندین تصمیم مهم کشوری گرفته شدهاست.
توزیع گسترده این روزنامهها در سراسر کشور و محتوای منتقدانه آنها وزیر انتشارات زمان محمدحسن خان صنیعالدوله را که بعدها به اعتماد السلطنه ملقب شد بر آن داشت که به شاه تأسیس اداره سانسور را پیشنهاد کند. در اوت ۲۰۰۷ پخش برنامه تلویزیونی کوله پشتی که مجری آن فرزاد حسنی بود به دنبال انتقادهای مسئولان و مقامات جمهوری اسلامی متوقف شده و مجری دیگری به جای او تعیین شد. ↑ «سریال "دولت مخفی" از ۵ مهر پخش خود را آغاز کرد». در بخشی از مصاحبه فرزاد حسنی با سرتیپ احمدرضا رادان، فرمانده نیروی انتظامی تهران در این برنامه که به صورت زنده پخش میشد، انتقادهایی نسبت به نحوه برخورد مأموران انتظامی در طرح ارتقای امنیت اجتماعی با مردم مطرح کرد و دو مورد تجربه شخصی خود را روایت کرد. پس از آنکه کارلو، کانی را برای بار دوم کتک میزند، سانی به تنهایی برای انتقامجویی به دنبال او میافتد. بعد از سال ۱۳۲۰در دورهٔ پهلوی دوم و ادامه مدرنیزاسیون، توسعه و گسترش شهر در جهات مختلف ادامه یافت. This has been c reated by GSA Content Generator DEMO.
سماموس کوه که با ارتفاعی بیش از ۳۶۰۰ متر بلندترین کوه رامسر میباشد و در تمام فصول سال پوشیده از برف است. در سال ۱۳۹۹ همچنین بر پایه گزارشی از رسانههای ایرانی، افزایش قیمت میوه در این سال، توان خرید بسیاری از مردم را کم کرد و سفارش آنلاین میوه نیاوران مرکزی شهر تهران، از کسادی بازار فروششان و همچنین فروش میوههای «مانده» و «پلاسیده» به مردم گزارش دادهاند. زرود کوه که بیش از ۳ هزار متر ارتفاع دارد. در شمال این کشور زیارتگاه علی (ع) وجود دارد که به عقیده بسیاری مکان دفن حضرت علی بودهاست. بخش مهمی از توسعههای مسکونی در اراضی کورههای آجرپزی و کشاورزی قسمت جنوبی ناشی از این امر بودهاست. دیلمان کوه که در جنوب غربی رامسر واقع بوده و بیش از سه هزار متر ارتفاع داشته و در تابستان بسیار سرسبز است. دسترس به شبکه بزرگراهی تهران، همچنین سامانه اتوبوس تندرو و نیز ایستگاههای متعدد مترو از مزیتهای منطقه دو شهرداری تهران است.
از حیث معماری این کاخ بنایی دو طبقه است و زیربنای آن ۵۷۸ متر است. در حال حاضر ایستگاه میدان شهدا در تقاطع با خط ۴، ایستگاه امام حسین در تقاطع با خط ۲ و ایستگاه دانشگاه تربیت مدرس در تقاطع با خط ۷ قرار داشته و به صورت دو طبقه است. شعبه دوم موزه مردمشناسی رامسر، در بنایی ۲ طبقه با وسعت ۳۰۰ متر مربع دایر است. موزه مردمشناسی رامسر به دلیل قرار گرفتن در کنار موزههای شناخته شده این شهر همچون کاخ مرمر و موزه عاج، یکی از پربازدیدترین موزههای مردمشناسی است. نارگیل در جزایر هاوایی یک درخت وارد شده از پلینزی قلمداد میشود که ابتدا دریانوردان پلینزیایی آنها را از سرزمینهای مادریشان در اقیانوس آرام جنوبی به این جزایر آوردهاند. از ترس دستگیر شدن قاتل، مایکل به سیسیل فرستاده میشود و آنجا تحت حمایت دن تماسینو، دوست قدیمی دون کورلئونه، قرار میگیرد. این موزه در ایران و حتی خاورمیانه نمونه بی نظیری است که بازدید از این موزه میتواند برای گردشگران ایرانی و خارجی تجربه منحصر به فردی محسوب شود.